معرفی رسول پرویزی

معرفی رسول پرویزی

پست معرفی رسول پرویزی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. رسول پرویزی داستان‌نویس و سیاستمدار معاصر ایرانی است که اغلب با داستان‌های ساده و طنزآمیزش شناخته می‌شود. او که سال‌های زیادی از عمرش را به فعالیت در دنیای سیاست گذراند، فرصت کمی برای نگارش و انتشار آثار ادبی پیدا کرد. با این وجود و در عین اندک بودن کارهایش، آثار ماندگاری از خود به جا گذاشت. کتاب‌های «شلوارهای وصله‌دار» و «لولی سرمست» ازجمله بهترین آثار رسول پرویزی به‌شمار می‌آیند.

زندگینامه رسول پرویزی

زندگینامه رسول پرویزی

رسول پرویزی (Rasoul Parvizi) در سال 1298 در تنگستان از توابع استان بوشهر به‌دنیا آمد. او بعد از اتمام تحصیلات متوسطه، با اشتغال به حرفه‌ی معلمی، طی سال‌های 1315 و 1316 در دبیرستان بوشهر خدمت کرد. پس از آن نیز کارمند شرکت‌های مختلفی مثل شرکت‌ دولتی فارس و بنادر شیراز، شرکت توزیع قند و شکر، شرکت سهامی تلفن ایران و بانک فلاحتی شد.

رسول پرویزی نویسندگی را با نوشتن برای نشریه‌ی «سروش شیراز» که یک هفته‌نامه‌ی محلی بود شروع کرد. او در سال 1322 با پیوستن به گروه سیاسی «جمعیت آزادگان فارس»، به رهبری بهاءالدین پازارگاد که فریدون توللی (از شاعران شیرازی) و محمد باهری هم در آن حضور داشتند، وارد عرصه‌ی سیاست شد و از طریق همین گروه برای نامزدی مجلس اقدام کرد که البته انتخاب نشد. پس از آن با افشاگری درباره‌ی فرایند انتخابات، محاکمه و به بستک لار تبعید شد.

بعد از این ایام، پرویزی در تهران با عضویت در حزب توده و پس از آن پیوستن به خلیل ملکی و گروهی که از حزب توده منشعب شده بود، نشریه‌ی «شرق میانه» را به‌راه انداختند. رسول پرویزی هم به‌عنوان یکی از اعضای هیئت تحریریه در این نشریه فعالیت داشت. سپس به نویسندگی در هفته‌نامه‌ی «ایران ما» پرداخت و توانست مخاطبان فراوانی را جذب داستان‌های خود کند. در این بین اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت که با مطالعه‌ی آثار رسول پرویزی در این هفته‌نامه، نظرش به شخصیت و قلم این نویسنده جلب شده بود، با هماهنگی جهانگیر تفضلی، مؤسس نشریه‌ی ایران ما و وزیر مشاور علم، از نزدیک با این نویسنده آشنا شد.

آشنایی با علَم، دستاوردهای سیاسی و مقام‌های دولتی مهمی را نصیب رسول پرویزی کرد. او خیلی زود به یکی از اعضای هیئت مدیره‌ی شرکت تلفن تبدیل شد و بعد از اینکه عَلَم، حزب مردم را به‌راه انداخت عضو این حزب شد. این حزب راه‌یابی او به مجلس را ساده‌تر ساخت و رسول پرویزی توانست از دوره‌ی بیست‌ویکم تا دوره‌ی بیست‌وسوم، به عنوان نماینده‌ی مردم دشتستانِ بوشهر در مجلس شورای ملی خدمت کند. او همچنین موفق شد در دوره‌ی هفتم مجلس سنا، نماینده‌ی انتخابی شیراز شود.

رسول پرویزی علاوه‌بر اینکه معاون اسدالله علم بود، به‌عنوان متصدی لژیون خدمتگزاری حقوق بشر هم فعالیت داشت؛ سِمتی که تا پایان عمر، آن را برعهده داشت.
رسول پرویزی با دستیابی به مقام و منصب‌های سیاسی، وقت و حوصله‌ی نوشتن را از دست داد. همین موضوع سبب شد آثار رسول پرویزی به دو مجموعه داستان «شلوارهای وصله‌دار» در سال 1336 و «لولی سرمست» در سال 1346 محدود شود. این دو کتاب بسیار پرمخاطب بودند و هر کدام چندین بار تجدید چاپ شدند. ناگفته نماند که انتشارات آئینه‌ی جنوب، بعد از مرگ رسول پرویزی، داستان‌های پراکنده‌اش در نشریات مختلف را در کتابی تحت عنوان «قصه‌های رسول» منتشر کرد.

