معرفی ژاک ماریتن
پست معرفی ژاک ماریتن ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. ژاک ماریتن فیلسوف کاتولیک فرانسوی بود که آرای توماس آکویناس را در عصر مدرن احیا کرد. او که ابتدا در حیطهی علوم طبیعی تحصیل میکرد، پس از رویگردانی از عالم علم، به جستوجو برای رسیدن به معنای زندگی پرداخت.
تئوریهای او بیشتر با نظریات فیلسوفانی چون ارسطو و آکویناس قرابت دارد. از میان مهمترین آثار ماریتن میتوان به کتابهای «فلسفه تاریخ از چشم انداز مسیحی» و «مسیحیت و دموکراسی» اشاره کرد.
زندگینامه ژاک ماریتن
ژاک ماریتن (Jacques Maritain) روز هجدهم نوامبر سال 1882 در پاریس متولد شد. پدرش یک وکیل بود و مادرش فرزند فیلسوفی فرانسوی به نام ژولی فار. ژاک به دانشگاه پاریس رفت و در حوزهی علوم طبیعی، اعم از شیمی، فیزیک و بیولوژی شروع به تحصیل کرد. او در دانشگاه پاریس با رسا ماریتن، همسرش آشنا شد.
هر دوی آنها پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که عالم علم دچار محدودیتهایی جدیست که بنابر آنها، نمیتواند پاسخگوی پرسشها و جستوجوهای عمیقتری در باب کهکشان و زندگی آدمی در کرهی زمین باشد. به همین جهت ژاک و رسا با یکدیگر عهد بستند که اگر در طول یک سال آینده موفق به کشف معنای عمیقی در زندگی نشوند، در کنار هم اقدام به خودکشی کنند.
اما پس از آنکه به توصیهی شارل پگی، در سخنرانی آنری برگسون در کالج فرانسه شرکت کردند، نظرشان تغییر کرد. نقدهای برگسون به علمگرایی باعث شد تا رسا و ژاک ماریتن از اندوه روشنفکرانهی خود رهایی یابند و به «درک امر مطلق» باور پیدا کنند. ژاک و رسا در ادامهی مسیر زندگی، متأثر از لئون بلوا، از کیش پروتستان به ایمان کاتولیک تغییر مذهب دادند.
ژاک ماریتن و آشنایی با توماس آکویناس
در سال 1907، ژاک ماریتن به همراه رسا به هایدلبرگ رفت تا تحت نظر هانس دریش در زمینهی علم بیولوژی تحصیل کند. دریش با طرح تئوری نئوویتالیسم (زندگیباوری) که پیوستگی قابل توجهی با آرای آنری برگسون داشت، توانست توجه ماریتن را جلب کند. در این دوران، رسا بیمار شد و به توصیهی مشاور معنوی این زوج، یعنی هامبرت کلریساک به مطالعهی نوشتههای توماس آکویناس مشغول شد.
درواقع همسر ژاک ماریتن کسی بود که برای نخستینبار او را با آثار توماس آکویناس آشنا ساخت و موجب ورودش به جهان فلسفه شد. ماریتن پس از خواندن نوشتههای آکویناس اظهار کرد که «پیش از اینکه اثری از او را بخوانم، یک تومیست بودم». تومیست به هوادران و پیروان آرای آکویناس میگویند و ژاک ماریتن خود را در آن دوران اینگونه معرفی میکرد.
او با خواندن نظریات آکویناس، به نظریات ارسطو رسید و مطالعهی آثار این فیلسوف بزرگ را نیز آغاز کرد. به همین صورت بود که این دو فیلسوف و همچنین مفسران تومیستی مانند جان سن توماس، تبدیل به منابع اصلی جهانبینی ژاک ماریتن شدند.
