معرفی برتولت برشت
پست معرفی برتولت برشت ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. برتولت برشت، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس و کارگردان آلمانی بود. از او با عنوان برجستهترین نمایشنامهنویس تئاتر روایی یاد میشود. نمایشنامههای این نویسنده از شهرت بسیاری در سرتاسر جهان برخوردارند. از میان مطرحترین آثار برشت میتوان به کتابهای «دایره گچی قفقازی»، «دکان نانوایی»، «شویک در جنگ جهانی دوم» و «ننه دلاور و فرزندانش» اشاره کرد.
زندگینامه برتولت برشت
برتولت برشت (Bertolt Brecht) با نام کامل اویگن برتولت فریدریش برشت در تاریخ 10 فوریه 1898 در شهر آوگسبورگ آلمان بهدنیا آمد. او در دوران دبیرستان تلاشهایی برای نگارش چند شعر و نمایشنامه داشت و از آن زمان به فعالیتهای ادبی علاقهمند شد. برشت در سال 1917 برای تحصیل در رشتهی فلسفه به دانشگاه مونیخ رفت؛ اما پس از یک ترم، رشتهی خود را به پزشکی تغییر داد. در سال 1918 و در جریان ناآرامیهای آن زمان انقلاب آلمان، برتولت برشت تصمیم به ترک تحصیل گرفت و به سربازی رفت تا به عنوان بهیار خدمت کند. در این روزها، او طرفدار جریان چپ سوسیال دموکرات آلمان و عضو شورای کارگران و سربازان بود.
در سالهای 1922 و 1923 دو نمایشنامه از او با عنوان «بال (Baal)» و «آوای طبلها (Drums in the Night)» بر صحنه رفتند و با استقبال بیسابقهی مخاطبان روبرو شدند. این مسئله موجب شهرت بیش از پیش برتولت برشت شد. در پی این موفقیت، تئاتر مونیخ با این نویسنده یک قرارداد همکاری امضا کرد و همین باعث شد که برشت بتواند به نویسندگی و نمایشنامهنویسی به عنوان شغلی ثابت نگاه کند. او در سال 1924 خانه و زندگی خود را به شهر برلین منتقل کرد و در تئاتر اصلی برلین به فعالیت به عنوان کارگردان و نویسنده پرداخت.
این دوران برای برشت، دورانی طلایی بود؛ چرا که میتوانست در سبکها و ایدههایی که در ذهن داشت، دست به آزمون و خطا بزند. از دل همین آزمون و خطاها، برتولت برشت سرانجام موفق شد «تئاتر روایی دیالکتیکی» را ابداع کند و در سال 1928 نمایشی را با همین سبک روی صحنهی تئاتر ببرد. این نمایش بیش از 250 بار بر روی صحنه رفت.
با روی کار آمدن حزب ناسیونالسوسیالیسم در آلمان، برتولت برشت مجبور به مهاجرت و ترک وطن شد. او شبانه از برلین گریخت و پس از حرکت به سمت پراگ، وین، زوریخ و پاریس سرانجام به دانمارک رسید و موفق شد در آنجا اقامت کند. او در بین سالهای 1934 تا 1939 اشعار و نوشتههای فراوانی را دربارهی مهاجرت و آزادی به رشتهی تحریر درآورد.
پس از آغاز جنگ جهانی دوم، برتولت برشت به استکهلم نقل مکان کرد. اما این پایانی بر داستان مهاجرتهای همیشگی او نبود و این نویسندهی مشهور ادبیات آلمان در سال 1940، بار دیگر به هلسینکی و پس از آن از طریق مسکو به کالیفرنیا نقل مکان کرد. برشت در هر کدام از این شهرها و کشورها، آثار ارزنده و مهمی را خلق کرده که هر یک، بازتابی از احوالات درونی و روحیات شخصیاش در آن دوران هستند.
در سال 1947، برشت به دلیل فعالیتهای کمونیستی خود، مورد سوءظن کمیتهی فعالیتهای ضد آمریکایی و بازجویی آنها قرار گرفت. برتولت برشت فردای روز بازجویی، خاک آمریکا را ترک کرد و به زوریخ رفت. پس از آنکه درخواست تابعیت او از سمت دولت اتریش رد شد، برشت در پاییز 1949 به دعوت اتحادیهی فرهنگی شرق آلمان به برلین شرقی رفت و تا پایان عمر خود، یعنی تا سال 1956، در برلین شرقی ساکن شد.
