معرفی کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
پست معرفی کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی، نویسنده، ادیب و شاهزادهی اهل گرگان در قرن پنجم هجری است که بهخاطر نگارش کتاب «قابوسنامه» شهرت دارد.
این نویسنده که جزو اولین تذکرهنویسان ادبیات تعلیمی در زبان فارسی بهحساب میآید، از مشهورترین ادبای ایران در کشورهای آسیای صغیر نیز به شمار میرود و یگانهاثر جاودانهاش تاکنون به بیش از ۱۰ زبان زندهی جهان ترجمه شده است.
زندگینامه کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی (Keikavus) در حدود سال 412 هجری قمری در حوالی شهر گرگان به دنیا آمد. او از تبار امیرزادههای آل زیاریان بهحساب میآید که دههها در نواحی طبرستان و گرگان سلطنت میکردند. پدربزرگش قابوس بن وُشْمْگیر، ملقب به شمسالمعالی است که در سال 367 هجری قمری بهعنوان چهارمین پادشاه زیاریان در گرگان به تخت نشست.
پدرش اسکندر بن قابوس زیاری، از شاهزادههای طبرستان بود و مادرش نیز دختر مرزبان بن رستم باوندی، نویسندهی کتاب «مرزباننامه» بود. روایاتی وجود دارد که انتخاب نام کیکاووس برای این نویسنده، به احترام پدربزرگش که قابوس نام داشته بوده است؛ تاآنجا که برخی منابع این نویسنده را قابوس دوم نیز نامیدهاند.
کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی در کودکی و نوجوانی با بهرهمندی از موقعیت مناسب خانوادگی، به یادگیری علوم، فنون، صنایع و هنرهای مرسوم آن دوره و بهویژه آئین ملکداری پرداخت و به گفتهی خودش تحصیل دانش و هنر را در تمام عمر تعطیل نکرد.
عنصرالمعالی در جوانی با دختر سلطان محمود غزنوی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، فرزندی به نام گیلانشاه بود. این نویسنده سالهای زیادی از عمر خود را در سفر گذراند و حاصل تجربیاتش در این سفرها، در کنار آموختههای پیشین خود را در قالب کتابی به نام «قابوسنامه» درآورد. این نویسنده، متدین به دین اسلام بود و در بخشهای فراوانی از کتابش نیز آیات، احادیث و روایات معتبر اسلام مشاهده میشود.
دربارهی حکمرانی کیکاووس زیاری دو روایت متضاد وجود دارد. برخی معتقدند او هفتمین پادشاه سلسلهی زیاریان بوده و از سال 441 تا 462 هجری بر طبرستان حکمرانی کرده، و بعد از او نیز پسرش به مقام سلطنت رسیده و سپس این سلسله به دست اسماعیل الموت نابود شده است.
بعضی مورخان اما، اعتقاد دارند که این پدر و پسر، هیچگاه به مقام امیری و سلطنت دست نیافتند. باتوجهبه درونمایهی اصلی کتاب قابوسنامه که تقریباً همهی بخشهای آن، پندهای کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی به پسرش در باب خیرخواهی و نیکاندیشی است، به نظر میرسد روایت دوم معتبرتر باشد.
کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی مطابق با برخی منابع، سرانجام در سال 480 هجری قمری و در سن شصتوهشتسالگی در حوالی قفقاز درگذشت. او که در زمان حیات جزو سرآمدان هنر و ادب زمانهی خود بود، در سال 375 هجری دستور داد برجی بلندبالا بر اساس هنر و معماری ایرانی در شهر گنبد کاووس امروزی طراحی کنند تا این نویسنده پس از مرگش در آنجا دفن شود. این برج که از جنس آجر است و 52 متر ارتفاع دارد، جزو شاهکارهای معماری ایرانی در قرن پنجم هجری به حساب میآید و هماکنون نیز در فهرست آثار ملی و فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
بهترین کتاب کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی ادیبی فرزانه بود که حاصل عمر خود را در کتاب قابوسنامه (Qabus-nama) خلاصه کرد؛ کتابی که بهعنوان تنها اثر مکتوب این نویسنده، سرشار از صنایع و ظرافتهای بدیع ادبی است و درعینحال از برجستهترین نمونههای ادبیات تعلیمی فارسی محسوب میشود. کتاب قابوسنامه در سال 475 هجری قمری تألیف شد و بهعنوان یکی از آثار برجستهی ادبی در زبان فارسی به یادگار ماند. این کتاب دارای یک مقدمه و 44 باب است و کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی در مقدمهی کتاب، علت نوشتن آن را پند دادن به تنها فرزندش گیلانشاه، دربارهی برگزیدن راه درست زندگی ذکر کرده است.
کتاب قابوسنامه از یک نظر، جزو معدود آثار کهن ادب فارسی است که درونمایهی آن افزون بر نصایح اخلاقی، به ستایش رفاه و آسایش در زندگی نیز میپردازد. بابهای اول این کتاب در وصف و شناخت خداوند، پیامبر اسلام (ص) و توصیه به سپاس و قدردانی از پروردگار، پدر و مادر، و در باب فروتنی است.