رسول پرویزی سرانجام در روز هشتم آبان 1356، در سن پنجاه‌وهشت‌سالگی از دنیا رفت و در حافظیه‌ی شیراز به خاک سپرده شد.

بهترین کتاب‌های رسول پرویزی

بهترین کتاب‌های رسول پرویزی

هرچند سیاست، رسول پرویزی را از نوشتن دور کرد و اجازه نداد هم‌پای نویسندگان هم‌دوره‌ی خود، همچون صادق هدایت و صادق چوپک، در عرصه‌ی ادبیات بیشتر بتازد، اما قدرت قلمش سبب ماندگاری همین آثار معدود او شده است. در این‌جا شما را با بهترین کتاب‌های رسول پرویزی بیشتر آشنا می‌کنیم:

کتاب شلوارهای وصله‌دار: این اثر که مهم‌ترین و بهترین کتاب رسول پرویزی محسوب می‌شود، داستان‌‌های کوتاهی را دربردارد که اوضاع آشفته و فقرزده‌ی ایران در دهه‌ی سی شمسی را به تصویر می‌کشد. این داستان‌ها که طی سال‌های 1331 و 1332 در مجله‌ی سخن چاپ می‌شد، درعین‌حال که از سبک رئالیسم انتقادی بهره گرفته‌اند، از چاشنی زبان طنز هم برخوردارند. به همین سبب داستان‌های کتاب شلوارهای وصله‌دار اگرچه در بطن خود روایتگر غم و کمبودند، اما زبان طنز نویسنده به متعادل شدن فضای داستانی کمک بسیاری کرده است.

کتاب لولی سرمست: این مجموعه‌داستان، دومین کتاب رسول پرویزی است و با اینکه قوت اثر قبلی‌اش را ندارد، اما همچنان با شیوه‌ی طنازانه‌ و تأثیرگذارش، مشکلات و مسائل اجتماعی دهه‌ی چهل شمسی را بازگو می‌کند و از دلاوری‌های هم‌وطنان تنگستانی نویسنده و همین‌طور از عشق او به شیراز می‌گوید.

سبک نگارش و دیدگاه‌های رسول پرویزی
جهان داستانی رسول پرویزی، اغلب با مفاهیم و معضلاتِ برگرفته از دهه‌ی 1320 و 1330 شمسی ساخته شده‌ است. داستان‌هایی با ژانر کمدی سیاه که در خلال روایتی ساده، با زبانی طنز به انعکاس وقایع اجتماعی و سیاسی می‌پردازد. از نظر منتقدان ادبی، آثار رسول پرویزی کاملاً نشان‌دهنده‌ی تأثیرپذیری او از سبک داستان‌نویسی محمدعلی جمالزاده هستند.

با اینکه ظلم، فقر، قحطی و مسائلی از این دست، از عناصر پرتکرار داستان‌ها و کتاب‌های رسول پرویزی است اما او با پیروی از جمال‌زاده، به‌جای تبدیل داستان به مانیفیست‌های مملو از شعار، از داستان به‌عنوان بستری برای به‌تصویر کشیدن جامعه و مردمانش استفاده می‌کند و به‌این‌ترتیب با وجود تجربه‌های سیاسی‌اش، موفق می‌شود آثار خود را از اتهام ایدئولوژی‌زدگی نجات دهد.

سبک و آثار رسول پرویزی برای نویسندگان هم‌دوره‌اش نیز الهام‌بخش بوده؛ به‌طوری‌که گفته می‌شود صادق چوبک، با خواندن داستان «شیر محمد» از کتاب شلوارهای وصله‌دار، به ایده‌ی نگارش رمان «تنگسیر» دست یافت.

پایان زندگی رسول

پایان زندگی رسول

رسول قلندری بود از جنوب با همه داشته هایش، مردی جنوبی که به هر ترتیب همان رسول ماند. رسول، همان رسول قصه هایش بود. با همان کلام گیرا و نثر جذابش. ابراهیم صهبا که هنرش در بداهه گویی بود درباره رسول پرویزی با ورودش در مجلسی چنین سرود: «همکار عزیز ما که اهل قلم است// در دیده ارباب نظر محترم است// هر جا که رود رسول ما می باشد// هر چند معاون جناب علم است».

