معرفی فلانری اوکانر
پست معرفی فلانری اوکانر ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. اگر به دنبال فهرستی از تأثیرگذارترین زنان نویسنده در قرن اخیر باشیم، بدون شک نام فلانری اوکانر، این داستاننویس اهل آمریکا را در آن خواهیم یافت. خالق کتاب «آدم خوب سخت گیر میاد» در نگارش داستان صاحب سبکی مخصوص به خود بود و با همین سبک توانست نام خویش را به عنوان یکی از بزرگان ادبیات داستانی در سدهی بیستم، تثبیت کند. از میان آثار اوکانر، جز کتاب نامبرده، میتوان به کتاب «جان آگاه» نیز اشاره کرد.
زندگینامه فلانری اوکانر
فلانری اوکانر (Flannery O’Connor) زادهی 25 مارس سال 1925 میلادی و دختری از اهالی ایالت جورجینا در جنوب آمریکا بود؛ فرزند تنهایی از خانوادهای ایرلندیتبار که در آمریکا به کار معاملهی املاک مشغول بودند. زندگی فلانری از همان سالهای ابتدایی مدرسه کمابیش به دنیای نگارش پیوند خورد.
او در طول دوران تحصیل سردبیری نشریات مدرسه را به عهده میگرفت و این عشق به فعالیتهای روزنامهنگارانه تا پایان دوران تحصیل در کالج جورجینا همراه او بود. اما حرفهی نویسندگی فلانری اوکانر زمانی به صورت جدی و حرفهای دنبال شد که مجوز تحصیل در کالج آیووا در رشتهی روزنامهنگاری را به دست آورد.
پس از آن بود که آشنایی اوکانر با اهالی ادب و نشریات رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت و در همین دوره بود که اولین داستانهای فلانری اوکانر توسط اساتید داستاننویسی آن دوران خوانده شدند. با پایان دوران تحصیلی اوکانر در دانشگاه و گذراندن دورههای حرفهای نویسندگی، کار تمرین او بر اولین آثار جدی و مستقلش آغاز شد و در همان سالها بود که با رابرت فیتزجرالدِ مترجم آشنا شد و ازدواج کرد.
بیشتر مخاطبان دنیای ادبیات، خصوصاً دوستداران ادبیات آمریکا، فلانری اوکانر را بابت داستانهای کوتاه بینظیرش میشناسند و در این زمینه او را با بزرگانی نظیر آنتون چخوف و گی دو موپاسان قیاس میکنند. او در طول حیات خود، در کنار نگارش دو رمان، بیش از سی داستان کوتاه به چاپ رساند. کتاب «آدم خوب، سخت گیر میاد» و «مجموعه کامل داستانهای فلانری اوکانر» حاصل تلاشهای او در همان سالها هستند.
انتشار کتابهای «خشونتورزان به چنگش میآورند» و «جان آگاه» به همه نشان داد که فلانری اوکانر نه تنها در خلق داستانهای کوتاه، بلکه در نگارش داستانهای بلند نیز ذوق و قریحهی ویژهای دارد. همچنین سابقهی او در امر روزنامهنگاری بعدها فرصت ویژهای در نوشتن مقالات و همچنین نقدنویسی به او داد و ضمن تمام اینها علاقهی ویژهی اوکانر به نامهنگاری و مکاتبه با ادیبان بزرگ همدورهی خود نیز دستنوشتههای ارزشمندی از او به یادگار گذاشت.
فلانری اوکانر مبتلا به بیماری لوپوس بود؛ بیماریای که پدر فلانری را از او گرفته بود. او با وجود وضعیت جسمانی ضعیف همچنان نویسندهی توانمند و پرکاری به حساب میآمد و ضمن آن به سفر و مشارکت در محافل ادبی نیز علاقه نشان میداد.
فلانری اوکانر سرانجام در 3 اوت 1964، تنها در حالی که 39 سال داشت از دنیا رفت و از خود دهها اثر خواندنی و ارزشمند برای خیل مخاطبان جدی دنیای ادبیات، به یادگار گذاشت.
