معرفی صادق هدایت
پست معرفی صادق هدایت ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. صادق هدایت یکی از بزرگترین و پرآوازهترین نویسندگان ایرانی معاصر و صاحب آثاری چون «بوف کور» و «سگ ولگرد» است. هدایت معرف سبک مدرنیستی به ادبیات داستانی ایران و از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران به شمار میآید. تعدد تألیفاتی که دربارهی آثار و زندگی او منتشر شده نشان از تأثیر ژرف وی بر جریان روشنفکری ایران دارد. نوشتههای هدایت حاکی از جهانبینی عمیقاً بدبینانهی او و عشق وی به ایران است.
انسان و حیوان | کتاب اوسانه |
کتاب وغ وغ ساهاب | کتاب مسخ |
کتاب ترانههای خیام | کتاب حاجی آقا |
کتاب فواید گیاهخواری | کتاب زنده بهگور |
کتاب داش آکل | کتاب سه قطره خون |
کتاب سگ ولگرد | کتاب بوف کور |
صادق هدایت (Sadegh Hedayat)، فرزند هدایت قلیخان هدایت و عذرا زیورالملوک هدایت، در 28 بهمن 1281 در یک خانوادهی قدیمی اشرافی به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در تهران در مدرسهی دارالفنون گذراند. در پانزدهسالگی بهعلت مشکل شدیدی که برای چشمهایش به وجود آمده بود، مدتی تحصیل را متوقف کرد.
با وجود این، پس از دارالفنون وارد مدرسهی مبلغان فرانسوی به نام اکول سنت لوئیز شد و بیشتر وقت خود را در آنجا صرف خواندن ادبیات فرانسه کرد. صادق هدایت سپس با بورسیهی دولتی برای تحصیل در رشتهی دندانپزشکی به اروپا رفت. وی پس از مدت کوتاهی دندانپزشکی را برای مهندسی و مهندسی را برای مطالعهی زبانهای پیش از اسلام و فرهنگ باستانی ایران رها کرد.
صادق هدایت در مدت اقامت خود در اروپا، با ادبیات جهان و بهویژه ادبیات اروپا بیشتر آشنا شد. او بهطور مرتب به سینماها، تئاترها و گالریهای هنری میرفت و بهشدت مجذوب آثاری از ادگار آلن پو، گی دو موپاسان، آنتون چخوف، فئودور داستایوفسکی، راینر ماریا ریلکه و فرانتس کافکا شده بود.
گیاهخواری صادق هدایت :
صادق هدایت روحیه عمیقی به حیوانات و طبیعت داشت؛ به همین دلیل در دوران جوانی گیاهخواری روی آورد. در مقطع متوسطه کتابچهای را به عنوان انسان و حیوان منتشر کرده و سه سال پس از آن کتاب فواید گیاهخواری را در برلین به چاپ رساند.
صادق هدایت تا پایان عمر گیاهخوار باقیمانده و استفاده از خوراک خون را مانع از پیشرفته انسانی دانست. بزرگ علوی درباره گیاهخواری صادق هدایت می گوید: یک بار دیدم که صادق هدایت در کافه لاله هزار یک نان گوشتی را به قصد اینکه میان آن شیرینی است گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، پیشانیاش عرق کرد، دستمالی از جیبش بیرون آورده و آن را روی دستمال تف کرد.
درباره خودکشی صادق هدایت :
صادق هدایت بعد از انتشار سه کتاب خود «انسان و حیوان(1303)»، «فواید گیاهخواری (1306)»، «مازیار: تاریخ زندگی و اعمال او (1307)» در سال 1307 برای اولین بار اقدام به خودکشی کرد. هدایت که در آن زمان در پاریس زندگی میکرد و طبق گفتهها و شنیدهها زندگی آشفتهای را میگذراند یک روز خود را به داخل رود «مارن» فرانسه انداخت.
چند قایقران که بیخبر از همه جا در حال گذر از این رود بودند، فردی را میبینند که به داخل آب پرتاب شد و او را نجات میدهند. خبر خودکشی ناموفق او چندان دور از انتظار نبود و در نامهای به برادرش اقدام به انتحار خود را نوعی دیوانگی میخواند. بعد از این خودکشی نافرجام به نوشتن روی آورد و با جسارتی مثالزدنی در تمام قالبهای ممکن (نمایشنامه، داستان و مقالات) آثار درخوری را خلق کرد.
