معرفی ژوزه ساراماگو
پست معرفی ژوزه ساراماگو ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. ژوزه ساراماگو نویسندهی خلاق و خوشفکر پرتغالی است که از سال 1969 به حزب کمونیست پیوست اما هرگز عقایدش را در آثار بهجامانده از خود به خوانندگان تحمیل نکرد. مشهورترین کتاب این نویسنده «کوری» نام دارد. در سال 1998، ساراماگو برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد.
زندگینامه ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو (José Saramago) با نام کامل ژوزه دی سوزا ساراماگو در 16 نوامبر 1922 در دهکدهای واقع در شمال لیسبون کشور پرتغال چشم به جهان گشود. خانوادهی او دو سال پس از تولدش به شهر لیسبون نقل مکان کردند. ژوزه بهناچار برای امرار معاش، تحصیلات دبیرستان خود را نیمهکاره رها کرد و حرفههای مختلفی را آزمود. اما همواره به دنبال فرصتی برای مطالعه بود، از این رو مدام به کتابخانه سر میزد.
ژوزه ساراماگو بهمرور از دنیایی که در آن بود فاصله گرفت و در بیستوپنجسالگی اولین کتاب خود را با نام «کشور گناه» منتشر کرد. کتاب دوم او با اقبال ناشر مواجه نشد. بنابراین تصمیم گرفت به نویسندگی ادامه ندهد. اما سالها بعد در 1982 کتاب «بالتازار و بلموندا» را منتشر کرد که برای او شهرت زیادی بههمراه داشت.
ژوزه ساراماگو در زمینههای سیاسی نیز فعالیت میکرد. این فعالیتها بهحدی بود که در سال 1969 به همان اندازه که برای کتابهایش مشهور شده بود در زمینهی تفکرات کمونیستی نیز شهرت داشت.
نوشتههای ژوزه ساراماگو اغلب دارای کنایههایی بود که با توجه به مسائل روز نکاتی را روشن میکرد. طعنههای او بیشتر دربارهی حکومتهای خودکامه، اختلافات طبقاتی و برخی مقدسات مذهبی بود، و همین مسئله باعث خشم وزیر کشور پرتغال شد. از این رو در سال 1992 نام این نویسندهی سیاسی از فهرست نامزدهای جایزهی ادبی اروپا خط خورد. اما در سال 1998 برای نوشتن رمان «کوری» برندهی جایزهی نوبل ادبی شد و به شهرتی جهانی رسید.
زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو، در سالهای پایانی عمر، به بیماری سرطان مبتلا شد و با وجود آنکه پزشک معتقد بود مراحل بیماری را پشت سر خواهد گذاشت، به صورت ناگهانی در 18 ژوئن 2010 چشم از جهان فروبست. او سه سال پیش از درگذشت خود «بنیاد ساراماگو» را تأسیس کرد تا در آن بر مسائل فرهنگی و محیطزیستی تمرکز شود. خاکستر این نویسندهی بزرگ زیر درختی در همین بنیاد دفن شده است.
بهترین کتابهای ژوزه ساراماگو
از جمله بهترین کتابهای ژوزه ساراماگو میتوان به آثار زیر اشاره کرد:
کتاب کوری (Blindness): در این کتاب شهری به تصویر کشیده میشود که در آن تمام مردم به کوری سفید مبتلا شدهاند و برای بقا انسانیت را زیر پا میگذارند. مفاهیمی که در این کتاب در قالب یک داستان گنجانده شده ناخودآگاه خواننده را به تفکر وامیدارد. کتاب کوری شاخصترین اثر ژوزه ساراماگو است.
کتاب بینایی (Seeing): ساراماگو هرگز ادعا نکرد که این کتاب دنبالهی کتاب کوری است اما خواننده از لحاظ محتوایی این مسئله را درمییابد. در بینایی آنچه مطرح است قدرت پنهانی است که سیاست با خود بههمراه دارد، و در قالب یک داستان تمثیلی این قدرت نشان داده میشود.
کتاب تکثیرشده (The Double): آنچه در این کتاب روایت میشود داستان مردی تنهاست که در زندگی عاشقانهی خود سرخورده شده و طی اتفاقی با جوانی خود روبهرو میشود. مفاهیم روانشناسی همراه با مشکلات اجتماعی به زیبایی در این کتاب مطرح شده و آن را به اثری جذاب و پرکشش تبدیل کرده است. این کتاب با عنوان «همزاد» نیز ترجمه شده است.