نخستین فعالیتهای فلسفی ژاک ماریتن
در سال 1910، ژاک ماریتن نخستین دستاورد فلسفیاش را در قالب یک مقالهی بیستوهشتصفحهای، در یک مجلهی فرانسوی منتشر کرد. او برای عنوان این مقاله، «منطق و علم مدرن (Reason and Modern Science)» را انتخاب کرد و در آن ادعا کرد که علم در حال پیشی گرفتن از منطق و فلسفه است و امکان دارد که این روند، امری نادرست را برای انسانیت جایگزین کند.
ژاک ماریتن اظهار داشت که نباید به علم مدرن اجازه داد تا بر تمام حیطههای فکری و زیستی حیات بشر فائق آید. پس از این اظهارنظرها، در سال 1917 تعدادی از اسقفهای فرانسه از او درخواست کردند تا متونی کاربردی و راهگشا برای سمینارهای کلیسا بنویسد.
ماریتن نیز متنی با عنوان «مقدمهای بر فلسفه (Introduction of Philosophy)» را تهیه کرد که تا به امروز، در سمینارهای کلیساهای کاتولیک مورد استفاده قرار میگیرد و از آن، بهعنوان تنها متن موجود در کلیساها یاد میشود. ژاک ماریتن سرانجام در روز بیستوهشتم آوریل سال 1973، هنگامی که نود سال داشت، در شهر تولوز فرانسه درگذشت.
بهترین کتابهای ژاک ماریتن
کتاب فلسفه تاریخ از چشم انداز مسیحی (On the Philosophy of History): یک بررسی موشکافانه از قواعد چالشبرانگیز دنیای علم. در این کتاب مهم و اساسی، ژاک ماریتن با بهره بردن از دانستههایش در حوزهی علوم انسانی و از نظرگاه مسیحیت و تفسیرهای این دین سعی دارد تا با نگاهی فراتاریخی، به تحلیل خود تاریخ و درواقع فلسفهی تاریخ بپردازد.
کتاب فلسفه تاریخ از چشم انداز مسیحی، دستاوردی بزرگ در کنش فلسفی است و نظرگاهی عمیق را در اختیار مورخین، متخصصان علوم سیاسی و روششناسان قرار میدهد.
کتاب مسیحیت و دموکراسی (Christianity and Democracy): کمتر فیلسوف سیاسیای وجود داشته که مانند ژاک ماریتن، اینچنین به خصیصههای ارگانیک و دینامیک انسانی تأکید ورزد.
همانطور که مفسران این جستار فلسفی عنوان کردهاند، این کتاب نمونهای مناسب برای درک دیدگاههای ماریتن در باب قانون طبیعی و فلسفهی اخلاق است؛ درکی که تنها با فهم نوشتههای این فیلسوف در باب مسیحیت و دموکراسی به دست میآید.
کتاب فرد و مصلحت جمعی (The Person and the Common Good): در این بررسی سترگ و ارزشمند، ژاک ماریتن به انسان بهمثابهی یک فرد و به جامعه بهمنزلهی فضایی که در آن مشارکت میکند میاندیشد.
ماریتن با بهکارگیری اصالت شخصی که در رهنامهی آکویناس ریشه دارد، سعی دارد تا به تمایز میان فلسفهای که بر عزت نفس یک شخص تمرکز دارد با فلسفهای که بر برتری فرد و منفعت خصوصی متمرکز است، بپردازد.
کتاب هنر و شعر (Art and Poetry): ژاک ماریتن که خواندن جستارهای فلسفیاش لذتی همچون خواندن یک رمان پرجزئیات را به همراه دارد، در این کتاب به مخاطبانی که میخواهند درک بهتری از هنر مدرن داشته باشند، چشماندازی بینظیر ارائه میدهد.
در این کتاب، ماریتن در باب طبیعت و ذات ذهنیگرای هنر و شعر تعمق میکند. این فیلسوف به هنر و شعر، بهمثابهی فضیلتی نگاه میکند که از ابتدای تاریخ با زیبایی معنی شده است. او همچنین در کتاب هنر و شعر، به چگونگی پیدایش یک اثر هنری میپردازد.