سیر نویسندگی صادق هدایت :
صادق هدایت در کنار نویسندگی، آثار بسیاری از نویسندگان اروپایی از جمله فرانتس کافکا را به فارسی برگردان کرده است. او برای داستان کوتاهی از کافکا به نام «در مستعمرهی مجازات» مقدمهای به نام «پیام کافکا» نوشت. صادق هدایت در آن مقدمه نوشته است: «این دنیا برای زندگی مناسب نیست، خفهکننده است. به همین دلیل است که (کافکا) به دنبال “زمین و هوا و قانون” میرود که بتواند زندگی شایستهای را در خود جای دهد.»
گفته میشود نوشتههای ریلکه از جمله دفترهای دفترهای مالده لائوریس بریگه و شیفتگی و علاقهی ریلکه به مرگ منجر شد تا صادق هدایت نیز به مقولهی مرگ جذب شده و تفسیر خود را از آن با عنوان «مرگ» در سال 1306 بنویسید. او در سال 1307 اولین خودکشی ناموفق خود را انجام داد. وی با پریدن به رودخانهی مارن فرانسه از روی پل، اقدام به خودکشی کرد اما توسط مرد جوانی که درست زیر آن پل سوار بر قایق بود نجات یافت. صادق هدایت در شرح حادثه، تنها به گفتن یک جمله به برادرش بسنده کرد: «من واقعاً یک کار دیوانهکننده انجام دادم.»
در سال 1310، صادق هدایت به همراه مجتبی مینویی، مسعود فرزاد و بزرگ علوی، گروهی متشکل از نویسندگان ضدسلطنتی و ضداسلامی را ایجاد کردند و نام آن را گروه اربعه یا چهار نهادند. در نهایت نظرات ضدسلطنتی صادق هدایت و انتقاد از جامعهای که از پیشرفت هراسان بود توجه مقامات را به خود جلب کرد.
پس از انحلال گروه چهار و زندانی شدن برخی از اعضای آن، صادق هدایت برای فرار از ایران، به هند سفر کرد. او برای مدتی در جامعهی زرتشتیان پارسی در بمبئی زندگی کرد و در همین دوره بود که نوشتن «بوف کور» را به پایان رساند. پس از آن، دوباره به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد. سپس به ادارهی موسیقی کشور پیوست و مجلهی موسیقی را سردبیری کرد.
صادق هدایت پس از حملهی نیروهای متفقین به کشور و فروپاشی رژیم پهلوی اول، از فضای بازی که در جامعه به وجود آمده بود استقبال کرد اما هنگامی که امیدواری و خوشبینیاش به بدبینی تبدیل شد، سرخوردگی و ناامیدی در او شدت گرفت.
دفتر موسیقی و مجلهی آن تعطیل شد و هدایت به دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در آنجا در سمتهای مختلف مشغول به کار شد. آخرین اثر داستانی او به نام «فردا» در سال 1325 منتشر شد.
سالهای پایانی زندگی صادق هدایت تحتالشعاع اعتیادش به مواد مخدر و مشکلات استفادهی افراطی او از الکل بود. با این حال، به جهت ارتباط نزدیکی که با حزب توده داشت، همچنان امیدوار بود کشور را از دست پهلوی و حاکمان مداخلهگر سایر کشورها رها کند.
صادق هدایت که از فضای فرهنگی و سیاسی کشور ناامید شده بود، در اواخر سال 1329 ایران را ترک کرد و بدون پول و شغل در پاریس اقامت گزید. او در 19 فروردین 1330 در اثر گازگرفتگی جان خود را از دست داد. شرایط مرگ او همچنان و با گذشت سالیان طولانی، مجالی برای گفتوگوست. او نیز همانند بسیاری از شخصیتهای ساختهوپرداختهی خودش، در پایان داستانش خودکشی کرد. هدایت در گورستان پی یر لاشز پاریس به خاک سپرده شد.
ایدئولوژی و تفکرات صادق هدایت :
یکی از تاثیرگذارترین افراد تاریخ و جهان نوگرایی، صادق هدایت بوده که علاوه بر انقلابی که در داستان نویسی فارسی پدید آورد سبک و سیاق خود را در آثار نویسندههای نسل بعد خود به یادگار گذاشت.