علی بهزادی – مدیر مجله سپید و سیاه با پرویزی دیداری داشت که شرحی از آن را در کتاب شبه خاطرات خود ذکر می کند. او در کتابش نقل قولی آورده که پرویزی اینچنین می گفت: «من[رسول پرویزی] با وکیل شدن… با معاون نخست وزیر شدن و کوفت و زهرمار شدن ذره ای عوض نشدم.

همیشه همان بچه دشتستان بودم… همان لولی سرمست بودم… با موقعیتی که بدست آورده بودم با نزدیکی که با آقای اسدالله علم داشتم اگر داخل معاملات و کمیسیون بازی و زد و بندهای معاملات خارجی می شدم حالا یکی از ثروتمندترین آدم ها بودم… اما حالا چی دارم؟ هیچ چیز».

سپس علی بهزادی به مجلس ترحیم رسول اشاره کرده می نویسد:«وقتی رسول مرد، اسدالله علم هنوز زنده بود. مجلس ترحیم او پر از جمعیت بود. عده ای گفتند جمعیت برای آقای علم آمده، اما رسول پرویزی نویسنده شلوارهای وصله دار و لولی سرمست آنقدر علاقمند و مرید داشت که به خاطر همان رسول اول و نه به خاطر سناتور پرویزی رسول دوم و آقای علم به مجلس بیایند». پرویزی در اواخر عمر با خانم فریده صاحب دیوانی ازدواج کرد، اما فرزندی نداشت. سرانجام در هشتم آبان 1356 و در سن 58 سالگی در تهران درگذشت و سپس در شیراز و قطعه شعرا در کنار قبر دکتر لطفعلی صورتگر به خاک سپرده شد.

«رسول پرویزی»؛ داستان‌نویس مجذوب سیاست/ آثاری که واجد طنزی اجتماعی است
بوشهر- مهدی انصاری، داستان‌نویس و منتقد ادبی جنوبی با اشاره به نقش رسولی پرویزی در بازنمایی نگاه مردمان، پوشش و رفتار اجتماعی مردمان جنوب در آثارش گفت: پرویزی به گواهی نقل قول‌ها و خاطرات، طنازی قهار و اهل مجلس و شب‌نشینی بود، سنتی که هنوز که هنوز است، مردم بوشهر از آن بهره کافی می‌برند به همین خاطر داستان‌های پرویزی واجد طنزی اجتماعی و مخاطب‌پسند است.

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – الهام بهروزی: ۸ آبان برابر است با درگذشت نویسنده‌ای از اقلیم جنوب. رسول پرویزی که در داستان‌نویسی سبک محمدعلی جمال‎‌زاده را پیشه کرد و آثار چندی را بر اساس ساختار و بافت فرهنگی و اجتماعی جنوب و مسائل و مصائب آن پدید آورد، پیش از این‌که به خلق شاهکاری در حوزه ادبیات داستانی ایران دست یازد، به گردنه سیاست افتاد و چنان مجذوب این دنیای شگفت و تو در تو شد که دیگر فرصتی برای آفرینش آثار درخشان نیافت.

رسول پرویزی اما با خلق آثاری چون «شلوارهای وصله‌دار» و «لولی سرمست» توانست خود را به عنوان یک نویسنده در تاریخ داستان‌نویسی ایران مطرح کند. هرچند بسیاری او را بیشتر خاطره‌گو دانستند تا داستان‌نویس ولی با این حال، او با پدید آوردن داستان‌هایی چون «قصه عینکم»، «سه یار دبستانی» و «شیرمحمد» نام خود را در میان داستان‌خوانان نخبه‌گرا حک کرد. «قصه عینکم» او چنان با استقبال مواجه شد که به کتب درسی راه یافت.

به عقیده مهدی انصاری، نویسنده، داستان‌نویس و منتقد ادبی جنوبی، «داستان‌های پرویزی واجد طنزی اجتماعی و مخاطب‌پسند است. طنزی که برآمده از ماجراهای روزمره و احیاناً پیش پاافتاده جامعه است که با قلم پرویزی ارتقا می‌یابد و شیرین‌تر می‌شود.» او همچنین بر این باور است که پرویزی یکی از نویسندگان پیشتاز در حوزه کودک است اما متاسفانه جایگاه وی همچنان در تاریخ ادبیات داستانی کودک مورد غفلت واقع شده است.

