دانلود کتاب صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا – کامیار عابدی PDF

35000تومان

پی دی اف کتاب صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا – کامیار عابدی ، برای دانلود کلیک کنید

دسته:

توضیحات

کتاب صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا کامیار عابدیPDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، کامیار عابدی، در تحلیل‌ های خود، به بررسی ساختار شعری و نثری «صور اسرافیل» می‌ پردازد و نشان می‌ دهد که چگونه دهخدا توانسته است با استفاده از زبان خاص و ویژگی‌ های ادبی منحصر به فرد خود، به عمق مسائل اجتماعی بپردازد.

او به خوبی درک می‌ کند که دهخدا چگونه با ترکیب شعر و نثر، احساسات و تفکرات جامعه را منعکس می‌ کند و مخاطب را به تفکر و تعمق وامی‌ دارد.

عابدی همچنین به تأثیرات تاریخی این اثر بر ادبیات معاصر ایران و جنبش‌ های فکری آن زمان اشاره می‌ کند و اهمیت آن را در شکل‌ گیری تفکر اجتماعی و ادبی در ایران معاصر بازگو می‌ کند.

کتاب «صور اسرافیل» اثر علی‌ اکبر دهخدا، یکی از آثار برجسته ادبیات معاصر ایران است که در آن به نقد و تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل قرن بیستم پرداخته شده است.

این اثر در قالب شعر و نثر، به بررسی وضعیت نهادهای اجتماعی و فرهنگی می‌ پردازد و به نوعی بازتاب‌ دهنده تنش‌ ها و چالش‌ های آن دوران است.

دهخدا، به عنوان یکی از بزرگ‌ ترین شاعران و نویسندگان ایران، در این کتاب با زبانی صریح و انتقادی، به بررسی فساد، تبعیض و نابرابری‌ های اجتماعی می‌ پردازد و از نمادها و استعاره‌ های مختلف برای انتقال پیام‌ های خود استفاده می‌ کند

در بررسی شخصیت‌ ها و نماد گرایی در «صور اسرافیل»، عابدی به تحلیل عمیق شخصیت‌ های محوری و نمایندگی آن‌ ها در جامعه می‌ پردازد.

دهخدا شخصیت‌ های مختلفی را به تصویر می‌ کشد که هر کدام نماینده‌ ای از اقشار مختلف اجتماعی هستند. او با استفاده از این شخصیت‌ ها، آرزوها و ناامیدی‌ های مردم را به تصویر می‌ کشد و به نقد اجتماعی می‌ پردازد.

این شخصیت‌ ها نه تنها در داستان‌ های دهخدا، بلکه در واقعیت اجتماعی آن زمان نیز قابل شناسایی هستند و به همین دلیل تأثیر عمیقی بر مخاطب دارند.

برشی از کتاب صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا کامیار عابدی :

نریشن پایان زندگی من فرا رسیده است. پایم لب گور است. قبر آماده است تا مرا در خود جای دهد. مسخره‌کنندگان دور مرا گرفته‌اند. آن‌ها را در همه ‌جا می‌بینم. هیچ‌کس بر بی‌گناهی من گواهی نمی‌دهد‌، زیرا تو ای خدا، به ایشان حکمت نداده‌ای تا بتوانند مرا دریابند. [عهد عتیق، باب هفدهم]

(دیوانه رادیویی به گردن آویخته است و بر درِ خانه‌ی جادوگر می‌کوبد.)

دیوانه جادوگر! جادوگر عزیزم! جادوگر من!

صدای جادوگر چه خبرته؟ مگه سر آوردی؟

دیوانه وا کن.

صدای جادوگر مُرده‌شور تو و اخبار روزانه‌ت رو ببره.

دیوانه کشیش من رو فرستاده.

صدای جادوگر بِره دَرش رو بذاره.

دیوانه سیب‌زمینی داده.

صدای جادوگر برای زهرماریِ اون پول نمی‌دم.

دیوانه مفته‌ها… (سایه‌ی پیرزن جادوگر مشخص می‌شود.)

جادوگر جون به عزرائیل نمی‌ده، سیب زمینی مفتی بده؟!