بهترین کتابهای فلانری اوکانر
کتاب خشونتورزان به چنگش میآورند (The Violent Bear It Away) را میتوان از شناختهشدهترین آثار فلانری اوکانر به حساب آورد. این اثر، داستانی به سبک و سیاق دیگر نوشتههای این نویسنده و در باب زندگی فردی به نام تارواتر است که قرار است بعد از دایی خود ردای پیامبری را به ارث ببرد! گفتنی است که کتاب صوتی خشونتورزان به چنگش میآورند در سایت و برنامهی کتابراه موجود است.
کتاب آدم خوب، سخت گیر میاد (A Good Man Is Hard to Find) نیز در میان نوشتههای فلانری اوکانر اثر شناختهشدهای است. این نویسندهی سبک گوتیک، در این کتاب نیز، همچون اغلب آثار داستانی خود، سوالات اخلاقی مهمی را مطرح میکند. خانوادهای راهی سفری جادهای شدهاند؛ اما جادهای که در آن یک خطر بزرگ رهگذران را تهدید میکند و نمیگذارد کسی تا مقصد جان سالم به در ببرد. کتاب الکترونیکی آدم خوب، سخت گیر میاد در سایت و برنامهی کتابراه قابل دریافت است.
کتاب جان آگاه (Wise Blood) یکی از دو رمان اوکانر و همچون بسیاری از آثار او، داستانی در باب دنیای عقاید و افکار درونیست. هیزل موتس تنها بیستودو سال دارد اما حوادثی عجیب او را وارد بحرانی اعتقادی میکند و ایمان او را به چالش میکشد. این داستان با عنوان «شهود» نیز به فارسی ترجمه شده است.
کتاب مجموعه کامل داستانهای فلانری اوکانر (The Complete Stories) یک مجموعهی کامل، شامل تمام داستانهای کوتاه فلانری اوکانر است. این مجموعهی غنی زیرمجموعهی ادبیات گوتیک قرار میگیرد و هر کدام از داستانهای موجود در آن به نوعی چالش و یا پرسشی فکری را با مخاطب در میان میگذارند. این مجموعه دربردارندهی برخی از بهترین آثار فلانری اوکانر است که برخی از آنها پس از مرگ او و به انتخاب ناشر و ویراستار کتابهایش به چاپ درآمدند.
سبک نگارش و دیدگاههای فلانری اوکانر
فلانری اوکانر را از سردمداران سبک گوتیک در ادبیات قرن بیستم میدانند؛ سبکی طعنهآمیز و بعضاً همراه با مضامین خشن که در کار فلانری اوکانر، با مایههای مذهبی پررنگی همراه میشود. اوکانر این سبک را از نویسندگان بزرگ ادبیات جنوب آمریکا وام گرفته است.
اوکانر عقاید مذهبی ویژهای داشت و از کاتولیکهای معتقد بود و همین عقاید نیز در سبک نوشتاری و نگرش او تاثیر داشت. داستانهای فلانری اوکانر بیشتر در جنوب آمریکا روایت میشوند و در آنها ضعفهای اخلاقی و روانی شخصیتهای داستانی سوژهی روایت قرار میگیرند.
از افتخارات فلانری اوکانر
دریافت جایزهی ملی کتاب آمریکا برای مجموعهی داستانها، سال 1972
فلانری اوکانر از نگاه دیگران
مجلهی نیویورکر: هیچ نویسندهی بزرگ آمریکایی در قرن ما دنیایی حاصل از تخیل را اینگونه پرشور و شفاف و براساس جستوجوهای مذهبی خلق نکرده است.
الیزابت بیشاب، از نویسندگان مطرح آمریکایی: اطمینان دارم که آثار اوکانر در ادبیات آمریکا زنده خواهند ماند.
آلن پرایس جونز، نویسندهی انگلیسی: داستانهای کمی وجود دارند که بتوانند به سطح آثار فلانری اوکانر برسند.
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از آثار فلانری اوکانر
شبکهی PBS در یکی از قسمتهای مجموعهی American Masters به زندگی و روزگار فلانری اوکانر پرداخته است.
الیزابت کافمن و مارک بوسکو در فیلمی مستند به نام فلانری: زندگی داستانی نویسندهای از جرجیا (Flannery: The Storyed Life of the Writer from Georgia) به زندگی این داستاننویس پرداختهاند.
در سال 2023 فیلمی زندگینامهای دربارهی اوکانر با نام گربهی وحشی (Wildcat) منتشر شد. دختر اوکانر در این فیلم به ایفای نقش مادر خود پرداخته است و اتان هاوک نویسندگی و کارگردانی آن را بر عهده داشته.
