توضیحات
جزوه آزمایشگاه الکترونیک 1 PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، علم میکروبیولوژی از سال 4761 هنگامیکه آنتونی وان لیون هوک leewen van-antony((hook -( 4717-4671 )تاجر هلندی، با میکروسکوپ ساده خود قطره آب دریاچه ای را مورد مطالعه قرار داد متولد گردید. میکروسکوپ او فقط یک عدسی داشت که بین دو صفحه فلزی قرار داده شده بود.
نمونه مورد مطالعه را در نوک سنجاق کلفتی قرار می داد و با کمک پیچی آنقدر سنجاق را جابجا می کرد تا نمونه در فاصله ی کانونی عدسی قرار گیرد.بیننده می بایست از سطح دیگر صفحه، دستگاه را نزدیک چشم قرار داده و با یک چشم نگاه کند. بزرگنمایی عدسی انواع میکروسکوپ هایی که لیون هوک ساخت از 05 تا 155 مرتبه در نوسان بود، بنابراین بیشترین بزرگنمایی که نامبرده به آن دسترسی پیدا کرد کمتر از بزرگنمایی میکروسکوپ های جدید بود.اهمیت کار لیون هوک به ساختن میکروسکوپ نیست، بلکه به خاطر مشاهداتی است که با میکروسکوپ انجام داده.
برشی از جزوه کلیات میکروب شناسی:
مهمترین فعالیت اصلی لیون هوک کشف دنیای میکروبی است. کلیه میکروارگانیسمهای تک یاخته ای که امروزه می شناسیم از قبیل: پروتوزوآ، آلگها، قارچها و باکتریها، اولین بار توسط لیون هوک طوری به دقت تشریح شده که آنها را می توان از هم متمایز کرد.با وجود آنکه معاصرین، لیون هوک و کشفیات وی را تحسین کردند و او به عضویت انجمن انگلستان پذیرفته شد.
اما پس ازمرگ لیون هوک پیگیری میکروسکوپی میکروب ها تا یک قرن توسعه نیافت زیرا کاربرد میکروسکوپ های ساده با بزرگنمایی زیاد خسته کننده بود و تهیه عدسی های خیلی کوچک مهارت زیادی الزم داشت. لیون هوک در هنگام مرگ 155 میکروسکوپ از خود بر جای گذاشت.رابرت هوک، معاصر انگلیسی لیون هوک، نتوانست با میکروسکوپ مرکب خود بسیاری از گزارش های لیون هوک را تکرار کند. بعد از کشف دنیای میکروبی در مورد منشا میکروبها، بین دانشمندان دو طرز تفکر به وجود آمد. گروهی معتقد بودند.
که میکروبها در نتیجه ی تکثیر میکروبهای والد به وجود می آیند. مبنای این نظریه از زمان ارسطو وجود داشته است. ارسطو معتقد بود که بسیاری ازموجودات زنده ممکن است در شرایط خاص به طور خود به خودی تولید شوند. مثال کرم از گوشت،قورباغه از گل و الی، کرم خاکی در اثر بارش باران به روی خاک و عقرب از خشت خام در محیط مرطوب و تاریک و … پدید می آیند. در سال 4770 یک فیزیکدان و زیست شناس ایتالیایی به نام فرانسیسکو ردی تجربه ای انجام داد.
او نشان داد که کرم هایی که در گوشت های گندیده تولید می شوند، مراحل الروی حشراتند و اگر گوشت را در ظرفی قرار داده و سر آن را با پارچه ای محکم ببندند، حشره نمی تواند در آن تخم ریزی کند و بنابراین کرم ظاهر نخواهد شد. با وجود این یافته و آزمایشات دیگری از این دسته، احتمال اینکه ماده آلی بتواند به طور خلق الساعه، اشکال ذره بینی را به وجود آورد به سرعت پیشنهاد گردید. لوئی پاستور }4287-4271{)Luipastor )با یک آزمایش اختصاصی نظریه ی تولید خود به خودی را برای همیشه رد کرد.
او نشان داد که هرگاه آبگوشت سترون شده ای در درون یک بالن ژوژه ی گردن قویی که دهانه ی آن باز است قرار گیرد، برای همیشه سترون باقی می ماند. در بالن ژوژه ی گردن قویی پاستور، میکروب های هوا در خمیدگی دهانه رسوب کرده و هرگز به آبگوشت نمی رسند و فقط با خم کردن بالن ژوژه، محتوی آبگوشت )و تماس آبگوشت با خمیدگی لوله( و یا شکستن لوله گردن قویی آن، میکروب به آبگوشت می رسد.
پاستور در جریان آزمایش های مربوط به رد نظریه ی تولید خود به خودی، به تخمیر و گندیدگی حاصل از رشد میکروبها در مایعات بیولوژیک توجه کرد. تخمیر پدیده ای است که د رنتیجه ی آن الکلها و یا اسیدهای آلی حاصل می شوند. قبل از پاستور، اعتقاد غالب بر این بود که تخمیر یک پدیده ی صرفا شیمیایی است اما پاستور که خود شیمیدان بود اثبات کرد که تمام پدیده های تخمیری، نتیجه ی فعالیتهای میکروبی است. او در جریان مطالعات مربوط به تخمیر بوتیریک، نوعی از زندگی را
کشف کرد که تنها در غیاب اکسیژن آزاد، ادامه می یابد.
او برای اولین بار اصطالح هوازی و بی هوازی را برای زندگی در مجاورت و در غیاب اکسیژن،وضع کرد. پاستور در جریان مطالعه های خود در مورد تخمیر، متوجه شد که فساد و ترش شدن شراب، بر اثر رشد میکرو ارگانیسمهای ناخواسته است و آن را بیماری شراب نامید و از اینجا متوجه شد که امکان دارد میکروارگانیسمها سبب ایجاد بیماری در موجودات زنده شوند. پاستور همچنین نظریه ی پلئومورفیسم را رد نمود. بر مبنای این نظریه که از زمان لیون هوک شکل گرفته بود، یک میکروارگانیسم ممکن است اشکال مختلفی را به خود بگیرد.
پاستور متوجه شد که تغییر شکل میکروبهای موجود در یک محیط رشد میکروبی، در واقع تغییر شکل یک میکروب نیست بلکه چنین استدالل کرد که ممکن است در یک محیط کشت، انواع میکروبها وجود داشته باشد و بر حسب شرایط رشد، یک نوع از آن ها تکثیر یافته و ارگانیسم غالب را تشکیل دهد، آنگاه بعد از مدتی در اثر متابولیتهای میکروبی، شرایط رشد برای میکروب نامساعد شده و تعداد آن کاهش می یابد و سایر شرایط جدید برای رشد میکروارگانیسم دیگری ایده ال می شود، بطوریکه به سرعت تکثیر یافته و جای میکروب اول را می گیرد.
به اینترتیب در هر زمان نوعی از میکروب، در محیط کشت مشاهده می شود که در گذشته اشتباهی آن را شکل های مختلفی از یک میکروب می پنداشتند. پاستور وجود میکروب در هوا و چگونگی جلوگیری از آلودگی آبگوشت غذایی را نشان داد.یک جراح جوان انگلیسی به نام ژوزف لیستر (lister Joseph)، با الهام از مطالعه های پاستور، اندیشید که میکروبهای موجود در هوا، لباس و دستهای جراح، طی عمل جراحی بافت را آلوده می کنند و موجب مرگ و میر دیگری می شوند. او با روشهای استریل کردن وسایل جراحی، ضد عفونی کردن لباسها و پخش مواد ضد عفونی در هوای اتاق عمل،موفق شد از عفونتهای جراحی بکاهد.
از دیگر کارهای پاستور، پیشنهاد اصول میکروب شناسی عملی، از قبیل: سترون کردن با حرارت خشک و مرطوب، طرز تهیه ی محیط کشت، شرایط محیط کشت از قبیل PH، درجه حرارت، فشار اکسیژن و … استعمال پنبه برای بستن سر لوله ها، وجود میکروبهای اولترا میکروسکوپی و واکسیناسیون جهت پیشگیری بیماریهای عفونی بود.پس از انتشار کارهای پاستور، یک پزشک آلمانی به نام روبرت کخ (Koch Robert{ (-42114845{، به کارهای میکروب شناسی عالقه مند شد و مطالعه های خود را در مورد عفونت های حیوان و انسان شروع کرد.
او در نخستین مشاهده های خود بر روی سیاه زخم، اختصاصی بودن یک میکروب خاص را برای ایجاد یک عفونت معین به اثبات رسانید. این دانشمند در پایان تحقیقاتش، اصول چهارگانه ای را در سال 4221 منتشر کرد. او در این اصول معیارهایی را ذکر کرده است که باید به هنگام نسبت دادن یک میکروب به یک عفونت معین در نظر گرفت)این اصول در مبحث بیماریزایی باکتری ها بیان خواهد شد)کخ درباره ی تهیه ی گسترش، رنگ آمیزی که آن زمان در مورد مقاطع بافت شناسی به کار می رفت و عکس برداری از میکروب ها،نیز رساله ی دیگری انتشار داد.
برای مدتهاروشهای رنگ آمیزی، فقط در مورد مقاطع بافت شناسی به کار می رفت، تا اینکهدر سال 4278 هوفمان برای اولین بار سعی نمود که باکتری ها را رنگ کند. کخ نواقص کار او رااصالح کرد و اساس روش های جدید رنگ آمیزی را در میکروب شناسی بنا نهاد. کخ در زمینه ی تحقیق های خود در مورد تهیه ی محیط کشت جامد و خالص کردن باکتری ها،نیز پیشرفت هایی حاصل نمود. او در تهیه ی محیط کشت جامد، سیب زمینی را در مورد میکروب ها آزمایش کرد و آن را مناسب نیافت زیرا سطح آن مرطوب و کدر بود وارزش غذایی هم نداشت.
لذا به فکر افتاد با افزودن ماده ای به محیط غذایی مایع، آن را منجمد نماید و برای این منظور از ژالتین استفاده نمود و تقریبانتیجه ی خوبی گرفت ولی دارای دو عیب بود: یکی این که، بعضی از میکروب ها آن را هضم و ذوب می کردند و دیگر این که در حرارت های باالتر از 72 درجه به حالت مایع در می آمد. تا این که در مدت کمی، دو پیشرفت حاصل شد. اوال در سال ،4227 هس )Hess )با الهام از همسرش که آگار را در مربای او می ریخت، تغییری در محیط کشت داد. به این ترتیب که از آگار به عنوان ماده ی جامد کننده ی محیط کشت استفاده نمود.
این ماده از یک نوع جلبک قرمز دریایی است که برخالف ژالتین می تواند حرارت 16 درجه را که برای رشد تمام باکتری های بیماری زای انسان مناسب است، تحمل نماید و هیچ میکروبی )به جز انواع معدودی از باکتری های آبزی( آن را هضم و ذوب نمی نمایند و تا کنون نیز جانشین بهتری پیدا نکرده است.پیشرفت دیگر این که، در سال ،4226 پتری )Petri )دستیار کخ، تشتک پتری را ابداع کرد.
پیدایش این تشتک سرپوش دار، باعث شد روش کخ که عبارت بود از ریختن محیط جامد بر روی الم های شیشه ای و قرار دادن آن در زیر یک سرپوش به منظور جلوگیری از آلوده شدن، به طور کلی کنار گذاشته شود. کخ در سال ،4227 میکروب مولد سل و در سال ،4221 ویبریون مولد وبا را کشف کرد و به علت همین دو مساله در سال ،4850 موفق به دریافت جایزه ی نوبل شد.
پس از تهیه ی محیط کشت جامد و در اثر کارهای پاستور، کخ و دیگران، زمینه برای کشف میکروب های مولد بیماری های واگیر دار آماده شد و در 75 سال آخر قرن نوزدهم، اغلب میکروب ها توسط دانشمندان مختلف کشف گردید. دورانی که پاستور و کخ به مطالعه ی موجودهای ریز و ذره بینی پرداختند، یعنی سال های )4845-4206(،به نام »دوران طالیی میکروبیولوژی« نامیده شد، زیرا شناسایی موجودات ریز، با سرعت تعجب آوری در آن زمان توسعه یافت.
تعریف میکروبشناسی و کاربردهای آن
کلمه میکروبیولوژی (Microbiology )از سه جزء میکرو (micro ) کوچک، بیو (bio ) زندگی و لوژی (logy )به معنای علم یا شناسایی تشکیل شده است.کلمه ی میکروب یا ژرم (Germ )که امروزه به جای آن کلمه ی میکروارگانیسم به کار برده می شود، اولین بار توسط سدیلوت (Sedillot )در سال 4262 مورد استفاده قرار گرفت و شامل تمام موجودات ذره بینی می شود که خصوصیات برخی از آن ها شبیه گیاهان و بعضی شبیه حیوانات است.
