توضیحات
کتاب دالان بهشت نازی صفوی PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، دالان بهشت داستانی عاشقانه است که ازبان مهناز روایت می شود. مهناز در خانواده ای نسبتا مرفه ای بزرگ شده است و وضع مالی مناسبی دارد.
زمانی که تنها 17 سال دارد از طرف محمد پسر همسایه شان، به او اظهار عشق می شود. می پذیرد و با او ازدواج می کند. در ابتدا همه چیز آرام و شاعرانه و عاشقانه است همانطور که باید می بود.
نویسند در انتخاب شخصیت اول تلاش کرده است از کلیشها فاصله بگیرد و شخصیت را در بافتی قرار دهد که وی را در آینده به سمت نوعی اصلاح نگاه و نگرش پیش ببرد، مهناز نه فقیر است و نه اجباری در ازدواجش بوده است.
کتاب حول ازدواج در سن کم و کم تجربگی و خامی نشات گرفته از آن، شکل می گیرد. هرچند نویسنده و شخصیت هردو از یک جنس اند اما به نظر می رسد که اندیشه های مردسالارانه را به خوبی برای خود دونی کرده اند.
چرا کم عملا مهناز عامل مشکلات شناخه می شود و او خود نیز باید راه چاره شان را بیابد. نوعی خودکاوی نیاز است تا مهناز را سربراه کند و اشتباهاتش را برایش معلوم کند.
نازی صفوی، متولد 1346 در تهران است. کتاب اولش، دالان بهشت در سال 1378 منتشر شد و از آن موقع تا حالا سومین کتاب پرفروش 14 سال اخیر بوده است و بیش از 50 بار تجدید چاپ شده است. داستان بعدی او، برزخ اما بهشت سال 83 منتشر شد و نشان داد که با نویسندهای کم کار طرف هستیم.
نازی صفوی در مورد کتاب دالان بهشت گفته است :
دالان بهشت را به اصرار یکی از دوستانم به چاپ رساندم و هیچ قصدی برای نویسنده شدن و چاپ کتاب نداشتم و ندارم. ولی خوشبختانه کتاب به چاپ سوم رسید و با استقبال خوانندگان روبه رو شد. این برخوردها و نامههای مردم است که همچنان به من روحیه میدهد.
حتی هفته پیش در آمریکا کتاب دالان بهشت ترجمه شد و من از کشورهایی مثل استرالیا، انگلیس، کانادا و… نامه و ای میل دارم. نوشتن دالان بهشت از یک یادداشت کوچک پشت جعبه دستمال کاغذی ماشین شروع شد؛ وقتی که پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم.
بعد هم برزخ اما بهشت را نوشتم. الان هم 3 تا کتاب دارم که معلوم نیست کی تمام میشود. چون خودم را محدود به زمان نمیکنم؛ شاید یک ماه دیگر یا شاید 2 سال دیگر. اسم یکی از آنها این است: “تا بهشت راهی نیست”، اگر این جان خسته بذارد.
این اسم را تا حالا به هیچ کس نگفته بودم ولی فکر میکنم اسم خوبی بشود. من همیشه حسم را مینویسم و باور دارم حرفی که از دل برآید بر دل مینشیند.
مطمئناً کتابی که با احساس نوشته نشود، قابل خواندن نیست؛ مثل آشپزی از روی کتاب که آن طعم واقعی را نخواهد داشت و هیچ وقت مثل غذای مادربزرگ نمیشود! قواعد و قانونها در نوشتن باید رعایت شود.
ولی بدون احساس فایدهای ندارد و اگر نویسنده پشت داستان فکری نداشته باشد یا دردی را نکشیده باشد، نمیتواند داستان جالبی بنویسد.
📙💌فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
⭐⭐⭐⭐⭐
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.