معرفی هربرت اسپنسر
پست معرفی هربرت اسپنسر ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. هربرت اسپنسر، نویسنده، جامعهشناس، نظریهپرداز و زیستشناس بزرگ بریتانیایی در قرن نوزدهم میلادی است که بهخاطر ارائهی نظریهی «بقای اصلح» و انتشار کتابهای «انسان در مقابل دولت» و «اصول زیستشناسی» شهرت دارد.
این نویسنده، بههمراه چارلز داروین، پیشگام ارائهی بزرگترین نظریهی علمی بشر در زمینهی زیستشناسی بود و کتابهایی در زمینههای فکری مختلف مانند انسانشناسی، اخلاق، سیاست و اقتصاد نیز منتشر کرد.
زندگینامه هربرت اسپنسر
انگلستان در سدهی نوزدهم میلادی، و بهویژه در عصر ویکتوریا، خاستگاه انقلاب صنعتی اول بود و بزرگترین تحول علمی در مطالعات زیستشناسی نیز در این دوره، و به دست دو دانشمند بریتانیایی صورت گرفت. هربرت اسپنسر (Herbert Spencer)، یکی از آن دو زیستشناس برجسته بود که در عصر ویکتوریا زندگی کرد و گرچه شهرت و اعتباری کمتر از دانشمند همدورهی خود، چارلز داروین یافت، اما به گواه آنکه نظریهی «بقای اصلح» را هشت سال پیش از نظریهی «انتخاب طبیعی» داروین مطرح کرد، آغازگر بزرگترین تحول علوم طبیعی در تاریخ بشر شد.
هربرت اسپنسر در 27 آوریل 1820 میلادی در شهر دربی انگلستان به دنیا آمد. این نویسنده از کودکی تحتتأثیر پدرش – که فردی غیرمذهبی بود – خصلتهایی مانند خودآموزی، تقابل با نظم موجود و استقلال رأی را آموخت و تا پایان عمر بر اساس همین سلوک رفتار کرد. او تحتتأثیر این روحیه، در شانزدهسالگی پیشنهاد خانواده برای تحصیل در دانشگاه کمبریج را رد کرد و ترجیح داد آموزش علوم مختلف را بهصورت خودآموز پیگیری کند. او در این دوره به عضویت در انجمن فلسفهی زادگاهش درآمد و از عمویش – که یک کشیش بود – زبان لاتین، ریاضیات، فیزیک و علوم سیاسی را آموخت.
هربرت اسپنسر بعدها تحتتأثیر همین آموزشها، دیدگاههای سیاسی و اقتصادی خود دربارهی سیستم حکومت، نحوهی زیست اجتماعی انسان و پدیدارشناسی تکامل اجتماعی نوع بشر را مطرح کرد. او وقتی به سن هفدهسالگی رسید، تصمیم گرفت بهعنوان یک نوآموز رشتهی مهندسی عمران در شرکت راهآهن انگلستان کار کند، هرچند در این مدت مطالعهی علوم طبیعی را کنار نگذاشت و رفتهرفته نیز به زیستشناسی بیش از سایر علوم علاقهمند شد. در همین زمان به تشویق عمویش، به نوشتن دیدگاههای خود پرداخت و مقالههایش را به دفتر نشریههای بریتانیا فرستاد؛ تا آنکه در سال 1842، یک پیشنهاد همکاری تماموقت با هفتهنامهی مشهور اکونومیست به دستش رسید.
هربرت اسپنسر بلافاصله بعد از دریافت پیشنهاد اکونومیست، از شرکت راهآهن بیرون آمد. او ابتدا بهعنوان یک روزنامهنگار در این هفتهنامهی پُرخواننده مشغول به کار شد و پنج سال بعد نیز سردبیر اکونومیست شد. در همین دوره بود که اسپنسر نوشتن را به صورت جدی پی گرفت و در زمینههای مختلف فکری، آثار متعددی را به چاپ رساند. اما دورهی فعالیت هربرت اسپنسر بهعنوان روزنامهنگار، یازده سال بیشتر نبود و او در سال 1853، و بعد از دریافت ارثیهای کلان از عمویش، روزنامهنگاری را کنار گذاشت و بهعنوان دانشمندی مستقل و بینیاز به شغل، تمام وقتش را به مطالعه، پژوهش و نوشتن کتاب اختصاص داد.
سیر نویسندگی هربرت اسپنسر
هربرت اسپنسر در یک دهه حضور خود در هفتهنامهی اکونومیست، مقالهها و یادداشتهای زیادی دربارهی فلسفهی سیاسی، اقتصاد و جامعهشناسی نوشت و با فیلسوفهایی مانند جان استوارت میل، جورج الیوت و توماس هنری هاکسلی – که بزرگترین روشنفکرهای بریتانیایی در قرن نوزدهم بودند – آشنا شد. این نویسنده اولین کتاب خود را در سال 1851 و با عنوان «ایستایی اجتماعی (Social Statics)» منتشر کرد، کتابی فلسفی که راهکارهایی بلندمدت برای اصلاحِ ذات بشر را توضیح میداد. این جامعهشناس چهار سال بعد، کتاب «اصول روانشناسی» را که اثری آموزشی برای معلمها به شمار میرفت، به چاپ رساند.