برشت که از سال 1955 درگیر ابتلا به یک بیماری بود، سرانجام در تاریخ چهاردهم اوت 1956، در حالی که پنجاهوهشت سال داشت، به علت ایست قلبی از دنیا رفت. او روز دهم سال 1956، یعنی تنها چند روز پیش از مرگ خود برای آخرین بار به تئاتر رفته و پس از گفتوگو با شاگردان و اطرافیان خود به خانه بازگشته بود. سه روز بعد، او را در منطقهی برلین میتهی آلمان، همانطور که وصیت کرده بود در گوری ساده به خاک سپردند.
بهترین کتابهای برتولت برشت
هر یک از کتابهای برتولت برشت از جهتی مورد توجه و استقبال مخاطبان و منتقدین قرار گرفتهاند. او در طول سالهای فعالیت ادبی خود، آثار ارزندهی فراوانی را منتشر کرده است. در ادامه فهرستی از بهترین کتابهای برتولت برشت را معرفی میکنیم:
کتاب دایره گچی قفقازی (The caucasian chalk circle) یکی از مطرحترین آثار برتولت برشت است. این نمایشنامهی اجتماعی دربارهی دختر فقیر و بیپولیست که کودکی از طبقهی مرفه جامعه را نجات میدهد و او را حتی بهتر از مادر خودش بزرگ میکند.
داستان از جایی وارد چالش اصلی خود میشود که مادر واقعی کودک و زن فقیر، بر سر سرپرستی کودک با یکدیگر دچار کشمکش میشوند. آنها برای حل مشکل به قاضی مراجعه میکنند و قاضی پیشنهاد عجیبی را مطرح میکند مبنی بر اینکه به وسیلهی گچ، دایرهای روی زمین بکشند و کودک را در آن قرار دهند، سپس هر دو زن کودک را از هر دو سو بکشند تا ببینند کودک به کدام سمت میرود. این نمایشنامهی معروف در سال 1944 و زمانی که برشت در آمریکا زندگی میکرد به رشتهی تحریر درآمد. این اثر به عنوان یکی از شاخصترین آثار نمایشی قرن بیستم شناخته میشود.
کتاب ترس و نکبت رایش سوم (Fear and Misery of the Third Reich) اثر شناختهشدهی دیگری از برتولت برشت است. برشت در این نمایشنامه به اضطراب همیشگی شهروندان آلمانی و به ویژه یهودیهای آلمانی، زیر سلطهی حزب نازی اشاره میکند. این نمایشنامه در سال 1938 و زمانی که هیتلر هنوز به قدرت کامل نرسیده بود منتشر شد. در واقع برتولت برشت در این نمایشنامه به خوبی جنایتهای حزب نازی در سالهای آینده را پیشبینی میکند. کتاب ترس و نکبت رایش سوم با ترجمه شریف لنکرانی، شامل بیستوچهار نمایشنامهی کوتاه است که برشت آنها را در خلال سالهای 1935 تا 1939 و زمانی که در دانمارک زندگی میکرد به نگارش درآورده است.
کتاب دکان نانوایی (Der Brotladen: ein Stück fragment) اثر شاخص دیگری از برتولت برشت است. این کتاب در واقع آخرین نمایشنامهی اوست که پس از مرگش در قالب یک مجموعهی آثار در سال 1979 منتشر شد. برشت در این نمایشنامهی تراژیک، به موضوع عدالتخواهی میپردازد و باز هم نگاهی به زندگی فرودستان و استثمار آنها توسط طبقهی فرادست جامعه دارد.
سبک نگارش و دیدگاههای برتولت برشت
اغلب ما برتولت برشت را با نمایشنامههای انتقادی و تئاتر روایی او میشناسیم اما برشت در حوزه سرودن اشعار نیز، شاعری خوشقریحه بود و اشعار شاخص زیادی سرود. او همچنین مبدع سبک فاصلهگذاری در تئاتر بود و با این ابداع، انقلاب بزرگی را در حوزهی ادبیات نمایشی رقم زد. برشت معتقد بود که هدف نمایش و بهطور کلی درام، این است که به ما بیاموزد چگونه زنده بمانیم.