سبک نگارش و دیدگاههای ژاک ماریتن
فلسفهی ژاک ماریتن بر این اساس طرحریزی شده که متافیزیک بر معرفتشناسی مقدم است. او باور داشت که موجودیت، بهطور شفاف بهواسطهی شواهد تجربی درک میشود. موجودیت ابتدا بهطور غریزی از طریق تجرد شواهد تجربی شناخته میشود.
شخص موجودیت یک چیز بهخصوص را تجربه میکند (بهعنوان مثال یک سگ) و بهواسطهی بازتاب این تجربه در قضاوت (این یک سگ است)، او درمییابد که آن ابژهی بهخصوص، از موجودیت برخوردار است. در راستای مقدم دانستن متافیزیک، ژاک ماریتن معرفتشناسیای را بهکار میگیرد که آن را «رئالیسم انتقادی» مینامید. البته معرفتشناسی انتقادی او از نوع کانتی آن نبود.
رویکرد انتقادی ماریتن، غیرفلسفی یا سادهانگارانه نبود؛ بلکه بهنحوی بود که قابلیت دفاع با استدلالهای منطقی را داشت. برخلاف دیدگاه ایمانوئل کانت، ژاک ماریتن باور داشت که معرفتشناسی منعطف است و شخص تنها زمانی میتواند از یک تئوری معرفتشناختی دفاع کند که خود از پیش همان معرفت را دریافته باشد.
دیدگاه اخلاقی ژاک ماریتن
ژاک ماریتن به طبیعتگرایی اخلاقی باور داشت. او ادعا داشت که الگوهای اخلاقی در ذات انسانی ریشه دارد. برای ماریتن، قانون طبیعی نه از صافیِ بحثهای فلسفی و از طریق بازنمایی، بلکه بهطور بدوی و در سرشت انسان است که شناخته میشود. در نگاه این فیلسوف مسیحی، سرشت، معرفتی است که بهواسطهی نوعی از تجربه و ادراک شخصی حاصل میشود.
افتخارات ژاک ماریتن
در سال 1930، ژاک ماریتن در کنار اتین ژیلسون از دانشگاه پاپتیکال سنت توماس آکویناس، مدرک افتخاری دکترای فلسفه را دریافت کردند.
پاپ پل ششم، بیانیهی معروف خود در پایان شورای دوم واتیکان با عنوان «پیامی به مردان اندیشه و علم» را خطاب به ژاک ماریتن قرائت کرد.
حقایقی جالب درباره ژاک ماریتن
در سال 1912، ژاک ماریتن در کالج ستانیسلاس دو پاریس تدریس میکرد. او سپس به دانشگاه کاتولیک پاریس منتقل شد. ماریتن همچنین برای دورههایی در دانشگاههای کلمبیا، پرینستون، شیکاگو و نوتردام نیز به تدریس پرداخته است.
ماریتن در فاصلهی سالهای 1945 تا 1948، وزیر فرانسوی سریر مقدس یا همان واتیکان بود.
در دوران جنگ جهانی، دوم ژاک ماریتن فعالیتهای متعددی را در راستای نجات افراد مختلف انجام داد. برای مثال او در آن دوران سعی کرد تا چهرههای فرهنگی اروپایی که مورد آزاد و تهدید قرار گرفتهاند را به آمریکا بیاورد. درواقع ماریتن با همکاری عدهای دیگر از اندیشمندان، نوعی دانشگاه در تبعید را تأسیس کرد.
ژاک ماریتن یکی از نویسندگان اعلامیهی جهانی حقوق بشر بود که در سال 1948، با استفاده از دیدگاههای ویژهی خود در باب اخلاقیات و سرشت انسانی، با همکاری جمعی از اندیشمندان این اعلامیه را به نگارش درآورد.