کتاب دخمه (The Cave): داستان این کتاب روایتی از زندگی مردی کهنسال است که پس از سالها سفالگری حالا با این حقیقت روبهروست که محصولاتش دیگر خریدار ندارد. او مجبور است برای امرارمعاش در ساخت محصولات خود تغییری ایجاد کند و در این راستا با مسائل گوناگونی مواجه میشود.
کتاب قصهی جزیرهی ناشناخته (The Tale of the Unknown Island): این کتاب یک عاشقانهی فلسفی است که در آن مردی به دنبال جزیرهای ناشناخته است و برای یافتن آن از پادشاه قایقی طلب میکند. پادشاه موافقت میکند و یکی از زنان خدمتکار قصر نیز همراه با مرد راهی این سفر میشود.
از ژوزه ساراماگو آثار بینظیر دیگری مانند «درنگ مرگ»، «دفترچه یادداشت»، «همهی نامها»، «سفر فیل» و… به جا مانده است
سبک نگارش و دیدگاههای ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو در نوشتههای خود از سبک خاصی استفاده میکند. با نگاهی به یک صفحه از کتابهایش درمییابید که او کمترین علائم سجاوندی را در متن خود به کار میبرد و همین امر موجب طولانی بودن جملات کتاب میشود. جالب است که یک جملهی طولانی از کتاب میتواند زمانهای مختلفی را در بر داشته باشد.
همچنین در کتابهای ژوزه ساراماگو هرگز علامت سؤال و گیومه دیده نمیشود. وقتی شخصیتهای داستان با یکدیگر گفتوگو میکنند، نام راوی مشخص نیست و صحبتها پشتسرهم نوشته میشوند. از نظر منتقدان، آثار ژوزه ساراماگو دارای سبک رئالیسم جادویی است اما خود نویسنده سبک خود را همراستای ادبیات اروپا میدانست. او معتقد بود که بهتر است خواننده برای همراهشدن با ریتم داستان، متن را با صدای بلند بخواند.
این نویسندهی خلاق همواره سناریوهای فانتزی مینوشت تا در آنها اهمیت ارتباط انسانها، اهمیت خلوت و تنهایی، و درک معنا را به بهترین شکل منتقل کند. گفتنی است که در مصاحبهای در سال 2009 از ژوزه ساراماگو دربارهی روال نوشتنش سؤال شد و او پاسخ داد: «من دو صفحه مینویسم و سپس میخوانم و میخوانم و میخوانم.»
جوایز و افتخارات ژوزه ساراماگو
مهمترین جایزهای که ژوزه ساراماگو در دوران نویسندگی خود دریافت کرد جایزهی نوبل ادبی در سال 1998 بود. به غیر از آن، در طی سالهای 1995 تا 2009 به کسب جوایز ارزشمندی از جمله جایزهی پرتغال (Camões Prize)، آمریکا و سائوپائولو نائل شد.
ژوزه ساراماگو از نگاه دیگران
ژوزه ساراماگو نویسندهای بود که سیاست را با نوشتههای خود درمیآمیخت و مفاهیم عمیقی را در قالب داستان بیان میکرد. از او به علت سبک نوشتن و جوایز ارزندهای که در طول دوران فعالیت خود کسب کرده بود همواره در مطبوعات یاد میشد. پس از دریافت جایزهی نوبل ادبی، تمامی روزنامههای مشهور دربارهی آثار ژوزه ساراماگو مطالبی چاپ کردند. برخی از این اظهارات مرتبط با رمان کوری عبارتاند از:
– رمان کوری اثری مهم است. داستانی است که ترسی از مواجهه با وحشتهای امروزی ندارد. (واشنگتن پست)
– کتاب کوری داستانی است تأثیرگذار از استادی در زمینهی ادبیات. (بوستون گلوب)
– تمثیلهایی که ژوزه ساراماگو به صورت سوررئال در آثار خود بیان میکند نشان میدهد که انسان در شرایطی که هیچ عدالتی در کار نیست چه ظرفیت و توانایی و وجدانی خواهد داشت. روشی که او برای توضیح این مسئله دارد بسیار جدید و عجیب است. (نیویورکر)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از ژوزه ساراماگو
دو فیلم اقتباسی از کتابهای ژوزه ساراماگو ساخته شدند. دنی ویلنوو، کارگردان فرانسوی-آمریکایی، از رمان همزاد او برای ساخت فیلم «دشمن» اقتباس کرد. همچنین فیلم سینمایی «کوری» به کارگردانی فرناندو میرلس از کتاب «کوری» اقتباس شده است.
