معرفی جی. ام. بری
پست معرفی جی. ام. بری ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. جی. ام. بری رماننویس و نمایشنامهنویس اسکاتلندی بود که با خلق شخصیت «پیتر پن»، نام خود را در تاریخ ادبیات جاودانه کرد. جی. ام. بری از نویسندگان برتر ادبیات اسکاتلند بود که در طول زندگی خود، چندین رمان موفق را منتشر ساخت. از میان مهمترین آثار او میتوان به کتابهای «پیتر پن»، «پرندهی سفید کوچک» و «مری رز» اشاره کرد.
زندگینامه جی. ام. بری
جی. ام. بری (J. M. Barrie) با نام کامل سر جیمز متیو بری (Sir James Matthew Barrie) در روز نهم مه سال 1860، در شهرک کریمویر اسکاتلند متولد شد. بری در خانوادهای کالوینیست رشد کرد؛ مسلکی که بهعنوان یکی از شاخههای اصلی پروتستانتیسم شناخته میشود و در متن اعتقادات و اصول خود، به حضور معنوی مسیح در ضیافت پروردگار، اهداف غسل تعمید و بهره بردن از قوانین الهی برای عبادتکنندگان باور دارد. جی. ام. بری، نهمین فرزند از ده فرزند خانوادهی خود (که البته دو تن از آنها در نوزادی از دنیا رفتند) بود و دوران کودکیاش با تلاش برای جلب توجه مادرش سپری شد.
مهمترین بخش دوران کودکی جیمز بری، به مرگ برادر بزرگترش دیوید، مربوط میشود که بر اثر سانحهای در اسکیتسواری روی یخ فوت کرد. دیوید، فرزند محبوب مادر بود و همین مسئله موجب شد که جیمز برای پر کردن جای خالی او نزد مادرش، تمام تلاش خود را بهکار بگیرد.
جی. ام. بری در بیوگرافی مادرش، مارگرت اولیگوی، به این مسئله اشاره کرده و نوشته است: گاهی میخواستم نزد او بروم که ناگهان به من میگفت: «خودتی دیوید؟» و من پاسخ میدادم: «نه، جیمزم». در نهایت بری و مادرش تصمیم گرفتند وقت خود را با خواندن کتابهای کلاسیک ادبیات کودکان، مانند «رابینسون کروزوئه» و «سیر و سلوک زائر» سپری کنند.
پسرانگی در آثار جی. ام. بری
پسرانگی در زندگی جیمز متیو بری نقش مهمی داشت. او خود اشاره کرده یکی از چیزهایی که باعث دلگرمی و آرامش مادرش برای کنار آمدن با مرگ دیوید شد، این بود که این زن باور داشت که دیوید برای همیشه یک پسربچه باقی میماند و به همین دلیل، هیچوقت او را در زندگی واقعی ترک نخواهد کرد. همین باور بود که موجب شد جی. ام. بری، شخصیت «پیتر پن» را خلق کند؛ شخصیتی که خصیصهی اصلیاش این است که «هیچوقت بزرگ نمیشود» و برای همیشه یک پسربچه باقی میماند.
از میان دیگر وجوهی که بذر تمایل به پسرانگی را در جیمز بری کاشت، میتوان به فیزیک او اشاره کرد که با استناد به مدرک پاسپورتش، بیشتر از صدوشصت سانتیمتر نبوده است. یعنی جثهی این نویسنده، برای همیشه همچون یک پسربچه باقی مانده است. ایدهی پسر ماندن و رشد نکردن، درواقع در همین مسئله ریشه دارد که جی. ام. بری در تمام زندگیاش سعی داشت، جایگزینی برای فقدان حضور دیوید در زندگی مادرش باشد. درواقع به لحاظ روانشناختی میتوان گفت از آنجایی که مادر بری، دیوید را به خاطر معصوم ماندنش دوست داشته، او نیز تلاش میکرده که معصوم و کودک بماند.
سیر نویسندگی جی. ام. بری
جیمز متیو بری با ورود به آکادمی دامفریز، دوستان تازهای پیدا کرد که اوقاتش را همراه با آنها در باغ میگذراند. در آن دوران، بری که از خواندن آثار آر. ام. بالانتین و جیمز فنیمور کوپر و مجموعه آثار «پنی مخوف» لذت میبرد، همراه با دوستانش در آکادمی، یک انجمن ادبی تشکیل داد و اولین نمایشنامهی خود با عنوان «باندرلوی راهزن (Bandelero the Bandit)» را در آنجا به نگارش درآورد و بر صحنه برد. اجرای این نمایش به وقوع حاشیههای مختلفی در دامفریز منجر شد که در پی آن، یکی از کشیشهای آکادمی، انتقادات تندوتیزی را نسبت به این تئاتر ابراز کرد.
جی. ام. بری به واسطهی خواهرش، به مدت یک سال، متون مختلفی را در نشریهی «ناتینگهام» منتشر کرد. پس از بازگشت به کریمویر نیز او برای روزنامهی «سن جیمز»، داستانی برگرفته از قصههای مادرش را نوشت که به دریافت تحسین از جانب سردبیر این روزنامه منتهی شد. سپس او تصمیم گرفت همکاری خود با سن جیمز را ادامه دهد و مجموعه داستانهایی را برای آن نوشت که از میانشان میتوان به «کشیش کوچک (The Little Minister)» اشاره کرد.
