توضیحات
دانلود کتاب میرامار رضا عامری PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، «میرامار» نوشته نجیب محفوظ، نویسنده مصری برنده جایزه نوبل ادبیات است. این کتاب با ترجمهٔ رضا عامری در انتشارات دنیای اقتصاد چاپ شده است.
میرامار نام پانسیونی است که توسط پیرزنی به نام ماریانا اداره می شود و حوادث داستان در آنجا می گذرد.
درباره کتاب میرامار
میرامار یک پانسیون قدیمی و از رونق افتاده سواحل مدیترانه در شهر اسکندریه است. این پانسیون در مدت زمانی محدود، پذیرای عدهای با عقاید مختلف شخصی و سیاسی شده است. یک ژورنالیست پیر، یک ملاک معذب، یک مجری جوان برنامه رادیویی، مسئول مالی یک شرکت نساجی و یک مالباختهٔ بدبین، افراد این جامعهٔ نمادین را تشکیل دادهاند.
درست در همین زمان دختری روستایی به نام “زهره” وارد پانسیون شده و بهعنوان خدمتکار مشغول به کار میشود. افراد، جدای از عقاید متفاوتشان در جذابیت زهره با یکدیگر همنظر بوده و در جلب توجه او با هم رقابت دارند.
درباره نجیب محفوظ
نَجیب مَحفوظ عبدالعزیز ابراهیم احمد الباشا نویسنده و نمایشنامهنویس مصری در 11 دسامبر 1911در یکی از محلات قاهره بهنام جمیلیه، به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر از سال 1934 تا زمان بازنشستگیاش در سال 1971 کار کرد.
او 30 کتاب داستانی نوشت و در سال 1998 برنده جایزه نوبل در ادبیات شد تا اولین عربی باشد که این جایزه را دریافت میکند. رمانهای اولیهٔ او، مانند Rādūbīs (سال 1943؛ «رادوبیس»)، در زمانهای مصر باستان میگذشت، اما هنگامی که شروع به نوشتن اثر بزرگش کرد، به توصیف جامعهٔ مدرن مصر روی آورده بود.
این اثر Al-Thulāthiyya (سالهای 57–1956) بود که با نام The Cairo Trilogy یا سهگانهٔ مصر شناخته میشد. این سه رمان، زندگی سه نسل از خانوادههای متفاوت را در قاهره از جنگ جهانی اول تا بعد از کودتای نظامی سال 1952 که موجب سقوط شاه فاروق شد بیان میکند.
این سهگانه، بررسی هوشمندانه و رسوخ کنندهای از اندیشهها، رفتارها و تغییرات اجتماعی در مصر را فراهم میکند. در کارهای بعدی، محفوظ، دیدگاههای منتقدانه از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار انگلیس و مصر کنونی را بیان داشت.
تعداد زیادی از رمانهای برجستهٔ او، در مورد مسائل اجتماعی شامل زنان و زندانیان سیاسی است. بسیاری از آثار او به صورت پاورقی در نشریات منتشر شدند. از جمله بچههای محلهٔ ما و کوچهٔ مدق که بر اساس آن فیلمی با شرکت سلما هایک در مکزیک ساخته شد. نَجیب مَحفوظ در 30 اوت 2006 پس از یک عمل جراحی در بیمارستان درگذشت.
بخشی از کتاب میرامار
«بازاری فتنهانگیز و رنگارنگ، که شکمها و قلبهارا به آشوب میکشاند. امواجی هایل از پرتو نورهای جذابی که ظرفهای اطعمه با رایحههای اشتهاآور در آن شناورند، بستههای اغذیه تند و تیز و شیرین، انواع گوشتهای خرد شده و دودی و تازه، لبنیات و فراوردههایش، و شیشههای چندضلعی، ساده، مربع، شکمدار و شیاردار سرشار از شرابهای گوناگون، ساخت ملیتهای مختلف.
چنین است که قدمهایم بهطور ناخودآگاه مقابل هر فروشنده یونانی سست میشود.
– حال و هوای پاییزی، با چسبندگی شهوانیاش مرا در هم میپیچاند. چشمانم به این دخترک روستایی که بین مشتریان مقابل بساطها ایستاده، خیره شدهاند. همانطور که قیمت شرابها را میپرسم، نگاهم به او تلاقی میکند.
حالا از سمت بالای پیادهرو در امتداد او ایستادهام، از بین هیاهو و غوغای جمعیت عابرین میبینمش، از کنار بشکه زیتون میگذرد، روی بساط خم میشود و نگاهم روی چهره سبزهاش که رو به فروشندهای با سبیل بالکانی است، متوقف میماند.
روی شانهاش کیف دستبافت چهارخانهای پر از کالاهای خریداری شده قرار دارد و گردن شیشه جانی واکر از آن بیرون زده است.
همانطور که از بازار بیرون میرفت، مقابلش درآمدم و چشمهایمان با هم تلاقی کرد. چشمان کنجکاو و بانفوذش به نگاه خندان و شیفتهام گره خورد. به راهش ادامه داد؛ دنبالش کردم چارهای نداشتم جز آنکه به این زیبایی عبیرآمیز روستایی دوستداشتنی، درود بفرستم.
در مسیر خیابان ساحلی با نسیم پاییزی مشعشع از شعاعهای رنگارنگ غروب محاصره شده بودیم و او پیشاپیش من با قدمهای شمرده و سریع راه میرفت تا به کوچهای پیچید که عمارت میرامار آنجا قرار داشت. همینطور که به داخل ساختمان میرفت، نگاهی به من انداخت، نگاهی عسلی و بیتفاوت!
فصل پنبهچینی روستایمان در خاطرم زنده شد …
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب نبرد من آدولف هیتلر PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.