توضیحات
کتاب ژوزف بالسامو جلد دوم الکساندر دوما PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، السامو در چندقدمی شاهزاده خانم توقف کرد و سر فرود آورد، و بعد سر را بلند کرد و با احترام، اما با جرئت، نظر به چشمهای ماری آنتوانت دوخت و منتظر ایستاد تا طرف خطاب قرار بگیرد.
ماری آنتوانت گفت: «من اکنون وصف شما را از آقای بارون دو تاورنی شنیدم. جلو بیایید تا ما ببینیم که یک جادوگر چهجور شخصی است؟»
بالسامو به راه افتاد و چند قدم جلوتر آمد و مجدداً تعظیم کرد. ماری آنتوانت دست دراز کرد و قدری شیر از مینای ایرانی در فنجان ریخت و فنجان را به لب برد و بعد از نوشیدن یک جرعه گفت: «من شنیدهام که حرفۀ شما غیبگویی است.»
بالسامو که چشمهای خود را به چشمان شاهزاده خانم دوخته بود، گفت: «والاحضرتا، حرفۀ من غیبگویی نیست، ولی میتوانم حوادث آینده را پیشبینی کنم.»
برشی از کتاب ژوزف بالسامو جلد دوم الکساندر دوما :
ماری آنتوانت گفت: «ما مسیحی هستیم و با اصول مقدس دیانت مسیح بار آمدهایم و لذا فقط میتوانیم پیشگوییها و اسرار مذهبی را بپذیریم.»
بالسامو با احترام جواب داد: «والاحضرتا، اسرار و پیشگوییهای دینی البته مقدس و محترم است، ولی جناب قدوسیمآب، کاردینال «روهان» که اینجا حضور دارند، با اینکه از امرای کلیسا هستند، شاید تصدیق کنند که در طبیعت نیز اسراری هست که درخور توجه میباشد.»
از این حرف کاردینال روهان تکان خورد، زیرا با اینکه اسم خود را به کسی نگفته و کسی نام او را بر زبان نیاورده بود، جادوگر او را شناخت و هم دانست که او به کیمیا و ماوراءالطبیعه علاقهمند است.
ماری آنتوانت بدین نکته توجه نکرد و گفت: «با این وصف، تصدیق کنید که اسرار و پیشگوییهای مذهبی یگانه اسراری است که هیچ متدینی منکر آن نمیباشد.»
بالسامو در پاسخ گفت: «والاحضرتا، معتقدات مذهبی مقدس و محترم است، لیکن منکر حقایق نیز نمیتوان شد.»
شاهزاده خانم گفت: «آقای جادوگر، شما مجمل و سربسته صحبت میکنید و گرچه من زبان فرانسوی را تحصیل کردهام و اینک هم یک فرانسوی هستم و گرچه مقرر است که در پاریس معلمی برای من انتخاب کنند تا ظرایف و لطایف این زبان را بیاموزم، ولی هنوز در این زبان تسلط ندارم و بهتر است که واضحتر صحبت کنید تا بتوانم منظور شما را بفهمم.»
بالسامو سر فرود آورد و گفت: «والاحضرتا، اجازه میخواهم که به اجمال و مطالب سربسته اکتفا کنم، زیرا مایل نیستم که در حضور والاحضرت چیزهایی را به عرض برسانم که شاید مطابق میل شما نباشد.»
ماری آنتوانت گفت: «تصور میکنم منظور شما این است که حس کنجکاوی مرا تحریک کنید و مرا وادارید که از شما بخواهم که حوادث آیندۀ مرا بگویید.»
بالسامو گفت: «والاحضر تا، برعکس، من هیچ میل ندارم که حوادث آیندۀ والاحضرت را به عرض برسانم.»
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب ژوزف بالسامو جلد اول الکساندر دوما PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.