از ویژگیهای مهم نثر هدایت تا پیش از سالهای پایانی عمر میتوان به ناسیونالیسم ایرانی اشاره کرد. صادق هدایت از جامعه خرافهپرست و افراطیگری در مذهب انزجار داشته و در عوض به ایران باستان علاقه ویژه نشان میدهد. استبداد حکمرانان دولت را نقد میکند و به همین دلیل دو قشر مذهبی و سیاسی جامعه دشمن هدایت میشوند.
مرگ اندیشی صادق هرایت :
جزء جدانشدنی از آثار هدایت که در تمام داستانهای او تجلی دارد مرگ است. گاهی مرگ را راه نجات معرفی میکند و گاهی از آن گریزان است مفاهیمی چون مرگ و خودکشی بخشی از مشغولیت ذهنی صادق هدایت بوده که باعث میشود به این موضوع توجه زیادی داشته باشد. جدا از مرگاندیشی هدایت به عنوان یکی از افراد آگاه جامع مرگ را به عنوان نماد هویت ایرانی معرفی میکند که در سراسر تاریخ اسیر خونریزی ویرانی بوده است. به اعتقاد صادق هدایت جامعه مرگپرور در تشخیص و تفکیک معنای مرگ و زندگی دچار نافهمی است. او میگوید تنها مرگ است که دروغ نمیگوید و در پایان زندگی ما رو به سوی خود فرا میخواند.
ساختار و محتوای آثار هدایت :
منتقدان ادبی میگویند که جهان صادق هدایت و توصیف و شخصیتهای حاضر در آن رنگمایه ملی دارند. او در نگارش داستانهای خود معجزهگری است که از فرهنگ مردم بهره گرفته و نثر ساده و عاری از پیچیدگیهای ادبی را تولید میکند.
از ویژگیهای آثار هدایت میتوان به مرگاندیشی شخصیت داستانهای هدایت که عمق زیادی داشته و می کوشد تا مخاطبان را به جنبههای روانی و درونی کاراکتر پیوند بزند اشاره کرد. توصیفهای تاثیرگذار از ویژگیهای ظاهری و مناظر داستان او بوده و برای ارائه توصیههای داستان از طنز کمک میگیرد.
داستان های هدایت مخاطب محور نبوده و هنر خویش را در اولویت قرار میدهد. او ترجمه وفاداری را کنار میگذارد تا ایدههای خود را در آن دخیل کند. مهمترین نقدی که به آثارترجمه صادق هدایت وارد می شود همین نکته است.
بهترین کتابهای صادق هدایت :
- بوف کور، پرفروشترین کتاب صادق هدایت:
معروفترین و از نظر بعضی از منتقدین، بهترین اثر هدایت است. نسخه اصلی این کتاب در سال 1309 نوشته و سپس نسخه دستنویس آن در سال 1315 در هندوستان بهصورت محدود منتشر شد؛ اما تا بعد از زمان رضاشاه، توفیق چاپ در ایران را پیدا نکرد.
هدایت وقتی این کتاب را مینوشت، در پاریس زندگی میکرد. کتابی که از آن صحبت میکنیم، یک رمان ساده نیست؛ بلکه یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم است که در سبک سورئال نوشته شده و از زبان اول شخص روایت میشود.
در این داستان، ما با تکگوییهای یک راوی روبهرو هستیم که ما را به عمق دنیای خودش میبرد. صحبتهای راوی در مرزِ میان خواب و واقعیت روایت میشود. بر هم زدن مرز بین خواب و واقعیت، هنری است که هدایت از آن بهره برده و خوانندگان را در این مرز ناپیدا، رها میکند.
او قدرت شک کردن را در مخاطب تقویت میکند و او را همراه با توصیفات زنده، به یک سفر درونی میبرد. انگار که راوی خود ما هستیم و این داستان، تجربهزیسته ما است!
این کتاب ارزشمند تا به امروز چندین بار به زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، سوئدی، اسپانیای، عبری، ترکی، ارمنی و… ترجمه شده و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. همچنین نویسندگان و هنرمندان بسیاری با تقلید از این رمان، دست به خلق آثار متعددی زدهاند. شما میتوانید این کتاب را بهصورت صوتی گوش دهید.
