معرفی محمود دولت آبادی
پست معرفی محمود دولت آبادی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. محمود دولت آبادی، زاده ی 10 مرداد 1319، نویسنده، نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس برجسته ی ایرانی است. دولت آبادی در روستای دولت آباد سبزوار متولد شد. او پس از پایان تحصیلات ادلیه در روستا، به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگونی روی آورد. دولت آبادی سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد.
او در سال 1338 به تهران نقل مکان کرد و یک سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. دولت آبادی از ابتدای دهه چهل خورشیدی در کلاس های نمایشی شرکت کرد و بازیگر نمایش شد. او در همین زمان، به تدریج به نوشتن نیز روی آورد. دولت آبادی در سال 1349 ازدواج کرد.
آثار دولت آبادی به زبان های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، نروژی، سوئدی، چینی، کردی، عربی، هلندی، عبری و آلمانی ترجمه شده اند. داستان اکثر نوشته های دولت آبادی در روستاهای خراسان رخ می دهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر می کشد.
زندگینامه محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی (Mahmoud Dowlatabadi) 10 مرداد 1319 در روستایی در سبزوار استان خراسان به دنیا آمد. پدرش تحصیلات حوزوی اندکی داشت، یکی از مراجع دینی روستا به شمار میآمد و با اشعار شاعران کلاسیک ایرانی مانند سعدی و حافظ آشنا بود. او بود که پسرش را هم با این اشعار آشنا کرد. محمود دولت آبادی بعد از اینکه تحصیلات مقدماتیاش را به سرانجام رساند، به سبزوار رفت و کارهای مختلفی را تجربه کرد. کمی بعد به مشهد رفت. این سفر برای او آغاز آشنایی با تئاتر و سینما بود. محمود دولت آبادی در سال 1339 به تهران آمد تا در کلاسهای نمایش شرکت کند و بازیگر تئاتر شود.
محمود دولت آبادی در این دوران نیز کارهای مختلفی را تجربه کرد و با نویسندگانی مانند احمد شاملو و غلامحسین ساعدی آشنا شد. او با کارگردانهای مطرح تئاتر نیز آشنا شد و در نمایشهایشان ایفای نقش کرد. او همچنین در فیلم «گاو»، ساختهی داریوش مهرجویی، بازی کرد و سپس برای کار به سراغ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت.
زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی طرح یک رمان طولانی را در ذهن داشت و بعضی از قسمتهای آن را هم روی کاغذ آورده بود که دستگیر شد و مدتی به زندان افتاد. در زندان نگرانی دستنوشتههایش را داشت تا اینکه فهمید برادرش نوشتهها را به محلی امن منتقل کرده است.
در طول دورانی که محمود دولت آبادی در حبس بود، با چهرهها و شخصیتهای سیاسی بسیاری آشنا شد. علی شریعتی، آیتالله سید محمود طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی از جمله همبندان او در زندان بودند. زندان همچنین فرصت دیگری در اختیار محمود دولت آبادی قرار داده بود تا فکر کند و فکرهایش را در قالب داستانی شکل دهد. مثلاً کتاب «جای خالی سلوچ» یکی از نتایج زندان است.
آزادی محمود دولت آبادی و داستان کلیدر
محمود دولت آبادی پس از آزادی از زندان، نوشتن کتاب نیمهتمامش را ادامه میدهد و در فاصلهی بین سالهای 1357 تا 1363، کتاب دهجلدیاش را با نام «کلیدر» منتشر میکند.
محمود دولت آبادی در اواخر دههی چهل با مهرآذر ماهر ازدواج کرد. آنها سه فرزند به نامهای سیاوش، فرهاد و سارا دارند. محمود دولت آبادی کتابهای دیگری را هم منتشر کرده است که مخاطبان بسیاری دارد. آثاری مانند جای خالی سلوچ، «طریق بسمل شدن»، «نون نوشتن» و… او مدتی را هم به عنوان استاد دانشگاه تدریس کرده است.
بهترین کتابهای محمود دولت آبادی
کتاب کلیدر (Kelidar) رمانی دهجلدی بر اساس واقعیت و داستان زندگی گلمحمد است؛ جوانی که به یک شخصیت مبارز و افسانهای میان مردم بدل شده است. در واقع، نویسنده با روایت زندگی این شخصیت، از زندگی مردم روستایی و رنجکشیده میگوید که در فضای سیاسی ملتهب و درگیر جنگ جهانی دوم زندگی میکنند.
کتاب جای خالی سلوچ (Missing Soluch) در سال 1358 به چاپ رسید. این کتاب داستان زندگی مرگان است، زنی که روزی متوجه جای خالی همسرش سلوچ میشود. مرگان سخت تلاش میکند تا با نبودن همسرش کنار بیاید و زندگی خود و فرزندانش را حفظ کند.
کتاب کارنامه سپنج در سال 1368 انتشار یافت. این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه و بلندی است از محمود دولت آبادی. او بسیاری از این داستانها را در پانزده سال اولی نوشته که به عنوان نویسنده مشغول نوشتن بوده است.
کتاب نون نوشتن در سال 1388 چاپ شد. این کتاب مجموعه یادداشتهایی است که در فاصلهی پانزده سال نوشته است. این یادداشتها که گاه شکل جستار به خود گرفتهاند، بدون هیچ تغییری در یک مجموعه گردآوری و منتشر شدهاند.
کتاب طریق بسمل شدن در سال 1397 منتشر شد. این کتاب روایتی از جنگ هشتساله میان ایران و عراق است که به مدت ده سال در صف انتشار مجوز بوده است.
جوایز و افتخارات محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی در سال 1377 برندهی جایزهی بیست سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی شد.
در سال 1381، محمود دولت آبادی جایزهی ادبی یلدا را به دلیل فعالیتهای ادبیاش، از آن خود کرد.
رمان «زوال کلنل» در سال 2012 نامزد جایزهی بوکر شد و در سال 2013 موفق شد تا جایزهی یان میخالسکی سوئیس را از آن خود کند.
دولت فرانسه در سال 2014 نشان شوالیهی ادب و هنر را به محمود دولت آبادی اعطا کرد.
محمود دولت آبادی از نگاه دیگران
سیمین بهبهانی، شاعر و غزلسرای ایرانی، محمود دولت آبادی را نویسندهای توانا میداند که در قلمرو محدود و معین روستا و مردم روستایی، با وسعت خیالی حیرتآور مینویسد. شخصیتهای کتابهای او مردم عادی هستند و او در نشان دادن رنج این طبقات محروم، بسیار قوی عمل کرده است.
محمدعلی جمالزاده، پدر داستان مدرن ایرانی، اعتقاد دارد که کلیدر یکی از بهترین رمانهایی است که خوانده است. کتابی که از آن با لفظ «شاهکار» یاد میکند و در بین رمانهای ایرانی و خارجی نظیرش را ندیده است.
علی اشرف درویشیان، نویسندهی ایرانی که در آثار خود نیز به طبقات فرودست و فقیر جامعه اشاره میکند، محمود دولت آبادی را بنیانگذار ادبیات بومی میداند.
در عین این تعاریف، نقدهایی هم بر آثار و نوشتههای محمود دولت آبادی وارد آمده است. به عنوان مثال، رضا براهنی، منتقد ادبی و نویسنده، کتاب «ما نیز مردمی هستیم» را بسیار متفرعنانه میداند و آن را با کتاب «مأموریت برای وطنم» نوشتهی محمدرضا پهلوی مقایسه میکند.
زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای محمود دولت آبادی
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از آثار محمود دولت آبادی
طرح اولیهی بسیاری از فیلمها و سریالهایی که در تلویزیون ایران پخش شده است به محمود دولت آبادی تعلق داشته است. مسعود کیمیایی فیلم «خاک» را با اقتباس از «آوسنهی بابا سبحان» ساخته است. هرچند به متن اصلی وفادار نبود و این عدم وفاداری او سبب شد تا نویسنده نقدی بر این اثر بنویسد. دولت آبادی همچنین دربارهی فیلم «گوزنها» که آن هم ساختهی مسعود کیمیایی است، همین نظر را داشت؛ فیلمنامهی گوزنها اقتباسی از نمایشنامهی «تنگنا» اثر محمود دولت آبادی است.
محمود دولت آبادی در خاطراتش از نوشتن طرح یک سریال برای تلویزیون مینویسد. زمانی که سریال «سربداران» از تلویزیون پخش میشود، با درج نام نویسنده مخالفت میشود. این اتفاق برای فیلمهای دیگری از جمله فیلم «اتوبوس» و فیلم «مادیان» هم رخ میدهد و هر دو با نام دیگری به جز نام نویسنده اکران میشوند.
جملات برگزیده محمود دولت آبادی
فکر میکنم هنرمند باید بتواند در هر لحظهای از زندگی خود، سه حالت عمدهی انسانی را در خود فراهم داشته باشد. یعنی در آن واحد، باور کودکانه، سرشاری و شوق جوانسرانه و تأمل و بردباری پیرانهسر را یکجا در خود داشته باشد تا بتواند متأثر بشود مثل یک کودک، عاشق و برانگیخته بشود مثل یک جوان؛ و در تأمل و بردباری زندگی را و مسائل آن را بکاود و کار خود را بسنجد و بیازماید، مثل یک انسان پخته و دوراندیش. (کتاب نون نوشتن)
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند؛ با چشمان باور خود خواهند دید؟ ای مادر ما، ای ایران! جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟ چشمان ما به راه عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیت تو! (کتاب نون نوشتن)
به فکرم رسیده است که «وقتی هنر تحتالحمایهی سیاست قرار میگیرد» درست بدان میماند که زنی نتواند بدون اجازهی شوهرش جایی برود یا کار مستقلی انجام دهد. (کتاب نون نوشتن)
و هنوز به چشم میتوانیم ببینیم که زنان ما در جاهای مختلف ایران پابهپای مرد کارهای دشوار انجام میدهند، در امر دامداری، کشاورزی، نساجی و غیره… و در سهمی که از عذاب زندگی میبرند و نیرویی که در مقاومت و سختکوشی در برابر این زندگی مصرف میکنند هم هیچ کم از مردها ندارند. (کتاب ما نیز مردمی هستیم)
چرا باید آثار محمود دولت آبادی را بخوانیم؟
محمود دولت آبادی و قلم روان و توصیفهای بسیار دقیق و ظریفش چنان خواننده را مسحور خود میکند که بعید است بتواند او را رها کند. کافی است یک کتاب، چند صفحه و یا حتی چند خط از نوشتههایش را بخوانی و اسیر شوی… بیشک رد باقی کتابها و یادداشتهایش را گرفته و سریوار همه را خواهی خواند.
آثار دولت آبادی را که میخوانی یک شاخص در تو میبالد؛ سکون و سکوت حین خواندن. نوشتهها بهگونهای هستند که نمیتوان زود و سریع خواند و رد شد. تکتک کلمات تو را همراه خود نگاه میدارند. مجموعهای از کلمات چنان فضایی حقیقی برایت میسازند که بیاختیار ماندگار میشوی. گویی در هر کلمه، در پس هر جمله و یا هر تکه از یادداشت ایستگاههایی بناشده تا در آنها توقف کنی و معنا را به جان بکشی و وقتی روح کلمه با جان تو آمیخت رخت برگیری و رو سوی ایستگاه بعدی پیش بروی.
آنگونهاند که زمان را به توقف میکشانند. جنس نوشتهها چنان کششی دارند که بااینکه شاید اهل اینهمه مکث و تعلل و آهستگی نباشی اما نمیتوانی نیمه رهایش کنی. نوشتهها چنان در تو ریشه دوانیدهاند که از تو شدهاند. اگر میان راه مسیر را عوض کنی آن نیمه جاندار در تو میماند و حالا حالاها با پرسشی که «آخر چه شد؟» رهایت نمیکند. این خصلت دولتآبادی است که داستانی از او را اگر شروع کردی پایت بسته میشود به تخت روایت و تا انتها در مسیرش خواهی ماند و قهرمانهایش چنان واقعیاند که تا مدتها در تو خواهند زیست؛ مثال گلمحمد که همچنان در ذهن من بیدار و پابهرکاب است.
مختصری درباره محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی زاده روستایی در سبزوار استان خراسان است و در میان نوشتههایش رنگوبوی آن دیار به چشم میخورد. او از سختیها گذر کرده و خود را از روستا به شهر و سپس شهری بزرگتر و بعدازآن به تهران رسانیده است. او در این مسیر و برای گذران زندگی مشغول کارهای مختلف بوده تا سرانجام به کارهای هنری و اجرای تئاتر رسیده است. در این مسیر نهتنها با بزرگان عالم تئاتر و تصویر که با نویسندگان مطرحی نیز آشنا شد.
این آشناییها کمکم مسیر پیش پای او را روشنتر میساخت بهگونهای که بهتدریج میدانست چه کاری را دوست داشته و از کدام گریزان است. او پس از چند تجربه هنری آن حرفه را هم کنار گذاشت و نوشتن را برگزید. برخی از داستانهای او با رضایت خودش و یا بدون آن دستمایه ساخت اثری تصویری شدهاند. دولتآبادی که نسبت به سرقت ادبی صورت گرفته و تا نتیجهی متفاوت برآمده از داستان خود گله داشته است، در چندین مورد اعتراض خود را نسبت به این اتفاقها اعلام کرده است. دولتآبادی که پیش از انقلاب زندان را نیز تجربه کرده درجایی گفته است که برخی از داستانهای خود را در ذهن خود و زمانی که زندانی بوده، نوشته است.
آثار محبوب دولتآبادی
کلیدر؛ بلندترین رمان ایرانی
کلیدر؛ جلد اول و دوم
در میان آثار او که هرکدام ویژگی خاص خود را داشته و بهگونهای شاخصاند، کلیدر اتفاقی متفاوت است. رمانی ۱۰ جلدی که نوشتن آن چندین سال به طول انجامیده است. او این داستان بلند را بر اساس واقعهای حقیقی که در دوران کودکیاش رخداده نگاشته است؛ قتل گلمحمد که به ایستادگی در برابر ظلم و جور اربابان شهره بود. وقایع ماجرا در سالهای پرتلاطم پس از جنگ جهانی دوم رخدادهاند.
دولتآبادی با تردستی تمام داستان را پیش برده و با افزودن چاشنیهای متفاوتی چون عشق، آن را خواندنیتر کرده است. ظرایف داستانی و جزئیات توصیفی که او در جایجای کتاب از آنها استفاده کرده چناناند که با خواندنش گویی خود آنجا بودهای. وصف آدمها و حیوانات و جنگل و منظرهها همگی بینقص و در حد کمالاند. من هنوز در پس سالها، تصویر دقیق جنگل و درختان و نور تابیده بر زمین از میان شاخساران و اسب و سوارش را پیش چشمانم دارم.
وزیری امیر حسنک
دولتآبادی در میان آثارش کتابی با نام «وزیری امیر حسنک» نیز دارد که آن را ادای دینی به بیهقی دانسته است. او که در اکثر قریب بهاتفاق نوشتهها و کتابهایش به تاریخ بیهقی ارجاع داده است تصمیم گرفت این داستان بیهقی را با زبان خودش روایت کند. این کتاب در حقیقت بخشهایی برگزیده از داستان «حسنک وزیر» بیهقی بهعلاوه بخشهایی است که نویسنده به آن افزوده است. دولتآبادی با این کار خود تلاش کرده خوانندگان و بهخصوص جوانانی را که از خواندن ادبیات کلاسیک فارسی بیم داشته و آن را سخت و دشوار میدانند با آن آشتی دهد. این کتاب در حقیقت فتح بابی بر این قصد اوست. به همین منظور او تلاش کرده تا بخشهای داستانی و پرکشش ماجرا را حفظ کند. حتی اگر داستان «حسنک وزیر» بیهقی را خوانده و یا آن را از زبان دیگران شنیدهاید هم به شما توصیه میکنیم این کتاب محمود دولتآبادی را بخوانید.
عقیل عقیل
دولتآبادی که در اکثر داستانهایش رگههایی از روستا و زندگی در مشقت و سختیهای متعدد دیده میشود در کتاب «عقیل عقیل» نیز زندگی روستایی و گرفتاریهای آن را دستمایه داستان خویش کرده است. سبک واقعگرایانهی او در روایت ماجراهایی اینچنین بهشدت کمککننده است.
آینه
داستانی دیگر از این نویسنده تحت عنوان «آینه» از پیشنهادهای طاقچه برای شماست. نویسنده در این داستان ماجرای انسان و هویت را دستمایه قرار داده است. گمشدن شناسنامه و تلاش در داشتن آن بهانهای برای پرداختن به هویت فراموششدهی قهرمان داستان است. این جمله از داستان را شاید بتوان اتصالی زیبا به همین معنا دانست: «مردی که در کوچه میرفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی میگذرد که او به چهره خودش در آینه نگاه نکرده است».
روز و شب یوسف
«روز و شب یوسف» داستانی است که سروکلهاش در میانه نوشتن «کلیدر» پیدا شد. دولتآبادی درجایی گفته که نوشتن کلیدر را مدتی متوقف کرد چراکه داستانهایی در سرش میچرخیدند که دوست داشته آنها را نیز بر روی کاغذ بیاورد. دستنوشتههای این کتاب پس از گذشت مدتی در میان دیگر یادداشتهای نویسنده پیدا شد و به چاپ رسید.
نون نوشتن
برای بسیاری از مخاطبین ادبیات داستانی، اطلاع از زندگی و شرح احوال نویسندگان محبوب و مطرح یکی از لذتبخشترین انواع مطالعه به حساب میآید و وقتی خود نویسنده با قلم و سبک نوشتاری خاص خود، در مورد احوال و افکار خود نوشته باشد، این لذت دوچندان خواهد شد. کتاب نون نوشتن نیز دقیقا از این نظر که خود دولتآبادی در قالب یادداشت احوالات و افکار خود را نوشته است، برای مخاطبین جذابیتی ویژه دارد.
اگرچه کتاب نون نوشتن نیز مانند تمام آثار محمود دولتآبادی مورد توجه اهل فن و مخاطبین قرار گرفته است، اما حقیقت آن است که علت این اقبال با دیگر آثار او متفاوت است. این کتاب برعکس دیگر کتابهای مولف، یک کتاب غیرداستانی است که در آن نویسنده به سراغ شرح احوال و وقایع زندگی خود رفته و تلاش کرده است با بیان شفاف و صادقانه، آنچه را که در ذهن و ضمیر داشته است بر روی کاغذ بیاورد. نون نوشتن در واقع یاداشتهای گاه و بیگاه مولف هستند که بدون نظم خاصی به نگارش درآمدهاند.