داستانهایی که جی. ام. بری در آنها به ابراز عقاید سیاسی و مذهبی خود میپرداخت، با وجود نقدهای فراوان، جایگاه او بهعنوان یک نویسنده را تثبیت کردند. بری اولین کتاب خود با عنوان «بهتر است مرده باشی (Better Dead)» را با سرمایهی شخصی منتشر کرد و بهصورت مستقل به فروش آن پرداخت؛ اما در این کار با شکست مالی مواجه شد. جیمز بری در این دوران، توجه خاصی به حوزهی تئاتر و نمایشنامهنویسی نشان داد و پس از تألیف بیوگرافی «ریچارد سویج (Richard Savage)»، یک نمایش پارودیک براساس نمایشهای هدا گابلر و «ارواح» از نوشتههای هنریک ایبسن را نیز به صحنه برد.
تولد شخصیت پیتر پن
جیمز بری شخصیت «پیتر پن» را نخستینبار در کتاب «پرندهی سفید کوچک» معرفی کرد. او سپس کتاب موفقتر «پیتر پن» با نام کامل «پیتر پن، پسرکی که بزرگ نمیشد» را نوشت که برای او موفقیتهای بزرگی به ارمغان آورد. پس از موفقیت «پیتر پن»، آثار او بیشتر بهسوی طرح کردن دغدغههای اجتماعی گرایش پیدا کردند.
«ظاهر دوازدهپوندی (The Twelve Pound Look)» یکی از همین آثار اوست که به ماجرای زندگی زنی خانهدار میپردازد که پس از یافتن راهی برای کسب درآمد، از شوهر معمولی خود جدا میشود. نمایشنامههای بعدی جی. ام. بری با عناوین «مری رز» و «بارتوس گرامی»، در مورد ایدهی کودک نامیرا و جهانهای موازی بودند.
جی. ام. بری در سالهای فعالیتش در فضای تئاتر طعم تلخ سانسور را نیز چشید. او در فاصلهی میان سالهای 1909 تا 1911 تلاش کرد تا با سانسورهای لرد چمبرلین در تئاتر مبارزه کند. جیمز بری سرانجام در روز نوزدهم ژوئن سال 1937 میلادی، بر اثر ابتلا به ذاتالریه، در ماریلبون لندن درگذشت.
بهترین کتابهای جی. ام. بری
کتاب پیتر پن (Peter Pan; or, the Boy Who Wouldn’t Grow Up): داستانی که بارها در قالب فیلمها، انیمیشنها و نمایشهای گوناگون، اقتباسهای مختلفی از آن را دیدهایم. شخصیت اصلی این داستان، یکی از محبوبترین و مشهورترین شخصیتهای ادبیات کودک و همچنین بزرگسال محسوب میشود. شخصیتی که با وجود گذشت دهههای طولانی از خلق آن، همچنان مخاطبان را به خود جذب میکند و نام خود را در ادبیات جاودانه کرده است. این داستان فانتزی از جی. ام. بری، در باب تقابل میان معصومیت کودکی و وظایف اجتماعی است.
کتاب پرندهی سفید کوچک (The Little White Bird): شخصیت اصلی این داستان دیوید نام دارد و ما در طول کتاب، شاهد ماجراهای زندگی او در دورههای مختلف هستیم. شخصیت پیتر پن برای اولینبار در این کتاب به مخاطبان معرفی میشود. او یکی از شخصیتهای فرعی این داستان تخیلی است. جیمز متیو بری در کتاب پرندهی سفید کوچک، تصویری فانتزی، جادویی، زیبا و اعجابانگیز از جهان تخیل ترسیم میکند.
کتاب مری رز (Mary Rose): نمایشنامهای که بهعنوان شرح ایدههای موجود در داستان «پیتر پن» شناخته میشود. البته باید گفت که نمایشنامهی مری رز، به نسبت کتاب پیتر پن، تلخاندیش و تاریکبین است و جی. ام. بری آن را تبدیل به مراقبهای در باب مرگ و فقدان میکند. این کتاب در سال 1920 در لیست برترین نمایشنامهها قرار گرفت.
کتاب بارتوس گرامی (Dear Brutus): این نمایشنامه به قلم جیمز بری، در باب واقعیتهای مجازی زندگی گروهی از افراد است که نشان میدهد برای هر کدام از آنها، امکان جایگزینی چه واقعیتی وجود داشت. داستان در باب بازگشت شخصیتها به زندگی است. عنوان این نمایشنامه، در واقع ارجاعی به جملهی مشهور تراژدی «ژولیوس سزار»، نوشتهی ویلیام شکسپیر است: «اشتباهاتمان، بارتوس گرامی، در ستارگانمان نیست، بلکه در خودمان است». نمایشنامهی بارتوس گرامی، با تحسینهای بسیاری مواجه شده است.
جملات برگزیده جی. ام. بری
هیچوقت نگو بدرود، چون بدرود گفتن یعنی ترک کردن و ترک کردن یعنی فراموشی. (کتاب پیتر پن)
مردن میتواند ماجراجویی بزرگی باشد. (کتاب پیتر پن)
آنقدر بزرگ نشدهام تا چیزی بدانم. (کتاب پیتر پن)
پس با من به جایی بیا که رویاها به واقعیت میپیوندند و زمان در آن برنامهریزی شده است، فقط به چیزهای زیبا فکر کن و آنگاه در سرزمین نورلند بالهایی برای پرواز خواهی داشت. (کتاب پیتر پن)