این دیدگاه‌ها دستاویزی شد تا با مهدی انصاری درباره رسول پرویزی و آثاری که آفرید و ردی که از وی در ادبیات داستانی ایران به‌ویژه جنوب باقی ماند، به گفت‌وگو بنشینیم.

– رسول پرویزی نویسنده‌ای است که در داستان‌نویسی مسیر جمال‌زاده را در پیش گرفت ولی هرگز به مانند صادق چوبک و صادق هدایت به دلیل نگاه اخلاقی که به بافت و کارکرد داستان داشت، به داستان‌نویسی مدرن روی نیاورد؛ آیا با این نظر موافقید؟

خیر؛ چون شیوه داستان‌گویی پرویزی که متاثر از جمال‌زاده و نثر زمانه خود است، به نوعی ماقبل مدرن است و ربطی به نگاه اخلاقی وی به بافت و کارکرد داستان ندارد. در داستان‌نویسی مواجهه پرویزی با شیوه‌های روایت، سنتی ولی در عین حال سهل و ممتنع است.

– همان‌طور که اشاره کردید داستان‌گویی او به‌نوعی متعلق به دوره ماقبل داستان مدرن است، با این حال پرویزی در داستان‌نویسی برای کودکان جزو نویسندگان پیشتاز بود، اما متاسفانه در این زمینه آن‌گونه که باید شناسانده نشده است، چرا؟

به نکته خوبی اشاره کردید! واقعاً جایگاه پرویزی در این خصوص مغفول مانده است. تاریخ ادبیات شروع داستان‌نویسی کودک و نوجوان را با آثار صمد بهرنگی، عباس یمینی شریف، مهدی آذر یزدی، قدسی قاضی‌نور و دیگران در دهه ۴۰ می‌شناسند، در حالی که چاپ اول «شلوارهای وصله‌دار» در سال ۱۳۳۶ منتشر می‌شود که داستان‌های آن پیش‌تر در دهه ۲۰ شمسی در مجله سخن منتشر شده بودند.

جالب است بدانید پرویزی در مقدمه‌ای بر چاپ سوم «شلوارهای وصله‌دار» به روشنی جامعه مخاطب آن را معرفی می‌کند و می‌گوید: «آرزویی داشتم که برآمد، می‌خواستم و امید داشتم بچه‌هایی که در آن سرزمینی که به دنیا آمدم و چشم به نخل‌های بلندش دوختم و آتش جهنمی آفتابش را چشیدم با خواندن این کتاب از من راضی باشند و این آرزو به دلم نماند.»

– او با قصه عینکم معروف شد که در آن با نگاهی ظریف به مسائل اجتماعی و روانی، به توصیف تاثیر سوءفهم و ناتوانی‌های جسمی بر زندگی فردی و اجتماعی با بیانی طنزآلود پرداخته، از دید شما آیا بیان طنزآلود این قصه چقدر در معروف شدن آن سهم داشت؟

پرویزی به گواهی نقل قول‎‌ها و خاطرات، طنازی قهار بود و همچنین اهل مجلس و شب‌نشینی. سنتی که هنوز تا هنوز مردم بوشهر از آن بهره کافی می‌برند. به همین خاطر داستان‌های پرویزی واجد طنزی اجتماعی و مخاطب‌پسند است. طنزی که برآمده از ماجراهای روزمره و احیاناً پیش پاافتاده جامعه است که با قلم پرویزی ارتقا می‌یابد و شیرین‌تر می‌شود.

– به نظر می‌رسد پرویزی شروع خوبی داشت اما در ادامه نتوانست خود را در عرصه نویسندگی تثبیت کند و میل به سیاست کرد، از دید شما اگر وارد این وادی نمی‌شد، می‌توانست به نویسنده مهم‌تری مبدل شود؟

ببینید پرویزی به‌عنوان نویسنده تثبیت و شناخته شده بود، اما به‌عنوان نویسنده‌ای با چندین مجموعه داستان و رمان و دارای منظومه‎‌ای چشمگیر نه! در حالی که ورود به سیاست و شناخت زیر و بم‌های سیاسی در ایران می‌توانست برای او منشا تولید آثار درخشانی شود. صدحیف که عمرش کوتاه بود و در ۵۸ سالگی درگذشت.

– برخی، ضعف پیرنگ و عناصر اصلی داستان‌نویسی مثل ایستایی شخصیت‌ها، فقر اوج و فرود در برخی از آثار وی … را مهم‌ترین عامل توقف او در نویسندگی و پدید آوردن کارهای شاخص‌تر از قصه عینکم دانسته‌اند، از دید شما آیا نظر درست است؟

این نظر را قبول ندارم. برای مثال کسی که به‌خوبی تار می‌نوازد، سال‌ها هم بگذرد نواختن تار از یادش نمی‎‌رود. مگر آنکه اتفاقی در مغز و سیستم شناختی‌اش رخ دهد! درست است که بسیاری از داستان‎‏‌های وی رنگ و بوی خاطره دارند و عناصر داستان‌نویسی به معنای امروزی در برخی از آنها ضعیف است اما اینها دلیل توقف نویسندگی وی نبوده‌اند.

سیاست که برایش پله ترقی در مدارج مختلف بود، در امور نویسندگی وی گویی بلاخیز بود. تمام وقت و توانش را گرفت و بیماری‌اش نیز مزید علت شد. پرویزی می‌توانست با همان طنز ذاتی و بالفطره‌اش آثار درخشانی خلق کند.

– شما اشاره کردید که بسیاری از داستان‌های پرویزی رنگ و بوی خاطره دارند و در این میان، عده‌ای هم بر این باورند که آثار وی صرفاً خاطره‌گویی یا طرحی ناتمام در شرایط اقلیمی خاص همراه با زبانی طنزآمیز است؛ این‌گونه است؟!

بله موافقم. رگه‌های خاطره در برخی از داستان‌هایش به چشم می‌خورد. علت آن هم نوع برخورد سنتی پرویزی با ماده خام روایت؛ یعنی خاطره است. به همین سبب در آثارش گاهی روایت خاطره‌گونه بر شیوه داستان‌گویی مدرن می‌چربد.

«رسول پرویزی»؛ داستان‌نویس مجذوب سیاست/ داستان‌های پرویزی واجد طنزی اجتماعی است

– آیا همین روایت خاطره‌گونه موجب شد که «شلوارهایی وصله‌دار» که کمتر مخاطب را به سمت خود بکشاند؛ ظاهراً از این مجموعه فقط قصه عینکم موجب شهرت نویسنده شد!

این‌گونه نیست! «شلوارهای وصله‌دار» در تثبیت جایگاه او نقش اساسی داشت، «قصه عینکم» تنها یکی از داستان‌های این مجموعه است. پرویزی خود در این باره در مقدمه چاپ چهارم با آن طنز مخصوص به خود می‌گوید: «شلوارهای وصله‌دار عاقبت به‎خیر شد. روزهای اول تولدش خیال می‌کردم این طفل حرامزاده! پا نگیرد و زیر دست و پا له شود و بر باد رود.

کسی صدایش را نشنود، عطار سر کوچه هم نتواند در اوراق کوچکش فلفل و زردچوبه بپیچد؛ اما مثل آن است که این طفل حرامزاده مثل بسیاری از حرامزادگان تاریخ خوش‌اقبال درآمد. طفلی به نام شلوارهای وصله‌دار رشد کرد، بزرگ شد و ریش و سبیل درآورد و امروز در جمع کتب حلالزاده خودی می‌نماید.» و این اتفاق واقعاً افتاد. قصه‌های رسول پرویزی و طنزش تا الان تر و تازه مانده است.

– شما این نظر را می‌پذیرد که در «لولی سرمست» ش با اینکه حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد ولی با خلق قصه شیرمحمد که نماد فردی حق‌طلب است، توانست سرخطی به چوبک برای پدید آمدن اثر شگرفش؛ یعنی تنگسیر بدهد که به شاهکاری در ادبیات داستانی کشور درآید! این نشان می‌دهد که پرویزی اگر وقتش را منحصر به داستان‌نویسی می‌کرد، خود نیز می‌توانست شاهکار بیافریند، این طور نیست؟

بی‌شک همین‌طور است. پرویزی توصیفات دقیق و درخشانی که حتی خیلی از آنها وجه ناتورالیستی به خود می‌گیرند در داستان «شیر محمد» ارائه می‌کند. مثل «در ایام روزه گاهی قیافه پیرمردان ده رقت‌انگیز بود. گرسنگی گوشتشتان را آب کرده بود. از قیافه ورچروکیده سیاه و آفتاب خورده فقط پوست و استخوانی باقی بود. مثل اسکلت، مثل مرده از گور گریخته…» متاسفانه شغل و بیماری به برای پدید آوردن آثار درخشان‌تر مجال نداد.

– در این میان، منوچهر آتشی هم بر این باور بود که نثر پرویزی برای نگارش تنگسیر بیشتر مناسب بود تا چوبک، هرچند خود پرویزی به صراحت با این نظر مخالفت کرده و چوبک را نویسنده‌ای حرفه‌ای و آگاه به داستان‌نویسی مدرن دانسته بود! آیا شما هم فکر می‌کنید پرویزی برای نوشتن تنگسیر مناسب‌تر بود؟

به نظرم چنین مقایسه‌ای خطاست. هرکس نثر و زبان و ذهنی و تخیل خود را دارد. پرویزی داستان قهرمانانه شیرمحمد را در قالب یک داستان نیمه‌بلند و با همان سنت قدیمی‌تر روایت می‌کند که زبانش نیز به همان نسبت قدیمی‌تر است؛ اما چوبک متاثر از رمان‌های آمریکایی و همینگوی نثر و زبان دیگری دارد و حتی قالب قصه نیز عوض شده است. در واقع، اینجا ما با مقایسه یک قصه با یک رمان که موضوعی مشترک دارند، ربه‌رو هستیم که هرکدام در سنت متفاوتی نوشته شده‌اند.

– همان‌طور که اشاره کردید زبان قصه‌های پرویزی زبان قدیمی‌تر است و از ویژگی‌های بارز او در نوشتن به کار گرفتن لحن و زبان و کنایه‌ها و امثال منطقه تنگستان و بوشهر و… در داستان‌هایش بود، او در این زمینه چقدر موفق ظاهر شد؟

خیلی؛ چون پرویزی تسلط بی‌نظیری بر زبان و گویش تنگستان و بوشهر و شیراز دارد. محل وقوع داستان‌هایش تنگستان، دشتستان، بوشهر و شیراز است و در هرکدام از داستان‌ها از ایماژهای بومی و ضرب‌المثل‌ها و کنایه‎ها و تکیه کلام‌ها به خوبی استفاده می‌کند و به کمک همین ابزار روایتش را شکل می‌دهد.

– عمده درون‌مایه‌هایی که پرویزی در کارهایش به آنها توجه داشت، فقر، عشق، بی‌عدالتی و ظلم، فساد اخلاقی و خرافه‌پرستی بود، چرا او بیشتر جذب موضوعات تلخ شد؟

پرویزی با آنکه به مجلس سنا رسید و با علم و دربار حشر و نشر داشت؛ اما خود از طبقات فرودست بود و فقر و فلاکت را از نزدیک لمس کرده بود. در موخره طنزآمیزش به نام «دوپشته بر الاغ» حکایت زندگی‌اش در بوشهر به همراه خالویش (دایی‌اش) را روایت می‌کند. زمانی که کتابدار مدرسه سعادت بوشهر بود و خالویش ساکن محله سنگی. شبی دزد برای بردن گاو خالو می‌آید و خالوی هوشیار دزد را می‌گیرد.

خالو قدرتمند و خشن و بی‌گذشت به نظر می‌رسد اما تا دزد می‌گوید که برای زن و بچه گرسنه‌اش به دزدی آمده، خالو گاو را برخلاف میل بقیه خانواده به دزد می‌بخشد. پرویزی که از این حرکت بسیار متعجب شده، از خالو علت را می‌پرسد. خالو جمله‌ای می‌گوید که برای پرویزی درخشان است و در ذهنش نقش می‌بندد. جمله این است: «وقتی گرفتمش دزد بود، وقتی گاو را بخشیدم، فقیر بود.»

– مهم‌ترین خدمتی که پرویزی به داستان‌نویسی جنوب و ایران کرد، چه بود؟

پرویزی روایتگر بخشی از زیست بوم جنوب ایران به خصوص شیراز و تنگستان و بوشهر است، در زمانه‌ای که جامعه ایران گام‌هایش را به سمت مدرنیته برمی‌دارد. این امر در تقابل‌های موجود در داستان‌های پرویزی به روشنی مشهود است. از خلال داستان‌های پرویزی می‎توان به نوع نگاه مردمان، پوشش، رفتار اجتماعی و… آن دوره پی برد. چیزی که معمولاً در تاریخ رسمی نمی‌بینم ولی در داستان کوتاه و رمان منعکس شده‌است.

📚✨ مقالات پیشنهادی جزوه پرو
برچسب ها
دیدگاه ها

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کابین وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس