توضیحات
کتاب سایه باد سهیل سمی PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، سایه باد اثری است از کارلوس روئز سافون، نویسندهی اسپانیایی، که با ترجمهی روان و زیبای سهیل سمی به فارسی، خوانندگان ایرانی را به دنیای جذاب کتابها و رازهای پنهان در دل آنها برد. این رمان که در شهر بارسلون اتفاق میافتد، داستانی حماسی و عاشقانه را با عناصر معمایی و ماجراجویی در هم میآمیزد.
درباره کتاب سایه باد
کتاب «سایه باد» داستانی است که در شهر بارسلونا، اسپانیا، روایت میشود. نویسنده، کارلوس روئیث ثافون، بارسلونا را بهعنوان پسزمینهای دلربا، رازآلود و رمانتیک برای داستان انتخاب کرده است.
او به این شهر مانند خانهای آشنا نگاه میکند و میخواهد از آن بهعنوان عنصری اساسی در داستان خود استفاده کند. این رمان، که در دهه 1950 رخ میدهد، به دلیل داستان مهیج، شخصیتهای جذاب، و زبان زیبای آن، موفقیت زیادی کسب کرده و بهعنوان یکی از کتابهای پرفروش جهانی شناخته میشود.
درباره نویسنده کتاب سایه باد
کارلوس روئیث ثافون، نویسنده اسپانیایی و محبوب کاتالانی، کتاب «سایه باد» را در سال 2001 منتشر کرد. او به خاطر نوشتن این کتاب و دیگر آثارش شناخته شده است.
«سایه باد» نخستین کتاب از چهارگانه «گورستان کتابهای فراموششده» است که بهطور ویژه در سراسر اروپا و جهان بهخاطر داستان جذاب و شخصیتهای عمیقش مورد توجه قرار گرفته است.
درباره داستان کتاب سایه باد
داستان «سایه باد» حول محور دنیل سمپر، پسر کتابفروشی که در ده سالگی کتابی به نام «سایه باد» از جولیان کاراکس پیدا میکند، میچرخد.
این کتاب کمیاب و ناشناخته، دنیل را به دنیای پیچیده و مرموزی میبرد. او با شخصیتهایی روبهرو میشود که هرکدام رازهایی در دل دارند و تلاش میکند تا حقیقت پشت این رازها را کشف کند. همزمان، شباهتهای نگرانکنندهای میان زندگی خودش و زندگی کاراکس به وجود میآید.
مخاطب کتاب سایه باد
«سایه باد» برای علاقهمندان به رمانهای گوتیک، معمایی و داستانهای پیچیده مناسب است. خوانندگان این کتاب با داستانی درگیرکننده و پر از راز، غافلگیری و جملات تاثیرگذار روبهرو خواهند شد. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانهای عمیق و چندلایه هستند، بسیار جذاب خواهد بود.
برشی از کتاب سایه باد
در آن صبح ماه ژوئن، با برتابیدن نخستین شعاع نور، جیغکشان، از خواب پریدم. قلبم چنان در سینه میکوبید که انگار روحم میخواست از تختهبندِ تنم بگریزد. پدرم سراسیمه وارد اتاقم شد و در آغوشم کشید و سعی کرد آرامم کند.
ازنفسافتاده، نجواکنان گفتم: «صورتش یادم نمیآد. صورت مامان یادم نمیآد.»
پدرم تنگ در آغوشم کشید.
«نگران نباش، دنیل. من به جای هر دومون به یاد میآرمش.»
در تاریکروشن هوا به یکدیگر نگاه کردیم، در جستجوی کلماتی که وجود نداشتند. برای نخستین بار متوجه شدم که پدرم دارد پیر میشود. ایستاد و پردهها را پس زد تا نور پریدهرنگ سپیدهدم به داخل بریزد.
گفت: «بیا دنیل، لباس بپوش. میخوام یه چیزی نشونت بدم.»
«حالا؟ ساعت پنج صبح؟»
پدرم با بارقه لبخندی مرموز که احتمالاً از یکی از صفحات رمانهای کهنه الکساندر دومایش به عاریت گرفته بود، گفت: «بعضی چیزا رو فقط تو گرگ و میش میشه دید.»
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب برفک دان دلیلو PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.