فیلم «قلبهای سیاه، خون قرمز دارند» در سال 1979 نیز از اقتباسهای سینمایی ویژه از یکی از داستانهای کوتاه فلانری اوکانر است.
همچنین باید گفت زندگی کوتاه فلانری اوکانر الهامبخش موسیقیدانان و آهنگسازان بسیاری نیز بوده و به طور کلی، ردپای نوشتههای او را میتوان در آثار بسیاری از هنرمندان حیطههایی جز ادبیات و سینما نیز یافت.
حقایقی جالب دربارهی فلانری اوکانر
فلانری اوکانر علاقهی عجیبی به دنیای پرندگان داشت و به طور ویژه به پرورش طاووس مشغول بود. او همچنین از تصاویر پرندگان در فضاسازیهای داستانهای خود بسیار استفاده میکرد.
خانهی کودکی اوکانر هماکنون به موزهای برای معرفی آثار این نویسنده و رویدادهای مربوط به او تبدیل شده و سالانه علاقهمندان زیادی را به ایالت جورجینا میکشاند.
دانشگاه جورجینا در پاسخ به خدمات ادبی ارزندهی فلانری اوکانر جایزهای داستانی به نام او تاسیس کرده که هرساله در آن به گروهی از داستانهای کوتاه برجسته اعطا میگردد.
جملات برگزیدهی فلانری اوکانر
هر چیزی که از ادبیات جنوب آمریکا برمیخیزد، توسط مخاطبان شمال آمریکا گروتسک خوانده میشود، الا آنها که گروتسک هستند! (از گفتهها)
حقیقت بر اساس توانایی درک و هضم ما تغییری نمیکند. (از گفتهها)
دوران کودکی و نوجوانی فلانری اوکانر
فلانری اوکانر در بیست و پنجم مارچ سال 1925 میلادی، در ساوانا که شهری در ایالت جورجیای آمریکا بود متولد شد. پدر او ادوارد اوکانر و مادرش نیز رجینا کلاین نام داشت. او دوران کودکی خود را همانند کبوتری توصیف می کند که از شدت ترس با عقده های فراوان بزرگ شده است. به گونه ای که برای نخستین بار طعم پیروزی را در شش سالگی چشید.
او در این باره می گوید: «وقتی شش سال داشتم به جوجه ی خودم یاد دادم که چطور عقب عقب راه برود. این کمکی که به آن جوجه کردم یکی از مهم ترین نقاط زندگی من به حساب می آید. به گونه ای که در آن لحظه با معنای ضعف آشنا شدم و توانستم در زندگی خود تغییرات شگرفی را به وجود آورم.»
در فوریه سال 1941 میلادی بود که فلانری در آستانه مرگ قرار داشت و این تجربه ی سخت در سن پانزده سالگی تجربه ای بسیار تلخی را برای او به وجود آورده بود، اما با ایمان و اراده توانست آن را با موفقیت پشت سر بگذارد.
در سال 1942 موفق شد به کالج جورجیا برود و به سرعت به مدت سه سال از آن کالج فارغ التحصیل شد. وی که در رشته ی علوم اجتماعی تحصیل کرده بود، مدرک خود را دریافت کرد و بعد از آن در کارگاه نویسندگی لوآ در دانشگاه لوآ مشغول به کار شد.
اولین فعالیت های مربوط به نویسندگی فلانری اوکانر در همین کارگاه نویسندگی بود. در آن جا بود که با روزنامه نگاری بیشتر از قبل آشنا شد و توانست با به دست آوردن تجارب خوب و ارزنده، برای خودش نامی دست و پا کند.
فلانری اوکانر
آغاز فعالیت حرفه ای
در همان سال ها بود که اوکانر کتاب های زیادی را نوشت و نقدهای مثبت زیادی را نیز دریافت کرد. در سال 1949 بود که پیشنهادی وسوسه کننده از رابرت فیتز جرالد مترجم مشهور آثار کلاسیک، دریافت کرد و در کنار رابرت و همسرش سالی، مشغول به کار شد.
در سال 1951 بود که با علائم بیماری لوپوس التهابی در خود آشنا شد. وی به خاطر ابتلا به این بیماری، به ناچار به مزرعه ی دوران کودکی خود در میلجویل رفت و برای مدت پنج سال در آن مزرعه زندگی کرد. وی در این زمان علاوه بر آن که به کار نویسندگی خود می پرداخت، به پرورش پرندگان نیز مشغول بود و توانست صد طاووس را آموزش دهد.
فلانری اوکانر از علاقه مندان به پرندگان بود و ساعات زیادی از اوقات فراغت خود را به وقت گذرانی با این پرندگان می پرداخت. وی به قدری این بخش از زندگی خود به همراه پرندگان را دوست داشت که داستان این بخش از زندگی خویش را در کتابی جمع آوری کرد. نوشته های او درباره طاووس هایش در کتابی با نام «پادشاه پرندگان» منتشر شد.
فلانری اوکانر گفت که بسیاری از نشانه های ضعف انسان را می توان در زندگی طاووس نیز مشاهده کرد. پس از آن بود که به مطالعه در زمینه الهیات پرداخت و کتاب های زیادی را در مورد مذهب کاتولیک جمع آوری کرد. وی که برای آشنا شدن با مذهب به سفرهای مختلفی می رفت، به دلیل وضعیت وخیم جسمانی خود از این کار منصرف شد.
فلانری اوکانر از جمله افرادی بود که توجه بسیاری به فضای گروتسک در مجموعه آثار خود داشت. یکی از مهم ترین ویژگی های آثار فلانری اوکانر را می توان مجموعه اطلاعات پراکنده ای دانست که وی به مخاطب خود منتقل می کرد.
او با این کار قصد داشت تا حواس خواننده ی خود را بر روی داستان خویش متمرکز کند و در مجموعه با دادن اطلاعات فراوان در مورد داستان، ذهن وی را درگیر می ساخت. وی با تولید رشته های فراوان در داستان خود سعی می کرد روند قصه هایش را از جریان های ساده دور کند و در نتیجه ذهن مخاطب را درگیر داستان نماید.
فلانری اوکانر اکثر داستان های خود را در مورد مسائلی نوشت که نسبت به آن دید نامناسبی داشت. فلانری می گوید که قصد داشته تا با گفته ی نیش دار به خصلت های بی رحم جامعه ی بشری کنایه بزند و زندگی انسان ها را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
فلانری اوکانر دو رمان شهود و خشونت را تاب بیاور را هم به رشته تحریر درآورد که اولی در سال 1959 منتشر شد و دومی یک سال پس از رمان اول، در سال 1960 منتشر شد. هم چنین وی خالق بسیاری از داستان های کوتاه می باشد که در بسیاری از کتاب های درسی نیز نوشته شده اند. از این میان می توان به «انسان خوب چه دیریاب است» و «هر چه آغاز می شود پایانی دارد» اشاره کرد. داستان کوتاه «هر چه آغاز می شود پایانی دارد» پس از مرگ فلانری، در سال 1965 منتشر شد.
درگذشت فلانری اوکانر
فلانری هنگامی که با بیماری لوپوس در حال دست و پنجه نرم کردن بود، بیش از بیست داستان کوتاه را نوشت و سرانجام در سال 1964 در سن 39 سالگی، در بیمارستن بالدوین ایالت جورجیا درگذشت. اوکانر را در گورستان مموری هیل که در جورجیا قرار داشت به خاک سپردند.
فلانری اوکانر احساسات مذهبی بسیار عمیقی داشت و از گرایش تومیستی بهره می برد که او را در برابر خدا فروتن می ساخت. امرسون روانشناس معروف امریکایی در بررسی آثار او و هم چنین دیدی که نسبت به زندگی داشت، بیماری اوکانر را مهم ترین عامل در نوشتن این سبک از روایات توسط او و هم چنین عقاید مذهبی اش معرفی کرد.
آثار فلانری اوکانر
- رمان ها
- خون هوشیار (منتشر شده در سال 1952)
- از خشونت دست بردار
- مجموعه داستان های کوتاه
- آدم خوب کمیاب است (مرد خوب سخت پیدا میشود)
- همه چیزهایی که برمی خیزند باید هماهنگ شوند
«مجموعه داستانهای کوتاه فلانری اوکانر» با ترجمه ی آذر عالیپور، نشر آموت
- دیگر آثار او
- رمز و راز
- عادت وجود
- حضور گریس