معرفی پل شریدر
پست معرفی پل شریدر ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. قطعاً بسیاری از شما نام پل شریدر، این فیلمنامهنویس بزرگ قرن حاضر و هنرمند آمریکایی را، با آثار کارگردان نامدار سینما، یعنی مارتین اسکورسیزی به یاد میآورید.
در این مطلب قرار است نگاه عمیقتری به ابعاد مختلف زندگی این نابغهی بزرگ دنیای سینما، کتاب و نقد فیلم، و این کارگردان مستعد داشته باشیم و از پیچوخمهای ذهنی خالق فیلمنامهی «راننده تاکسی» و کتاب «تاثیر تکنولوژی بر بیان سینمایی: درسگفتارهای دانشگاه کلمبیا» سردر بیاوریم.
زندگینامه پل شریدر
پل شریدر (Paul Schrader) با نام کامل پل جوزف شریدر، زادهی بیستودوم ژوئیهی سال 1946 میلادی، از اساتید بزرگ هنر هفتم در آمریکاست؛ هنرمندی که اسمورسم او را میتوان وامدار فیلمنامههای روانشناختی و نقدهای درجهیک او بر آثار دیگر هنرمندان و سینماگران دانست.
روزگاری که پل شریدر در میشیگان و در یک خانوادهی سنتی و مذهبی چشم به جهان باز کرد، شاید هیچوقت تصورش را نمیکرد که روزی به یکی از تحلیلگران بزرگ دنیای سینما تبدیل شود و یا حتی دست به قلم ببرد و خود به عرصهی فیلمنامهنویسی ورود کند. پل حتی تا سالهای نوجوانیاش، حق رفتن به سینما را نداشت و بعد از آن نیز مدتی دور از چشم خانواده به تماشای فیلمها مینشست.
البته شاید بتوان گفت همین نداشتن خاطره و تجربهی قابل توجه از سینما در دورهی ابتدایی زندگی، به رویکردهای بعدی شریدر رنگوبوی خاص خود را بخشید و سنگبنای شکلگیری نگاه منطقی و نقادانهی او در بررسی فیلمها و برداشتش از سینمای مدرن شد.
دوراهی بزرگ زندگی حرفهای پل شریدر، درست زمانی که مدرک لیسانس خود را در رشتهی فلسفه از دانشگاه کالوین دریافت کرده بود، شکل گرفت. همان زمان بود که به پیشنهاد یکی از دوستان، مصمم شد تا تحصیلات خود را در زمینهی نقد تخصصی فیلم ادامه دهد و این، اولین گام برای حضور حرفهای شریدر در سرزمین پهناور سینما بود.
نقدنوشتههای شریدر در مطبوعات و مجلههای سینمایی، کمکم محبوبیت زیادی برای او به ارمغان آوردند و در نهایت برخی از این مقالات در باب تاریخ سینما و نقد آن، ازجمله «تاثیر تکنولوژی در بیان سینمایی: درسگفتارهای دانشگاه کلمبیا»، به صورت اثری مستقل چاپ شدند.
حالا دیگر معلومات سینمایی شریدر به حدی رسیده بود که او را برای برداشتن قدمی بزرگتر در مسیر حرفهای مجاب کند. اینگونه بود که اولین تجربهی حرفهای شریدر از نوشتن فیلمنامه، درحالی که هنوز سیساله نشده بود رقم خورد. تجربهای که با همراهی برادرش رخ داد و به نگارش فیلمنامهای جنایی، در فضایی ژاپنی ختم شد. این فیلمنامه، میخِ محکم حضور رسمی شریدر در جهان فیلمنامهنویسان بود.
همچنین این اثر درنهایت شانس فروخته شدن را نیز پیدا کرد و بعدها در قالب فیلمی به کارگردانی «سیدنی پولاک» بر پردهی سینما رفت؛ فیلمی که حتما نام آن بارها به گوش شما خورده است؛ یعنی فیلم «یاکوزا (The Yakuza)».
اما نقطهی اوج کارنامهی هنری شریدر، قطعاً با نام یک کارگردان بزرگ دیگر گره خورده است. وقتی شریدر نسخهی نهایی فیلمنامهی «راننده تاکسی» را برای مارتین اسکورسیزی فرستاد، پیشبینی نمیکرد که با این فیلمنامه، سیلی از جوایز هنری را برای این کارگردان به ارمغان بیاورد و نامزدی چهار جایزه در مراسم اسکار و همچنین نخل طلای جشنوارهی فیلم کن را ازآن فیلم راننده تاکسی کند! همکاری این زوج هنری برنده، بعدها در آثار اقتباسی «گاو خشمگین (Raging bull)» و «آخرین وسوسهی مسیح (The Last Temptation of Christ)» نیز ادامه پیدا کرد و در اینجا بود که پل شریدر، علاوهبر فیلمنامه نویسی، هنر خود در اقتباس را نیز به همه ثابت نمود.