در برشی از رمان بوف کور میخوانیم:
«از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود آرامش مخصوصی در خودم احساس میکردم. تنها چیزی که از من دلجویی میکرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا ترسانید و خسته میکرد. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی میکردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من میخورد؟»
- کتاب سگ ولگرد؛ انسانی در پوست حیوان:
مجموعه کتاب سگ ولگرد آخرین مجموعه نویسنده کتاب بوف کور است که از هشت داستان کوتاه تشکیل شده. این کتاب برای اولین بار در سال 1321 در ایران منتشر شد و توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. مشهورترین داستان این مجموعه «سگ ولگرد» نام دارد که روایتی بسیار غمگین از یک سگ به نام پات است که صاحب خود را گم کرده و در جستجوی او، مورد آزار و اذیت مردم قرار میگیرد.
هدف هدایت از نوشتن این داستان، فراتر از جانبخشی به حیوانات است. او با ریزبینی دقیق و با کمک گرفتن از تکنیک جانبخشی به حیوانات که در ادبیات معمول است، سعی دارد دردهای انسان مدرن را بیان کند.
پات یک سگ معمولی نیست؛ بلکه انسانی تنها و دردمند است که در پوشش حیوان به تصویر درآمده. او که در خیابان بهخاطر دنبال کردن بوی شیربرنج از صاحبش جا مانده، توسط مردم شکنجه میشود. مردمانی که با سنگدلی تمام پات را آزار میدهند، نمادی از جامعهای ناآگاه است که درکی از یک روشنفکر و فرد بیدار ندارد و در تلاش برای ساکت کردن او است.
در برشی از این کتاب میخوانیم:
« ولی چیزی که بیشتر از همه پات را شکنجه میداد احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچهای بود که همهاش تو سری خورده و فحش شنیده اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده، مخصوصا با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت. چشمهای او این نوازش را گدایی میکرد و حاضر بود جان خودش را بدهد، در صورتیکه یک نفر به او اظهار محبت بکند. او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز کند؛ اما به نظر میآمد هیچکس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت و هیچکس از او حمایت نمیکرد.»
- کتاب سه قطره خون، انقلابی در سبک داستاننویسی:
این کتاب یکی از متفاوتترین آثار ادبیات مدرن است که در سال 1311 منتشر شده. سه قطره خون یک داستان نیست؛ بلکه یک مجموعه کتاب شامل 11 داستان کوتاه بوده که به قلم شیوا و توانمند هدایت نوشته شده است. سه قطره خون مشهورترین داستان این مجموعه است که سایه تعلیق، ابهام، سردرگمی و اضطراب بر آن سایه انداخته و تا جان خوانندگان نفوذ میکند.
راوی این داستان فردی است که دچار تشویش و آشفتگی روانی شده و سعی دارد داستانی روایتنشدنی را برای ما روایت کند. هدایت با استفاده از نمادهای مختلف، به داستان خود رنگوبوی متفاوتی بخشیده و با سبک روایی جدید خود، خوانندگان را بیش از پیش شگفتزده میکند. 10 داستان دیگر این مجموعه عبارتند از: گرداب، داشآکل، آینهٔ شکسته، طلب آمرزش، لاله، صورتکها، چنگال، مردی که نفسش را کشت، محلل، گجسته دژ.
در برشی از سه قطره خون میخوانیم:
«دیروز بود که اتاقم را جدا کردند، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا به کلی معالجه شدهام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بودهام؟ یک سال است، در تمام این مدت هر چه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم به من نمیدادند.
همیشه پیش خودم گمان میکردم هرساعتی که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت… ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزی که آنقدر آرزو میکردم، چیزی که آنقدر انتظارش را داشتم..!
اما چه فایده…از دیروز تا حالا هر چه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل این است که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بیحس میشود. حالا که دقت میکنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیدهام تنها چیزی که خوانده میشود این است: «سه قطره خون.»
- کتاب داش آکل، جوانمردی از جنس مردم:
داش آکل یکی دیگر از محبوبترین داستانهای مجموعه سه قطره خون است که لحن بسیار شیرین و دلنشینی دارد. موضوع جالب این کتاب با توانمندی قلم هدایت در هم آمیخته شده و شاهکاری بسیار زیبا خلق کرده است. موضوع داستان داش آکل درباره جوانمردی، لوطیگری، مرام گذاشتن، خودداری و محبت به همنوع است. قهرمان داستان یعنی داش آکل، جوانی است تنومند و بد شکل که بهخاطر دستگیری از مردم ضعیف، محبوب شده است.
این فرد نماد جوانمردی است که در زمانه ناجوانمردی، سعی میکند گره از کار مردم باز کند. اما بخت با این پهلوان همراه نیست و هرچه او مهربانی میکند، ظلم و خشونت باز هم سر راهش سبز میشود. در این داستان کوتاه و گیرا، عشق نافرجام داش آکل به مرجان که دختری نوجوان است، و خشمی که کاکا رستم نسبت به داش آکل دارد، دو موضوع اصلی هستند که قصه را جلو میبرند.
«مسعود کیمیایی» با اقتباس از داش آکل، فیلمی را با همین نام در سال 1350 ساخت که مورد استقبال بینندگان قرار گرفت. او تلاش کرده تا توصیفات و جزئیات کتاب را در اثرش منعکس کند و وفاداری خود را به متن اصلی نشان دهد. شما میتوانید این کتاب را بهصورت صوتی گوش دهید.
در برشی از این کتاب میخوانیم:
« در میان راه همه هوش و حواسش متوجه مرجان بود، هر چه میخواست صورت او را از جلو چشمش دور بکند بیشتر و سختتر در نظرش مجسم میشد. داش آکل مردی سی و پنج ساله، تنومند ولی بد سیما بود. هرکس دفعه اول او را میدید، قیافهاش توی ذوق میزد، اما اگر یک مجلس پای صحبت او مینشستند یا حکایتهایی که از دوره زندگی او ورد زبانها بود میشنیدند، آدم را شیفته او میکرد، هرگاه زخمهای چپ اندر راست قمه که به صورت او خورده بود ندیده میگرفتند، داش آکل قیافه نجیب و گیرندهای داشت: چشمهای میشی، ابروهای سیاه پرپشت، گونههای فراخ، بینی باریک با ریش و سبیل سیاه.»
- کتاب زنده بهگور؛ وقتی مرگ هم آدم را نمیخواهد :
به نظر بسیاری از خوانندگان، این کتاب بازنمای تمام عیار حس و حال نویسنده و عقاید او نسبت به زندگی است. کتاب زنده به گور اولین بار در سال 1309 انتشار یافت و سپس به زبانهای زنده دنیا مثل انگلیسی، فرانسوی، ارمنی و… ترجمه شد. این کتاب شامل ۹ داستان کوتاه است.
اولین داستان و معروفترین آن، زنده بهگور نام دارد که داستان جوانی منزوی و در طلب مرگ است که مرگ هم از او روی برمیگرداند. جوان این داستان سرخورده و دچار آشفتگیهای روحی و روانی شده و هر راهی را امتحان میکند تا بمیرد، اما موفق نمیشود و…
یکی از ویژگیهای بارز قلم هدایت، پرداختن به جزئیات و توصیف دقیق آنها است. او چنان در توصیف دستودلباز عمل کرده که خواننده لحظهای خسته نمیشود و تا انتها روای را همراهی میکند. داستانهای دیگر این کتاب به این ترتیب هستند: حاجی مراد، اسیر فرانسوی، داود گوژپشت، مادلن، آتشپرست، آبجی خانم، مردهخورها و آب زندگی.
در برشی از داستان زنده بگور میخوانیم:
«هیچکس نمیتواند پی ببرد، هیچکس باور نخواهد کرد. به کسی که دستش از همه جا کوتاه بشود میگویند: برو سرت را بگذار بمیر. اما وقتی که مرگ هم آدم را نمیخواهد، وقتی که مرگ هم پشتش را به آدم میکند، مرگی که نمیآید و نمیخواهد بیاید! همه از مرگ میترسند و من از زندگی سمج خودم! چقدر هولناک است وقتی که مرگ آدم را نمیخواهد و پس میزند!»
- کتاب فواید گیاهخواری، کتابی متفاوت از صادق هدایت :
صادق هدایت خودش گیاهخوار بود و موضع سف و سختی در برابر کشتار حیوانات و آسیب رساندن به آنها داشت. او کتاب فواید گیاهخواری را نوشت تا دیگران را با صنعت ظالمانه تولید گوشت که حیوانات مظلوم را با قساوت میکشد آشنا کند و علاوهبر آن، خوانندگان را از از تاثیرات زیانآور مصرف گوشت آگاه سازد. هدایت همه رفتارهار منفی انسان را ناشی از کشتار حیوانات و خوردن گوشت آنها میداند و به نظرش گیاهخواری نه تنها برای بدن مفید است؛ بلکه باعث جلوگیری از آزار حیوانات میشود.
شما میتوانید با خواندن این کتاب که در 12 فصل نوشته شده، بیش از پیش با زندگی شخصی و عقاید هدایت آشنا شوید. به نظر نویسنده بزرگ ادبیات مدرن، اگر انسان بخواهد دست از جنگ بردارد، باید اول دست از کشتن و خوردن حیوانات بردارد. علاوهبر آن، کتاب پیش رو، راه و رسم گیاهخوار شدن و زندگی به سبک یک گیاهخوار را به شما آموزش میدهد.
در برشی از این کتاب میخوانیم:
«این اشتباه از یکجا ناشی میشود که انسان گمان کرده که ناگزیر به کشتار برای زندگانی است و گوشت خوراک مقوی است و اگر نخورد میمیرد و حقیقتا باید احتیاج خوردن گوشت برای زندگانی انسان احتراز ناپذیر باشد تا بتواند برای پوزش جنایاتی که هر روز چندین میلیون بار روی کره زمین از او سرمیزند کفایت بکند. آیا زندگانی انسانی بسته است به استعمال گوشت؟ خوراکهای حیوانی بدون اینکه برای بدن لازم و سودمند باشد آیا بر قوای آن میافزاید یا اینکه زیانآور است و باید آن را بر ضد سلامتی و زندگانی دانست؟»
- کتاب حاجی آقا، دومین اثر داستانی بلند هدایت :
حاجی آقا بعد از بوف کور، دومین اثر داستانی بلند هدایت است که در چهار بخش نوشته شده. این کتاب در سال 1324 در ایران منتشر شد. نگاه تند و تیز هدایت نسبت به وضعیت جامعه آن زمان، همراه با لحن طنز و گیرای او، این اثر را به یک شاهکار ماندگار تبدیل کرده است. در این رمان میتوان رد پای جنگ جهانی دوم و آثارش بر جامعه ایران را لمس کرد.
نویسنده نامی ما تلاش داشته تا در دل داستان، از مشکلات زمانه خودش صحبت و وضعیت سیاسی و اجتماعی را نقد کند. به همین دلیل حاجی آقا را یک کتاب با روایتی طنزآمیز در نقد نظام سرمایهداری میدانند. روایت این داستان از زبان سوم شخص بوده و لحن آن بسیار صمیمی است، همینطور میتوان رد پای ادبیات کوچه و بازار و اصطلاحات عامیانه را در آن پیدا کرد. این کتاب تا امروز به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
در برشی از حاجی آقا میخوانیم:
«ما برای اینکه ما به مقصود برسیم باید ملت ناخوش و گشنه و بیسواد و کر و کور بماند و حق خودش را از ما گدایی کنه؛ ولی فراموش نکنید که ظاهرا برای مردم باید اظهار همدردی و دلسوزی کرد چون امروز مد شده، اما در باطن باید پدرشان را در آورد. به شما خاطر نشان میکنم که فقط به وسیله شیوع خرافات و تولید بلوا به اسم مذهب میتوانیم جلوی این جنبشهای تازه که از طرف همسایه شمالی به اینجا سرایت کرده بگیریم. بعد هم یک نره غول برایشان میتراشیم تا این دفعه حسابی پدرشان را دربیاره!»
- کتاب ترانههای خیام؛ پژوهش در آثار خیام :
هدایت علاقه زیادی به خیام و اشعار او داشت. با کمی ریزبینی میتوان شباهتهایی را بین زاویه دید این دو بزرگوار نسبت به فلسفه زندگی پیدا کرد. کتاب ترانههای خیام یک کتاب پژوهشی است که هدایت درباره زندگینامه و اشعار خیام نوشته است و تلاش کرده تا اشعاری که به خیام نسبت میدهند را با دقت بررسی کند.
او جزو اولین نفراتی است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام، پژوهش کرده و کتابی دقیق نوشته است. بعد از اقدام مثبت هدایت در نوشتن این کتاب، بسیاری از بزرگان ادب تشویق شدند تا درباره زندگی خیام تحقیق کنند و درباره آثار او نقد و تفسیر بنویسند.
- کتاب مسخ، از خود بیگانگی انسان :
مسخ یک کتاب بسیار متفاوت به نویسندگی «فرانتس کافکا» و ترجمه صادق هدایت است که شما را به یک دنیای سورئال پر از نماد میبرد و داستانی تلخ و البته عمیق را برایتان روایت میکند. قصه این کتاب درباره «گرهگوار سامسا» است که یک روز صبح از خواب بر میخیزد و میبیند به یک سوسک عظیمالجثه قهوهای تبدیل شده.