دیوانه آره، تو در این طویله رو وا کن.

جادوگر (در باز می‌شود.) سیب‌زمینی‌ها کجاست؟ تِخ کن بیاد.

دیوانه س… سلااام جادوگر. بیا همه‌ش مال تو. (جادوگر دستش را به سمت پاکت ‌سیب‌زمینی دراز می‌کند. دیوانه دستش را عقب می‌کشد.) آآآ … اول باید برای مسیح یه دعای کوچولو بکنی.

جادوگر ناقص‌العقلِ ترشیده، بهتره اون واسه من دعا کنه.

دیوانه اون که نیست.

جادوگر شانس آورد که نیست.

دیوانه کفر می‌گی؟

جادوگر زِر نزن بابا. سیب‌زمینی‌ها رو بده.

(دیوانه چیزی شبیه قلک را که با بند به کمرش آویزان کرده است به طرف جادوگر می‌گیرد.)

دیوانه اول چهار تا سکه بنداز این تو.

جادوگر روباه، مگه نگفتی مجانیه؟

دیوانه واسه سیب‌زمینی‌ها نیست، واسه ایتامه. کشیش گفت پروردگار ناظر اعمال ماست. هرآنچه شما در حق دیگران می‌کنید، هدیه‌ای می‌شود از طرف خداوند در ملکوت او.

جادوگر کشیش بیخود کرد. ایتام! برو به اون که افسارت رو شُل کرده بگو تو این شهر دیگه بچه‌ای نمونده.

دیوانه کی افسارم رو شُل کرده؟ خدا؟

جادوگر کشیش.

دیوانه کشیش؟! جادوگر، من می‌گم تو یه‌کم خوبی.

جادوگر منم می‌گم تو خیلی خری. اون قرمزِ مسخره‌یِ لبات رو پاک کن، عین عجوزه‌ها شده‌ای!

دیوانه پول نمی‌دی؟

جادوگر (درحالی‌که پاکت سیب‌زمینی‌ها را از دست دیوانه می‌قاپد.) نه. (می‌خواهد در را ببندد که دیوانه پایش را لای در می‌گذارد.)

دیوانه (کشیده) هووو … وایسا. یه نامه هم واسه افسر آورده‌م. وا کن در رو.

جادوگر (کشیده) بگووو … واسه همین خودت رو رنگ کردی! خاک تو سرت. بده من نامه رو.

دیوانه نمی‌شه. وا کن در رو.

جادوگر خَر نشو، بده نامه رو.

دیوانه باید بدم به خودش. وا کن در رو.

جادوگر خفه‌شو بابا. بده نامه رو.

دیوانه روش نوشته محرمانه. وا کن این در رو.

جادوگر محرمانه دیگه چه کوفتیه؟ از کجا معلوم نامه‌ای در کار باشه؟ ببینم نامه رو.

دیوانه (دستش را داخل لباسش می‌برد و نامه‌ای درمی‌آورد.) ایناهاااش.

(جادوگر بلافاصله نامه را از دست دیوانه می‌قاپد و با لگدی او را از کنار در دور می‌کند و در را می‌بندد. دیوانه مانند کودکی شروع به گریه می‌کند. سپس رادیو را روشن می‌کند و دست‌هایش را به طرف آسمان می‌گیرد.)

نریشن گذشته‌ی خود را به یاد می‌آورم و به کارهایی که تو ای خداوند، تو، برای من انجام داده‌ای می‌اندیشم. دست‌های خود را به سوی آسمان دراز می‌کنم. جانم همچون زمین خشک تشنه و طالب توست. ای خداوند، دعای من را هرچه زودتر اجابت فرما، زیرا ناامید و مأیوسم. روی خود را از من برنگردان. مبادا بمیرم.

📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :

دانلود کتاب قلب روح آگاهی احساسی زوکاو فرانسیس PDF

⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

توضیحات تکمیلی

نوع فایل

PDF

حجم فایل

2 مگابایت

تعداد صفحات

241 صفحه

نویسنده

کامیار عابدی

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود کتاب صور اسرافیل و علی اکبر دهخدا – کامیار عابدی PDF”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *