توضیحات
کتاب ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، قصهی ماهی سیاه کوچولو، از جایی آغاز میشود که یک ماهی پیر ، حکایت زندگی ماهی کوچولویی را برای دوازده هزار ماهی کوچولوی دیگر تعریف میکند .
ماهی سیاه کوچولوی قصه ، در کنار مادرش در یک جویبار زندگی میکرد ، اما کنجکاوی و روحیهی ماجراجوی او چندان با زندگی تکراریاش همخوانی نداشت . بنابراین ، این ماهی تصمیم گرفت برای دیدن انتهای جویبار راهی یک سفر شود .
داستان ماهی سیاه کوچولو در واقع در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا دست به خطر میزند و سفری دور و دراز را با تجربههای متفاوت ، برای رسیدن به رهایی آغاز میکند .
پس از اینکه ماهی پیر حکایت ماهی سیاه کوچولو را تعریف کرد ، تمام یازده هزار و نهصد و نود و نه ماهی کوچولوی دیگر بعد از شنیدن قصه به همراه ماهی پیر خوابیدند ؛ تنها یک ماهی سرخ کوچولو بود که تا صبح از فکر دریا خوابش نبرد !
برشی از کتاب ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی :
ناگهان صدای زیر قورباغهای او را از جا پراند . قورباغه لب برکه ، روی سنگی نشسته بود ؛ جست زد توی آب و آمد پیش ماهی و گفت : « من اینجام، فرمایش ؟ »
ماهی گفت :« سلام ، خانمبزرگ ! »
قورباغه گفت : « حالا چه وقت خودنماییست ، موجود بی اصل و نسب ! بچهگیر آوردهیی و داری حرفهای گنده گنده میزنی ! من دیگر آنقدرها عمر کردهام که بفهمم دنیا همین برکهست . بهتر است بروی دنبال کارت و بچههای مرا از راه به در نبری . »
ماهی کوچولو گفت : « صدتا از این عمرها هم که بکنی ، بازهم بک قورباغهی نادان و درمانده بیشتر نیستی . »
قورباغه عصبانی شد و جست زد طرف ماهی سیاه کوچولو ، ماهی تکان تندی خورد و مثل برق در رفت و لای و لجن و کرمهای ته برکه را بهم زد .
نخ سفیدی میدیدی . یکجا تختهسنگ بزرگی از کوه جدا شده بود و افتاده بود ته دره ، و آب را دو قسمت کرده بود . مارمولک درشتی ، به اندازهی کف دست ، شکمش را به سنگ چسبانده بود .
از گرمی آفتاب لذت میبرد و نگاه میکرد به خرچنگ گردو درشتی که نشسته بود روی شنهای ته آب ، آنجا که عمق آب کمتر بود ، و داشت قورباغهای را که شکار کرده بود ، میخورد .
ماهی کوچولو ناگهان چشمش افتاد به خرچنگ و ترسید ؛ از دور سلامی کرد . خرچنگ چپ چپ به او نگاهی کرد و گفت : « چه ماهی با ادبی ! بیا جلو کوچولو ، بیا ! »
معرفی کتاب ماهی سیاه کوچولو :
ماهی سیاه کوچولو یکی از داستانهای کودکان ، نوشته صمد بهرنگی است . او این داستان را در زمستان سال 1346 نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال 1347 با تصویرگری فرشید مثقالی منتشر کرد .
قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را با تجربههای متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز میکند . ماهی سیاه کوچولو کتاب برگزیده کودک در سال 1347 شد . همچنین جایزه 6 امین نمایشگاه کتاب کودک در بلون ایتالیا و دیپلم افتخار جایزهٔ دوسالانه براتیسلاوای چکاسلواکی برای تصویرگری کتاب کودک را در سال 1969 دریافت کرده است .
معرفی کتاب صمد بهرنگی :
صمد بهرنگی ( زادهٔ 2 تیر 1318 در تبریز – درگذشتهٔ 9 شهریور 1347 در ارسباران ) آموزگار ، منتقد اجتماعی ، داستاننویس ، مترجم و محقق فولکلور زبان ترکی آذربایجانی ایرانی بود .
کتاب ماهی سیاه کوچولوی بهرنگی مدتها نقش بیانهٔ غیررسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد . با این وصف ، صمد افکار چپ داشت اما عضو هیچ دسته و گروهی نبود و به گفتهٔ برادرش ( اسد ) او یک پای مسجد در مجالس ختم و عزا بود .
📙💌فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب چرا شوروی فروپاشید کاظم علمداری PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.