در نگاه برشت به تئاتر، تماشاگر تنها برای تجربهی احساسات مختلف بر صندلی تماشاچی ننشسته است؛ بلکه وظیفهی نمایش این است که او را به فکر کردن وادار کند. به همین دلیل هم برشت از بازیگرانش میخواست با شخصیتی که اجرا میکنند، به عنوان یک اندیشه روبهرو شوند. تئاتر در نگاه برتولت برشت، ابزاری برای تفنن یا تفریح نیست؛ بلکه ابزاریست برای آشکار کردن خصوصیات بافت جامعه در هر زمان.
یکی دیگر از نکاتی که در اغلب آثار و نمایشنامههای برتولت برشت به چشم میخورد، توجه او به پدیدهی فقر است. برشت در اغلب آثار خود، ازجمله در نمایشنامهی دایره گچی قفقازی به طبقهی فرودست جامعه و فقری که در آن زندگی میکند، اشاره دارد. اما این فقر را همیشه در تقابل و تضاد با استبداد طبقهی فرادست به نمایش درمیآورد. نکتهی دیگری که به عنوان یکی از شاخصههای آثار برتولت برشت در نظر گرفته میشود، توجه او به پدیدهی مهاجرت است. مهاجرت، نه فقط به معنای جابهجایی و رفتن از جایی به جای دیگر، که به معنای تنهایی و انزوایی است که انسانهای طردشده از اجتماع، مجبور به تحمل آن در اعماق روانشان هستند.
اقتباس سینمایی از زندگی برتولت برشت
در سال 1019 فیلم سینمایی برشت (brecht) که براساس زندگی این نویسنده ساخته شده بود، اکران شد. هاینریش برلوئر (Heinrich Breloer) کارگردانی این اثر را برعهده داشته و بوگارت کلاوسنر (Burghart Klaußner) در این فیلم، به ایفای نقش برشت پرداخته است.
انقلاب برشت در هنر تئاتر
برشت با ابداع فاصلهگذاری، توانست انقلابی در تئاتر و هنرهای نمایشی به پا کند. به این معنی که رابطه فکری و عقلانی، جایگزین رابطه حسی بین بیننده و اثر شود. او معتقد بود که بیننده باید با دیدن تئاتر وادار به اندیشیدن شده و به عضوی مفید برای جامعه تبدیل شود.
تئاتر، زبان اعتراض برشت
نمایشنامههای برشت، واقعیات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… را بیان میکنند و شرایط واقعی جامعه را بازتاب میدهند؛ ازاینرو بیننده خود را درگیر مسائل حقیقی دیده و تحرک لازم برای مقابله با شرایط اجتماعی در او ایجاد میشود. پیشازاین نیز اشاره شد، تئاتر برشت بیننده منفعل را به بیننده منتقد تبدیل کرده و او را وارد چالشهای اجتماعی زمانه خود میکند. او در تئاتر، با زبانی طنزآلود، تفکرات، اخلاقیات و احساساتی که خود پایبند آنها بوده را بازتاب میداد.
سبک برشت در شاعری
همانطور که پیشازاین نیز اشاره شد، برشت، شاعری خوشقریحه بود و شعرهایی دلانگیز میسرود. اولین اشعار او در سالهای 1914 تا 1917 در نشریات محلی به چاپ رسیدند. شعرهای غنایی و عاشقانه بسیار زیبایی از دورههای مختلف زندگی او در میان کتابهای برتولت برشت بهیادگارمانده است.سبک ادبی برتولت برشت
نظریههای برشت در باب هنر بازیگری
برشت از بازیگرانش میخواست تا نحوه رفتارشان همانند مردم عادی باشد، از افراد در موقعیتهای اجتماعی متفاوت الگوبرداری کنند و آنها را به لحاظ روانشناسی مورد بررسی قرار دهند. او با استفاده از فاصلهگذاری و الگوبرداری از افراد حقیقی، سعی داشت تا بیننده منفعل را به بیننده منتقد تئاتر تبدیل کند.
گرایشهای سیاسی برتولت برشت
برشت در طول ناآرامیهای انقلاب و در دوران خدمت خود، طرفدار جناح چپ سوسیال دموکرات آلمان و عضو شورای کارگران و سربازان در شهر محل تولدش بود. برشت بخش زیادی از زندگی خود را به علت فعالیتهای کمونیستی و از بیم دستگیری در حال گریختن بود. او کمونیسم را بهعنوان حکومت قابلقبول میدانست، اما همیشه بهصورت مستقل از رهبران کمونیست نقد کرده و همواره فاشیسم را محکوم مینمود. دیدگاههای سیاسی برشت برگرفته از تجربیات زندگیاش بود.