معرفی سلمان ساوجی
پست معرفی سلمان ساوجی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. سلمان ساوجی شاعر ایرانیِ اوایل سدهی هشتم هجری قمری و از سرایندگان قصیده و غزل است که او را همتراز با شاعران بزرگی مانند حافظ و سعدی برمیشمارند.
از ساوجی علاوه بر دیوانی از قصاید و مقطعات و غزلیات، دو مثنوی نیز به نامهای «جمشید و خورشید» و «فراقنامه» به جای مانده است.
زندگینامه سلمان ساوجی
سلمان ساوجی (Salman Savoji)، با نام کامل خواجه جمالالدین سلمان ابن خواجه علاءالدین محمد، در دههی اول قرن هشتم هجری در ساوه به دنیا آمد. پدر او از اهالی قلم بود. سلمان ابتدا در خدمت خواجه غیاثالدین محمد و سلطان ابوسعید بهادرخان بود و پس از آنکه سلطان ابوسعید، آخرین سلطان قدرتمند خاندان هلاکو، وفات یافت و سلسلهی جلایریه در بغداد روی کار آمد، به خدمت دربار شیخ حسن بزرگ درآمد و ملکالشعرای دربار لقب گرفت. شاعران بسیاری از سراسر فارس و خراسان و عراق عجم، به حضور او مشرف میشده یا ابیاتی در مدح وی گفته یا با وی باب مشاعره را باز میکردند.
شیخ حسن، پس از وفات ابوسعید، از روی انتقام، دلشاد خاتون، همسر او را به عقد خود درآورد و از وی دارای چهار فرزند شد. ارادت و توجه دلشاد خاتون نسبت به سلمان ساوجی موجب شد تا تربیت فرزندش معزالدین اویس را به او بسپارد. اویس، فرزند شیخ حسن و دلشاد خاتون، به سال 757 پس از پدر به سلطنت رسید.
او که جوانی برخوردار از قریحهی هنری و توانا در نقاشی و موسیقی بود، از دوران کودکی در محضر سلمان، فن شعر را آموخته بود. ارادت اویس به سلمان ساوجی، پس از رسیدن به سلطنت، بیش از پیش فزونی یافت و در تمام سفرها و لشگرکشیها او را همراه خود میبرد. گذران روزگار سلطان اویس و شرح بزمها و رزمهای او در اشعار سلمان ساوجی به وضوح مشهود است.
سلمان ساوجی، شاعر دربار پادشاهی
سلمان ساوجی از معدود شاعرانی بود که در زمانهی خود به واسطهی حضور و همراهی با دربار سلطنت، توانسته بود از اوضاع مالی مساعدی برخوردار باشد. شیخ حسن بزرگ و دلشاد خاتون برای تعلیم و تربیت اویس، هدایا و پاداشهای بسیاری به ساوجی میدادند.
اویس پس از رسیدن به سلطنت، علاوه بر مقرری دربار، املاکی در مجاورت ساوه و ری نیز به سلمان ساوجی اهدا کرد. این هدایا، مواجب و صلهها موجب حسادت بسیاری شد.
ساوجی که در اواخر عمر به فکر گوشهنشینی و عزلت افتاده بود، درخواست کرد تا از خدمت و همراهی سلطان اویس معاف شود اما سلطان که به او ارادت و توجهی ویژه داشت، آن درخواست را نپذیرفت و سلمان ساوجی تا پایان عمر سلطان اویس در معیت وی بود. پس از سلطان اویس، پسرش حسین به سلطنت رسید و سلمان تا اندک زمانی همراه وی بود و او را نیز در چندین قصیده ستود.
شاه شجاع که بر تبریز چیره شد و ادارهی شهر را بر عهده گرفت، سلطان حسین را از تبریز بیرون کرد. سلمان ساوجی در آن هنگامه در تبریز بود و شاه پیروز را مدح کرد. اما چرخ روزگار برگشت و سلطان حسین به تبریز بازگشت. ساوجی به دلیل مدح شاه شجاع، بسیار مورد غضب سلطان حسین قرار گرفت و هیچ عذرخواهی و درخواست بخششی از سوی وی پذیرفته نشد.
سلمان ساوجی در نهایت به شکل دیگری به خواستهاش، یعنی عزلت و گوشهنشینی رسید. او در اواخر عمر به زادگاهش برگشت و در تنگدستی و تنهاییِ اجباری روزگار گذراند تا در روز دوشنبه دوازدهم ماه صفر سال 778 هجری قمری در زادگاهش، بدرود حیات گفت.
بهترین کتابهای سلمان ساوجی
کتاب جمشید و خورشید: جمشید و خورشید، منظومهای عاشقانه از سلمان ساوجی است. این منظومه در قالب مثنوی سروده شده و دربردارندهی داستان مصائب جمشید در راه رسیدن به مقصود است. ساوجی این منظومه را به سلطان اویس تقدیم کرده است. و اما روایت به این شرح است که: شاپور، پادشاهی قدرتمند در چین، پسری دارد به نام جمشید که در تمامی هنرها و فنون سرآمد دیگران است.
جمشید شبی در خواب، دختری زیباروی را میبیند و عاشق او میشود. اندوه و دگرگونی حال جمشید پس از این خواب را کسی نمیتواند کم کند. بازرگانی که در صورتگری مهارت دارد، نشانهای آن زیباروی را از آنِ دختر قیصر روم میداند. جمشید عزم روم میکند و …
کتاب فراقنامه: فراقنامه، عنوان اثری از سلمان ساوجی است که دربردارندهی هزار بیت از سرودههای اوست؛ روایت علاقهی سلطان اویس است به بیرامشاه، پسر خواجه مرجان و مرگ او و فراقی که از آن مرگ ناشی میشود.
کتاب دیوان سلمان ساوجی: این اثر حاوی تمام قطعات، غزلیات و قصاید سلمان ساوجی است.
سبک نگارش و دیدگاههای سلمان ساوجی
سلمان ساوجی، این چهرهی نامدار شعر کهن فارسی، از جمله شاعرانی بود که در زمان حیاتش و در عنفوان جوانی شهرت یافت؛ هرچند آن شهرت موجب شد مورد حسادت رقیبان و تنگنظران قرار گیرد. شمار اشعار سلمان ساوجی (از رباعی و مثنوی، قصیده، غزل، قطعه، ترجیع و ترکیب) را حدود 11 هزار بیت برآورد کردهاند.
ساوجی شاعری بود بسیار توانا که در سرودن اشعار در همهی انواع، مهارتی شگفتانگیز داشت. از رکنالدین علاءالدوله سمنانی چنین نقل شده است که «چون انار سمنان و شعر سلمان ندیدهام». ساوجی هنوز بیستوهفت ساله نشده بود که قصیدهی پرآوازهی خود، «بدایع البحار»، را سرود که مطلع آن بدین قرار است:
صفای صوفت رویت بریخت آب بهار / هوای جنت کویت ببیخت مشک تتار
این قصیده را از دشوارترین آثاری میدانند که شاعری موفق به سرودن آن شده است و نشانهی آن است که سلمان ساوجی در آن سن و سال، به تمام بحور و قواعد عروض و قافیه و بدیع چنان مسلط بوده که همه را در یک قصیده گرد آورده است.