در طی سالها فعالیت هنری و فیلمنامهنویسی، شریدر از علاقهی خود به کارگردانی نیز غافل نبود و فیلمهای مختلفی ساخت که هرکدام با استقبال و موفقیت متفاوتی روبهرو شدند.
«قلمرو: پیشدرآمدی بر جنگیر (Dominion: Prequel to the Exorcist)»، «رنج» و «درههای عمیق» سه نمونه از فیلمهای ساختهشده توسط شریدر هستند. همچنین طبق آخرین اخبار رسیده از دنیای هنر، پل شریدر هماکنون در حال کار بر روی فیلمنامهای اقتباسی با نام «اوه کانادا (Oh, Canada)» است که قرار شده کارگردانی آن را نیز خودش برعهده داشته باشد.
بهترین کتابهای پل شریدر
کتاب راننده تاکسی (Taxi Driver) قطعاً در صدر فهرست فیلمنامههای پل شریدر خواهد بود. این فیلمنامه قصهای از تنهایی انسان در عصر حاضر است. شخصیت اصلی این داستان یعنی «تراویس بیکل» که همه او را با بازی حرفهای «رابرت دنیرو» میشناسند، یک افسر سابق نظامی و فردی منزوی و تنهاست. او خواب راحتی ندارد و شبها به عنوان یک راننده تاکسی در خیابانها پرسه میزند.
اما همین تجربه، چهرهی کریه و خشن شهر را برای تراویس روشنتر میکند و او را به مسیر تازهای در زندگی خود میکشاند. نسخهی فارسی این فیلمنامه با تلاش نشر نی به دست مخاطبان رسیده است.
کتاب تاثیر تکنولوژی بر بیان سینمایی: درسگفتارهای دانشگاه کلمبیا (Beyond the silver screen) از معدود مقالههای ترجمهشده از شریدر است. این مقاله درحقیقت ماحصل سالهای مستمر حضور شریدر در مطبوعات و تجربهی او در زمینهی نقد و تحلیل فیلمها و همچنین تدریس و انتقال تجربهی او به دانشجویان سینمای دانشگاه کلمبیاست. این کتاب که اولینبار در نشریهای به نام «Off-screen» منتشر شد، هماکنون به صورت اثری مستقلی با تلاش نشر چشمه به ترجمه درآمده.
فیلمشناسی پل شریدر
پل شریدر در طول سالهای فعالیت خود، علاوهبر نقدنویسی و همچنین نگارش فیلمنامه، کارگردان پرکاری نیز بوده و تواناییاش در این عرصه را در ژانرها و موضوعات متنوعی آزموده. شریدر در بعضی از آثار سینمایی خود موفق شده توان و سبک خاص هنریاش را به نمایش بگذارد. در این قسمت به معرفی مختصری از سه نمونهی آثار سینمایی او میپردازیم:
فیلم پتی هرست (Patty Hearst) از ساختههای پل شریدر در دستهی فیلمهای زندگینامهای است. این فیلم روایت زندگی پتی هرست، دختری هنرمند و فرزند یکی از نمایندگان مجلس ایالات متحدهی آمریکاست که در واقعهای سیاسی ربوده میشود. «ناتاشا ریچاردسون» و «وینگ ریمز» ستارههای این فیلم هستند که فیلم محصول سال 1988 میلادی است.
فیلم درههای عمیق (The Canyons) ساخته شده در سال 2013 و اثری در ژانر درام و اروتیک است. کریستین، شخصیت اصلی این فیلم، یک فیلمساز جوان است که به ساخت فیلمهای ترسناک علاقه دارد.
او به همراه شریک عاطفی خود، تارا، وارد پروژهی فیلمسازی جدیدی میشود؛ اما خیلی زود حوادثی بر سر راه این زوج قرار میگیرد که زندگیشان تحت تآثیر قرار میدهد. این حوادث، تارا و کریستین را وارد ماجراهایی بر محور خیانت و انتقام میکند. نگارش فیلمنامهی این اثر را «برت ایستون الیس» برعهده داشته است.
فیلم رنج (Affliction) از دیگر ساختههای پل شریدر و اثری جنایی و رازآلود محسوب میشود. این فیلم ماجرای یک مأموریت کاری متفاوت برای یک افسر پلیس به نام وید وایتهاوس است. وید که خود با مشکلات خانوادگی متعددی دستوپنجه نرم میکند، در این پرونده با جنازهی یک شکارچی مواجه میشود.
طبق گزارشات، این مرد به طور تصادفی باعث مرگ خود شده، اما وایت هاوس این فرضیه را قبول نمیکند و به دنبال ردپاهای بیشتری برای حل معما میگردد. این فیلم محصول سال 1997 و اقتباسشده از رمانی به همین نام، اثر «راسل بنکس» است.
سبک نگارش و دیدگاههای پل شریدر
آثار شریدر را میتوان با سبک سینمای روانشناختی و فلسفی همسو دانست. شخصیتهای اصلی آثار شریدر اغلب مرد هستند و همگی به نوعی با بحرانهای درونی و وجودی خود دستوپنجه نرم میکنند؛ بحرانهایی که معمولاً آنها را به سمت ویرانی و آسیب به خود و جهان پیرامونشان پیش میبرند. فیلمنامههای شریدر معمولاً تصویری از فضای جهان امروز و معضلات آن را به مخاطب نشان میدهند و از طرف دیگر، هیچ ابایی نسبت به نمایش زشتی و خشونت چنین جهانی ندارند.
درنهایت آنچه شریدر نیز مانند بسیاری از هنرمندان دیگر در آثار خود پیگیری میکند، نمایش نوعی از تزکیه و پالایش روحی و گذر از آشفتگیهاست که گاهی دست یافتن به آن بهای گزافی نیز دارد. در این مسیر هنرمندان زیادی، مانند «روبرتو روسلینی» و «جان فورد» را پیشرو و الهامبخش شریدر میدانند.
جوایز و افتخارات پل شریدر
جایزهی لورل از طرف انجمن نویسندگان آمریکا برای موفقیت در فیلمنامهنویسی، سال 1999
جایزهی فرانکلین جی شافنر از سوی مؤسسهی فیلم آمریکا، سال 2005
جایزهی یک عمر فعالیت هنری در جشنواره بینالمللی فیلم سنت لوئیس، سال 2008
جایزهی یک عمر دستاورد هنری از جشنوارهی زوریخ، سال 2021
جایزهی شیر طلایی افتخاری از جشنوارهی ونیز، سال 2022
حقایقی جالب درباره پل شریدر
پل شریدر با وجود سالها وابستگی به مواد مخدر، سرانجام در سال 1990 اعتیاد را کنار گذاشت و زندگی و خانوادهی تازهای تشکیل داد.
پل شریدر که در خانوادهای متعصب و مذهبی بزرگ شده بود، در سالهای جوانی از اعتقادات مسیحی خود رویگردان بود؛ اما با ورود به دورههای بعدی زندگی، دوباره به عقاید دینی خود بازگشت و حتی مطالعات مرتبط با آن را در پیش گرفت.
فیلمهای «پدرخوانده» اثر «فرانسیس فورد کاپولا»، «سرگیجه» از «آلفرد هیچکاک» و «قاعده بازی» به کارگردانی «ژان رنوآر»، از محبوبترین فیلمهای زندگی شریدر هستند.
جملات برگزیده پل شریدر
فیلم راننده تاکسی از نظر اتفاقات رخداده در آن، یک فیلم زندگینامهای نیست. اما من از اوضاع و احوال ذهنی خود در نوشتن این فیلمنامه استفاده کردم. (از مصاحبهها)
هنرمندانی که فکر میکنند تحلیل ذهنی یا رواندرمانی موجب افول خلاقیتشان میشود، در اشتباهاند! درواقع این موضوع درهای خلاقیت را به روی آنها باز میکند! (از مصاحبهها)
پل شریدر در میان ایرانیان
پل شریدر در میان طرفداران ایرانیاش بیشتر بهواسطهی همکاری خود بهعنوان فیلمنامهنویس در آثار اسکورسیزی شناخته میشود. «راننده تاکسی» نیز از آن دست آثاریست که میان مخاطبین ایرانی به اقبال و محبوبیت بالایی رسید.
پل شریدر در سال 1398 سفری به ایران داشته و کارگاههای برای اهل هنر نیز برگزار کرده است. او همچنین در جریان این سفر خود، در جشنوارهی بینالمللی فیلم فجر آن سال نیز شرکت کرد.