توضیحات
کتاب فروشنده و میلیونر مارک فیشر قسمت 14 فایل صوتی توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، بعضی وقتها یک کلمه حرف، فقط یک کلمه ، میتواند یک مرد را به کلی از پا درآورد . به خصوص اگر مراقب نباشد و قدرت پنهان آن را کم فرض کند .
ولی در عین حال همین یک کلمه حرف می تواند به طرز اسرارآمیزی نیروی جدیدی به وی ببخشد . میتواند به یک باره میوه های طلایی درخت حیات را به آدم بنمایاند که در وقت عادی آنها را نمی بیند چرا که در جهت دیگری نگاه میکند ؛ این همان موردی است که برای سیمون اتفاق افتاد . شب که شد طبق توصیه اکید میلیونر پیش خود تکرار کرد :
« من دارم فکر میکنم و ایده ی خوبی هم پیدا خواهم کرد ، بله ایده ی خوبی پیدا میکنم و ثروتمند میشوم . فلسفه ی مورچه و مگس هم دیگر تمام میشود ! » سگش پایین پای او خوابیده بود و صدایی در می آورد که مثل خندیدن بود .
انگار از اینکه که صاحبش دارد با خود حرف می زند خنده اش گرفته است . سیمون فکر کرد این قضیه آن قدر شور است که یک سگ فهمیده که آدمها چه قدر مسخره اند . به خصوص وقتی کارشان را از دست میدهند یا زنش شان ترکشان میکند . سيمون قلم و کاغذی برداشت و منتظر شد ولی چیزی به ذهنش نیامد .
این رکود ذهنی باعث شد غرغرش در بیاید و ماکس یک لحظه فکر کرد صاحبش هم میخواهد با زبان حیوانات با او صحبت کند . بنابراین در جواب صدایی کرد ولی صاحبش توجهی نکرد . سیمون فقط اعتراض داشت آنقدرها که پیرمرد گدا می گفت آسان نبود احتمالاً او عادت به فکر کردن نداشت .
لااقل نه نسبت به مسائلی این قدر انتزاعی و غیرملموس مثل یک ایده خوب برای این که زیاد ناامید نشود قبلاً به اندازه ی کافی سرخورده شده بود یک ساعتی کار را کنار گذاشت .
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب سرژلادکو ژول ورن PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.