حقایقی جالب درباره ژوزه ساراماگو
از جمله حقایقی که دربارهی ژوزه ساراماگو وجود دارد این است که در سال 2011، یک سال پس از مرگ این نویسنده، نسخهی خطی کتابی از او در یک انتشارات پیدا شد و انتشارات «اسکای لایت» با نام «رمان گمشده» آن اثر را منتشر کرد. این کتاب را ساراماگو در سال 1950 نوشته بود و تا پایان عمر هرگز اشارهای به آن نکرد.
ژوزه ساراماگو در میان ایرانیان
کتابهای ژوزه ساراماگو فقط برای کشور پرتغال نیست. او از جوهرهی انسانی برای وصف داستانهای خود استفاده کرده است. بنابراین کتابهای او برای تمام مردم جهان جذابیت دارد. در ایران نیز بیشتر آثار ساراماگو ترجمه شده است و سالهاست که نام این نویسنده در کنار نام دیگر نویسندگان برتر جهان قرار گرفته است.
شما نیز اگر به آثار برتر ادبیات جهان علاقهمندید، پیشنهاد میکنیم حتماً نوشتههای ژوزه ساراماگو را در اولویت مطالعات خود قرار دهید.
شروع حرفه ادبی ژوزه ساراماگو
اولین اثر ادبی او رمانی به نام سرزمین گناه بود که در سال 1947 چاپ شد. سپس در سال 1966 کتاب شعری به نام شعرهای ممکن منتشر کرد. در سال 1970 باز هم مجموعه شعر دیگری را به چاپ رساند. او پیش از آن که وقت خود را به نوشتن رمان اختصاص دهد به نوشتن مقالههای مختلف، نوشتههای سیاسی، کتاب راهنمای نقاشی و خوشنویسی، مجموعه داستانهای کوتاه، نمایشنامه، شعر بلند مشغول بود. جالب است بدانید که این نویسنده که امروز یکی از نویسندگان مشهور جهان است و کمتر کسی است که نام او یا نام کتاب معروف او را نشنیده باشد تا سن شصت سالگی به موفقیت و شهرت خاصی دست پیدا نکرده بود.
او در سن شصت سالگی با انتشار چهارمین رمان خود به نام بالتازار و بلموندا که داستان عشقی بین یک سرباز معلول و یک جوان باهوش در جریان تفتیش عقاید قرن هجدهم در لیسبون است به شهرت بینالمللی رسید و مورد توجه قرار گرفت. این رمان برنده جایزه «PEN Club» پرتغال شد.شرح حال ژوزه ساراماگوپس از انتشار رمانهای سال مرگ ریکاردو ریش و تاریخ محاصره لیسبون منتقدان ادبی متوجه سبک پیچیده اما ظریف ساراماگو، ذکاوت، هوش و لحن خاص داستانهای او شدند.
کتاب تاریخ محاصره لیسبون که در سال 1989 منتشر شد داستانی چند لایه است که به عدم اطمینان وقایع تاریخی میپردازد و داستان شخصی است که عاشق رئیس خود میشود. طبق گفته نویسنده بسیاری از شخصیتهای این داستان وجود دارند. او این رمان را به همسر خود تقدیم کرده است.
مرگ ژوزه ساراماگو
متأسفانه این نویسنده فقید در طول زندگی از بیماری سرطان خون رنج میبرد. او در تاریخ 18 ژانویه سال 2010 زمانی که 87 سال داشت در اسپانیا از دنیا رفت. یک سال پیش از این تاریخ نیز به ذاتالریه مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده بود. این نویسنده تا پایان زندگی خود به نوشتن ادامه داده بود. در پی مرگ او کشور پرتغال دو روز عزای عمومی اعلام کرد. مراسم تشییع جنازه او در تاریخ 20 ژانویه سال 2010 در لیسبون با حضور بیشتر از بیست هزار نفر برگزار شد.