دانلود کتاب بیگانه آلبر کامو فایل صوتی

درباره‌ی کتاب صوتی بیگانه

ماجرای این رمان در دو بخش روایت می‌شود؛ در بخش اول، مرسو به عنوان شخصیت اول داستان در مراسم خاکسپاری مادر خود حضور می‌یابد و هیچ غم و ناراحتی‌ای از خود بروز نمی‌دهد.

در ادامه‌ی کتاب صوتی بیگانه (The Stranger) شما به درک عمیق‌تری نسبت به زندگی و شخصیت مرسو می‌رسید و متوجه می‌شوید که او به هیچ وجه با سایرین ارتباط عاطفی برقرار نمی‌کند و در بی‌تفاوتی کامل نسبت به اشخاص دیگر به سر می‌برد.

مرسو از این سبک زندگی رضایت بسیاری دارد و خشنود است که به این روش زندگی می‌کند. البته این نگاه او به دنیای اطراف تأثیر بسیار عمیقی بر سایرین می‌گذارد که بعدها به زیان شخصیت اصلی داستان تمام می‌شود و او را در موقعیت دشواری قرار می‌دهد.

اتفاقات بسیاری برای مرسو رخ می‌دهد و او مرتکب قتل می‌شود و در این‌جا بخش نخست رمان بیگانه به پایان می‌رسد. بخش دوم این رمان مشهور، محاکمه‌ی وی است و مرسو برای اولین بار با تبعات رفتاری که با دیگران داشته روبرو می‌شود.

آلبر کامو (Albert Camus) مانند ژان پل سارتر در گروه نویسندگان تراز اول ادبیات فرانسه قرار دارد و رمان بیگانه معروف‌ترین اثر او به شمار می‌آید و با نگاهی فلسفی و عمیق به اجتماع، آداب و رسوم، زندگی، مرگ و … می‌پردازد.

نکوداشت‌های کتاب صوتی بیگانه

– شاهکار کامو. (Guardian)
– یک رویداد فرهنگی تأثیرگذار. (Library Journal)
– یکی از پرمخاطب‌ترین رمان‌های قرن بیستم. (Amazon)

آلبر کامو را بیشتر بشناسیم

این چهره‌ی ادبیِ مشهور فرانسوی در سال 1913 متولد شد و به عنوان فیلسوف، نویسنده و روزنامه‌نگار فعالیت می‌کرد. کامو که یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان بیستم محسوب می‌شود عمده‌ی شهرت خود را مدیون رمان فلسفی و خاص بیگانه است.

این نویسنده توانست در سال 1957 برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شود. او دو سال پس از این دستاورد ادبی در یک تصادف درگذشت. کامو نویسنده‌ای عادی نیست که مطالعه‌ی نوشته‌هایش برای سرگرمی باشند.

داستان‌های این نویسنده با مضامین فلسفی مخاطب را به تفکر درباره‌ی مسائل اساسی و پیچیده وامی‌دارد. از میان سایر آثار او می‌توان به مواردی مانند سیزیف، طاعون، سوءتفاهم، کالیگولا و … اشاره کرد.

برشی از کتاب صوتی بیگانه می‌شنویم

هنگامی که بیدار شدم، فهمیدم چرا رئیسم موقع تقاضای دو روز مرخصی ناراضی به نظر می‌رسید؛ زیرا امروز شنبه بود درستش را بخواهم بگویم این را فراموش کرده بود. ولی هنگام بیدار شدن، این مطلب به فکرم رسید.

خیلی طبیعی بود که اربابم فکر کرده است من با روز یکشنبه‌ام چهار روز تعطیل خواهم داشت و این برای او نمی‌توانسته است خوش آیند باشد. اما از طرفی اگر آن‌ها مادرم را به جای امروز دیروز بخاک سپردند تقصیر از من نبود و از طرف دیگر به هر صورت من شنبه و یکشنبه‌ام را زیاد در اختیار داشتم. مسلما این مرا از آن باز نمی‌داشت که در همان دم تا رضایتی اربابم را درک کنم.

به زحمت از بستر برخاستم. زیرا روز یکشنبه بسیار خسته شده بودم. وقتی که ریشم را می‌تراشیدم، از خود پرسیدم که چه می‌خواهم بکنم و تصمیم گرفتم به شنا بروم. برای رفتن به حمام‌های بندر تراموای گرفتم.

آنجا، در حوض‌های شنا آب تنی کردم، آدم‌های جوان بسیار بودند. در آب «ماری کاردونا» دوست قدیم اداری‌ام را که همان وقت‌ها خاطر خواهش بودم یافتم. گمان می‌کنم، او نیز همچنین بود. اما او اندکی بعد رفته بود و ما فرصت نیافته بودیم. کمکش کردم که روی کمربند لاستیکی بنشیند.

📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :

دانلود کتاب داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز فایل صوتی

⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️