کیکاووس زیاری در ادامه، پندهایی دربارهی خویشتنداری، خوردن و آشامیدن، مهمانکردن و مهمانشدن، مزاح و سرگرمی و تفریح، شکار و چوگان و رزم، عشقورزی، آسایش و تجارت و جمعآوری ثروت، فرزندپروری نیکو و دوستگزیدن، آموختن دانشهایی مانند هندسه و نجوم، شاعری و خنیاگری و راهورسم سلطنت و جوانمردی را خطاب به فرزندش مینویسد.
کتاب قابوسنامه در سدههای اخیر در ویرایشهای متعددی به چاپ رسیده است. اولینبار رضاقلیخان هدایت از رجال دورهی قاجار، ویرایشی از این متن ادبی را در یک نسخهی چاپ سنگی به چاپ رساند و بعد از او، دو نسخهی معتبر از این کتاب، به تصحیح و مقدمهی سعید نفیسی و غلامحسین یوسفی منتشر شد. قابوسنامه در آسیای صغیر نیز کتابی محبوب است و ترجمههایی از این اثر کهن ادبیات فارسی به زبانهای ترکی، تاتاری، گرجی، ازبکی، آذری و بعدها نیز آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، ایتالیایی و عربی به چاپ رسیده است.
کتاب قابوسنامه بر اساس شواهد تاریخی، یک منبع ادبیِ بسیار تأثیرگذار بر نویسندهها و شاعران قرنهای ششم به بعد بوده و بهویژه سبک کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی در نوشتن حکایات و روایات، تأثیری غیرقابلانکار بر سعدی شیرازی گذاشته است.
این تأثیرگذاری تنها معطوف به شاعران ایران نبود و ترجمهی این کتاب به زبان ترکی، باعث ایجاد یک سبک ادبی در ادبیات ترکی عثمانی با عنوان نصیحتنامه نیز شد. بعضی از مفسران ادبی معتقدند که حتی یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر بزرگ آلمانی که شیفتهی حافظ شیرازی بود، در کتاب «دیوان غربی – شرقی» علاوهبر اشعار حافظ، تأثیراتی از کتاب قابوسنامه نیز پذیرفته است.
سبک نگارش و دیدگاههای کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی بهخاطر پرورش در خانوادهای از تبار اشرافی، بسیاری از علوم و فنون زمان خود را آموخته بود و حتی در پزشکی، فلسفه، نجوم و ریاضی مهارت داشت. او گرچه از منظر یک اشرافزاده به پدیدهها و مسائل مختلف میاندیشید و بهعنوانمثال، بخشهایی از کتاب «قابوسنامه» را به انواع سرگرمیهای زمان خود اختصاص داده، اما از سختیها و مشکلات جامعه نیز غافل نبود و در کتابش به دشواریهای زندگی مردم عادی اشارههایی دارد. عنصرالمعالی کتاب «قابوسنامه» را به نثری روان، موجز، پیراسته و بسیار نزدیک به زبان فارسی معیار امروز نوشته است؛ هرچند بعضی واژههای کهن نیز در متن آن به چشم میخورد.
اقتباسهای فرهنگی از کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
تاکنون بازنویسیها و اقتباسهای فراوانی از اثر برجستهی کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی صورت گرفته است. بهعنوان یک نمونه، در سالهای گذشته مجید ملامحمدی، بخشهایی از کتاب قابوسنامه را به زبانی ساده و در قالبی داستانهایی آموزنده برای نوجوانان بازنویسی کرد. او اقتباس خود از این نثر ادبی کهن را در کتابی با عنوان «قصههای شیرین ایرانی، فصل دوم: قابوسنامه» منتشر کرده است.
جملات برگزیدهی کیکاووس بن وشمگیر عنصرالمعالی
بدان ای پسر که مردم تا زنده باشند ناگزیر باشند از دوستان که مرد بیبرادر به که دوستان، از آنکه حکیمی را گفتند: دوست بهتر یا برادر؟ گفت: برادر برادر بود دوست به / چو دشمن بود بیرگ و پوست به. پس اگر اندیشه کنی از کار دوستان، نثارداشتن و هدیه فرستادن و مردمیکردن، ازیرا که هر که از دوستان بیندیشد، دوستان نیز از وی بیندیشند.
پس مردم همیشه بیدوست بوند و ایدون گویند که دوست دست بازدارندهی خویش بود عادت کند هر وقتی دوستی نو گرفتن، ازیرا که با دوستان بسیار عیبهای مردمان پوشیده شود و هنرها گسترده گردد، ولیکن چون دوست نو گیری، پشت بر دوست کهن مکن، دوست نو همی طلب و دوست کهن را بر جای همی دار، تا همیشه بسیار دوست باشی و گفتهاند: دوست نیک گنج بزرگ است. (کتاب قابوسنامه، باب بیستوهشتم: اندر دوستگزیدن و رسم آن)