دست و پاهای سامسا تغییر شکل داده، بدن و پوستش سفت شده، بالای سرش دو شاخ زشت درآورده و … . این تغییر شکل او را با خودش، محیطش و آدمهای اطرافش بیگانه کرده است. این بیگانگیِ آشنا که انسانها در عصر مدرن تجربه میکنند، بهصورت نمادین در این داستان روایت شده است.
سامسا یک پسر جوان زحمتکش و توانمند است که برای گذران زندگی خواندهاش تلاش میکند. او فرد شایستهای است اما به ناگاه مسخ میشود و وقتی تغییر شکل میدهد، کمکم رفتار اعضای خانواده و دوستانش با او عوض میشود.
این رمان کارکرد انسان مدرن در زندگی مدرن را نشان میدهد؛ افرادی که تمام عمرشان را کار میکنند اما وقتی دیگر برای سیستم کارایی ندارند، به راحتی کنار گذاشته میشوند. افرادی که از خود بیگانگی را تجربه میکنند و در دنیای شلوغ امروزی، دیده نمیشوند.
در برشی از مسخ میخوانیم:
«خواهر گفت: پدر جان! یگانه راه حل این است که به درک برود. و باید از فکرت بیرون کنی که این گره گوار است. مدت طویلی است که ما این تصور را کردهایم و همین منشا همه بدبختیهای ماست. چطور میتواند این گره گوار باشد؟ اگر او بود، مدتها قبل به محال بودن هم منزلیِ آدمها با چنین حشره کریهی پی برده و خودش رفته بود. بدون تردید، ما برادر نخواهیم داشت. اما باز هم ممکن است زندگی کنیم و ما به یادبود او احترام میگذاریم. عوض اینکه همیشه این جانور را داشته باشیم که دنبالمان میکند و اجاره نشینهایمان را بیرون میکند. شاید میخواهد تمام آپارتمان را غصب کند و ما توی کوچه بخوابیم؟»
- کتاب وغ وغ ساهاب، یکی از بهترین کتابهای هدایت :
آخرین کتابی که میخواهیم از هدایت معرفی کنیم، وغ وغ ساهاب نام دارد که به زبان طنز توسط هدایت و «مسعود فرزاد» نوشته شده. این کتاب درباره وضعیت سیاسی، اجتماعی و ادبی آن زمان است. هدایت با طنز تلخ و زبان کنایهآمیز، اوضاع آن زمان را نقد کرده و سعی داشته تا با این روش، مخاطبان را آگاه سازد.
این کتاب دارای مجموعهای از «قضیهها» است که بهصورت نظم و نثر نوشته شده و در هر قضیه، موضوعی خاص مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نکته جالب این است که در بخشهایی از کتاب، به عمد بعضی از کلمات اشتباه نوشته شدهاند و غلط املایی دارند؛ برای مثال قضیه به شکل غزیه آورده شده. دو نویسنده ریزبین، این کار را برای تمسخر ادیبان کهنهپرست و پولپرست انجام دادهاند.
در برشی از کتاب وغ وغ ساهاب میخوانیم:
«جونم واستون بگوید، آقام که شما باشید، در ایام قدیم یک خارکنی بود که بیرون شهر بود. چه میشود کرد؟ این خارکن خار میکند، این هم کارش بود. دیگر چه میشود کرد؟ یکی از روزها این خارکن هی خار کند و خار کند تا نزدیک غروب کولباره خارش را کول گرفت و رفت در دکان نانوایی که خارهایش را بفروشد. جونم واستون بگه آقام که شما باشید خارها را به نونواهه فروخت. یک دونه سنگک گرفت و رفتش به طرف خونشون.»
- کتاب اوسانه:
اوسانه، صورت گویشی «افسانه»، رسالهای کوتاه حاوی اشعار و ترانههای فولکلوریک و عامیانهای است که صادق هدایت آنها را در سال 1310 گردآوری کرد. اوسانه از جمله اولین کارهایی است که توجه پژوهشگران را به فرهنگ عامه و لزوم گردآوری و بررسی آن جلب کرد. این کتاب شامل یک دیباچه و پنج فصل است که از آن میان میتوان به ترانهی بچهها، ترانهی دایهها و مادران، بازیها و رمزها اشاره کرد.