توضیحات
کتاب دوباره از همان خیابان ها بیژن نجدی PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، کتاب دوباره از همان خیابان ها نوشتهٔ بیژن نجدی در نشر مرکز چاپ شده است. مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال 1379 برگزیدهٔ نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد.
معرفی کتاب دوباره از همان خیابان ها بیژن نجدی :
در کتاب دوباره از همان خیابانها برخی از داستانهای بازمانده از بیژن نجدی، که بههمت همسر همدل وی آمادهٔ نشر شده، گرد آمدهاند.
بیژن نجدی در نوشتن و سرودن پرکار، اما در انتشاردادن کمتر فعال و پیگیر بود. اما همان ۱۰ داستان کوتاهی که نخستین کتاب منتشرشدهٔ او را تشکیل دادند یوزپلنگانی که با من دویدهاند، 1373 کافی بودند تا جامعهٔ ادبی ایران قدر او را بداند، کمیت را بهجای کیفیت نگیرد.
و خصلت متمایز و ممتاز داستانهای او را تشخیص دهد. نجدی قرار بود به دیگر نوشتههایش هم سروسامانی بدهد و آنها را آمادهٔ انتشار سازد، اما متأسفانه دست تقدیر تحقق این امر را در حیات او میسر نساخت.
داستانهای او در سبکهای واقعگرایی و فراواقعگرایی نوشته شدهاست. وی از پیشگامان داستاننویسی پستمدرن در ایران بهشمار میآید.
برشی از کتاب دوباره از همان خیابان ها بیژن نجدی :
«پدربزرگ دستور داد که زنها بروند و هیزم بیاورند و خودش گُله به گُله هیزمها را آتش زد و پسرعموها را فرستاد که دیگهای بزرگ را بیاورند و از آب پر کنند و روی آتشها بگذارند.
حالا دیگر شب شده بود. یک شب سیاه که تاریکیش نمیگذاشت ما رنگ پوستمان را به یاد آوریم. فقط آنهایی که کنار آتش بودند چشمهایشان به سرخی میزد و روی بازوها و سینه لختشان قرمز تاریک شدهٔ شعلهها و دود، خونی را به یاد میآورد .
که همان روز کنار سنگهای ریز و درشت رودخانه دیده بودیم و زیر آفتاب بو گرفته بود. همان شب زنها روی ماسه نشستند و با چرخاندن شانهها و سرشان و دسته چوبی آسیابهای دستی (از همین آسیابهای سنگی که ما هم داریم) برگهای خشک و دانه گیاهانی را که حالا اسمش یادم نیست، آرد کردند.
آرد از لبه سنگ روی متقال سفیدی میریخت. پسرعموها مشت مشت از آن را برمیداشتند و توی دیگها میریختند. تا پیرها بتوانند بچهها را بخوابانند و ما پانچاها را ردیف، کنار جنازهها بچینیم، بوی دیگها که با سنگدلی بیرحمانهای تلخ بود، دره را برداشت.
پانچا یک جور ظرف شیشهایست کمی بزرگتر از لیوان با درپوش فلزی. پدربزرگ گفت: زنها بروند توی آلاچیقها و من و پسرعموها برویم که مردهها را برهنه کنیم. پیراهن بعضیها با خون خشک شده به پوستشان چسبیده بود.
حالا این پوست بود که ما در میآوردیم یا پیراهن، درست و حسابی یادم نیست. بعد پدر پدربزرگ آمد و لای دعاهایی که از پشت خشم گریه شدهای شنیده میشد، جنازههای لخت را یکییکی بغل کرد و با تقدسی غمبار آنها را توی دیگ گذاشت.
هر دو تا، سه تا را، توی یک دیگ. همینطور که هوا روشن میشد و صبح سرمای لیزش را به تن ما میچسباند، شعلهها هم روی خاکستر آتش پایین میرفت.
سفیدی زده نزده دیگها را که حالا سرد شده بود روی ماسه گذاشتیم و نشستیم و به پدربزرگ زل زدیم که هر دو دستش را تا آرنج در دیگها فرو میبرد و مردهها را یکییکی گاهی دوتا با کف دستهایش بیرون میآورد و توی پانچا میگذاشت. مردههایی خیس که سرشان به اندازه یک گردو کوچک شده و دست و پاهایشان شده بود اندازه یک سنجاق تهگرد.»
معرفی بیژن نجدی :
بیژن نجدی در 24 آبان 1320 از پدر و مادر گیلانی در شهر خاش متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در رشت گذراند. پس از اخذ دیپلم در سال 1339 وارد دانشسرای عالی تهران شد .
در سال 1342 از همان دانشکده در رشتهٔ ریاضی فارغالتحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد. او از سال 1345 فعالیت ادبی خود را آغاز کرد.
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب درآمدی بر زبان شناسی تاریخی آنتوني آرلارتو PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.