و عده ای نیز حد فاصل این دو سلسله قرار دارند. میکروارگانیسم ها شامل باکتری ها، قارچ ها، تک یاخته ها پروتوزوئرها( و جلب کها )آلگ ها( می شود. اکثر زیست شناسان معاصر، ویروس ها را نیز در ردیف موجودات ذره بینی طبقه بندی می کنند. میکروب شناسی علمی است که از شکل، ساختمان،فیزیولوژی، متابولیسم و کلیه ی خواص موجودات ذره بینی بحث می کند و رابطه ی این موجودات را در مورد برخی از بیماری های انسان، جانوران، گیاهان و همچنین تخمیر و تجزیه مواد آلی را مورد بررسی قرار می دهد. در این علم از کاربرد وسیع میکروارگانیسم ها در صنایع مختلف و کشاورزی نیز صحبت به میان می آید.
طبقه بندی میکروارگانیسم ها
وقتی دنیای میکروبی در قرن 46 کشف گردید شکی نبود که این اجرام ذره بینی زنده، بر حسب شکل و رفتار، جزء گیاهان یا جانوران قرار دارند. مهمترین خاصیت جانوران قدرت حرکت و طعمه خواری و مهمترین خاصیت گیاهان، عدم حرکت و توانایی فتوسنتز است. بر این اساس جلبک ها جزء گیاهان و تاژکداران و مژکداران جزء جانوران قرار گرفتند. این تقسیم بندی اشکاالت عمده ای داشت. مثال چون قارچ ها اکثرا غیر متحرکند در جوار گیاهان قرار گرفته بودند اگر چه شباهت های اندکی با گیاهان دارند. قارچ ها با آن که ماهیت غیر فتوسنتزی دارند (جزء مواد استثناء) جزء گیاهان طبقه بندی شدند.
همچنین تاژکداران که تنها خاصیت مشترکشان با حیوانات، حرکتشان است، جزء جانوران جای داده شدند. به منظور پیشگیری از قرار گرفتن موجودات حد واسط در قلمرو گیاهان و یا جانوران، هگل در سال 4277 پیشنهاد نمود که میکروارگانیسم ها را در یک قلمرو مجزا به نام پروتیست ها )آغازیان( جای دهند. بنا به تعریف هگل، پروتست ها شامل جلبک ها، قارچ ها، باکتری ها و تک یاخته ها می شوند.
در اواسط قرن حاضر و با دسترس قرار گرفتن تکنیک های میکروسکوپ الکترونی، مشخص شد که باکتری ها از نظر ساختمانی با سه گروه دیگر تفاوت هایی دارند. جلبک ها، پروتوزوئرها و قارچ ها دارای سلول هایی هستند که شباهت بسیار با سلول های گیاهان و جانوران دارند و به نام سلول های یوکاریوت (Eukaryotic )خوانده می شوند.
برعکس،سلول باکتری دارای ساختمان ساده و ابتدایی بوده و به نام سلول پریوکاریوت (Prokaryotic )نامیده می شود. به این ترتیب باکتری ها در یک سلسله مستقل جای گرفتند و به نام سلسله ی پروکاریوت ها یا سلسله ی مونرا (Monera )نامیده شدند. در سال ،4878 ویتاکر(Wittaker.H.R )قارچ ها را نیز به دلیل تفاوتهای اساسی که با گروه پروتوزوئرها و جلبک ها دارند( از سلسله آغازیان جدا کرد و در سلسله ی جداگانه ای قرار داد.
به این ترتیب سیستم 5 سلسله ای را برای طبقه بندی موجودات زنده پیشنهاد کرد:
1_سلسله جانوران
2_سلسله گیاهان
3_سلسله قارچ ها
4_سلسله آغازیان
5_سلسله باکتری ها (پروکاریوت ها). بدیهی است که در سیستم 5 سلسله ای، میکروارگانیسم ها در داخل 1 سلسله جای گرفته اند.
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود خلاصه جنین شناسی لانگمن PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.