هربرت اسپنسر در سالهای بعد کتابهایی مانند «ارگانیسم اجتماعی (Social organism)»، «اصول زیستشناسی»، «اصول علوم اجتماعی (Principles of Sociology)»، «اصول اخلاق (Principles of Ethics)» و «انسان علیه دولت» را منتشر کرد؛ آثاری که ترسیمگر زمینههای مختلف فکری او در ساحت سیاست، اخلاق، علوم اجتماعی و زیستشناسی بودند. آخرین اثری که از اسپنسر منتشر شد، کتاب «زندگینامهی شخصی (An Autobiography)» نام داشت که دو سال بعد از درگذشت او منتشر شد.
هربرت اسپنسر در زندگی شخصیاش سختیها و دشواریهای بسیاری را از سر گذراند و نیمی از عمر را در رنج یک بیماری عصبیِ ناشناخته سپری کرد. این نویسنده بعد از سفر به فرانسه و ولز در سال 1855 مبتلا به این بیماری شد. تن رنجورش بر اثر بیخوابیهای چندروزه و احساس خستگی شدید، چنان فرسوده شد که نتوانست در دههی پایانی عمرش حتی یک کتاب بنویسد. سرانجام هربرت اسپنسر در شامگاه هشتم دسامبر 1903 و در سن هشتادوسهسالگی، درحالیکه نامش بهعنوان جدیترین نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات مطرح بود، تسلیم مرگ شد.
بهترین کتابهای هربرت اسپنسر
هربرت اسپنسر کتاب اصول روانشناسی (The Principles of Psychology) را در سال 1855 و در نقد نظام آموزشوپرورش سنتی بریتانیا نوشت. نویسنده در این کتاب، فرضیهی خود دربارهی پاسخ منطقی ذهن انسان نسبت به قوانین طبیعی و محیط فیزیکی را مطرح و عنوان کرد که میتوان این قانونها را در چارچوب زیستشناسی عمومی کشف کرد.
کتاب اصول زیستشناسی (Principles of Biology)، به توضیح مهمترین نظریهی علمی هربرت اسپنسر با عنوان بقای اصلح (survival of the fittest) میپردازد. نویسنده در این اثر، برخلاف چارلز داروین که انتخاب طبیعی را منحصر به فرایند تغییر گونههای زیستشناسی میدانست، معتقد است که تئوری بقای اصلح را در فرایندهای اجتماعی نیز میتوان در نظر گرفت تا جامعه از افراد ضعیف و بیمار غربال شود.
هربرت اسپنسر در کتاب انسان علیه دولت (The Man Versus the State)، به نقد ساختارها و قوانین مخرب دولتی علیه آزادیهای سیاسی و اقتصادی افراد میپردازد و با بررسی تاریخچهی احزاب سیاسی در انگلستانِ قرن نوزدهم، نتیجه میگیرد که سیاستمداران با بهرهبردن از عوامگرایی و ترویج خرافه، در پی سلطه بر زندگی خصوصی مردم و احیای بردگی نوین در پوشش قانون هستند.
سبک نگارش و دیدگاههای هربرت اسپنسر
هربرت اسپنسر با آنکه در حوزههای مختلف علوم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آثار زیادی از خود به جا گذاشته، اما بیش از هر چیز بهخاطر نظریهی بقای اصلح شهرت دارد. او که معتقد به ایدئولوژی سرمایهداری لیبرالی و عدم مداخلهی دولت در هرگونه فرایند اجتماعی بود، باور داشت که دولت و جامعه باید مانع از کمک به افراد ضعیف، بیمار و درمانده شوند و اجازه دهند که در جریان فرایند تصفیهی زیستشناختی، این گروههای اجتماعی حذف شوند تا سرانجام یک جامعهی آرمانی شکل گیرد.
با وجود شباهت میان نظریهی تکامل چارلز داروین و تئوری بقای اصلح اسپنسر، تفاوتی مهم میان این دو نظریه وجود دارد. بر اساس نظریهی تکامل، پذیرش موجودات زنده و بقای آنها به سازگاری بیولوژیکیشان وابسته است؛ در مقابل اما هربرت اسپنسر معتقد بود که افراد در جامعه، نه از راه سازگاری بیولوژیکی، بلکه از طریق فرهنگ با محیط فیزیکی سازگار میشوند. این نویسنده همچنین باور داشت کسانی که میتوانند بهسرعت خود را با تغییرات فرهنگی در محیط سازگار کنند، بهاحتمال زیاد به موفقیتهای اجتماعی میرسند، از آن لذت میبرند و میتوانند منافع این دستاورد را به فرزندان خود منتقل کنند.
نظریهی بقای اصلح بعد از انتشار، با استقبال بعضی محافظهکاران افراطی مواجه شد؛ بهویژه در میان بخشی از جامعهی سفیدپوست آمریکا که تلاش رئیسجمهور آبراهام لینکلن برای لغو بردهداری، با منافع اقتصادی و اجتماعی آنها در تضاد بود. از آنسو اما، این نظریهی هربرت اسپنسر منتقدان بسیاری داشت و بعد از مرگ او، نظریهی بقای اصلح به دلیل رویکرد خصمانه نسبت به طبقات محروم، بخشی از اعتبار خود را از دست داد. زیرا منتقدان بر این باور بودند که اسپنسر بهصورت آگاهانه از قشربندی و نابرابریهای ساختارمند اجتماعی چشم میپوشد تا نهتنها از بار مسئولیت دولت و جامعه نسبت به طبقهی محروم بکاهد، بلکه مانع از هرگونه حمایت اجتماعی از این گروه اجتماعی شود.
هربرت اسپنسر از نگاه دیگران
هربرت اسپنسر یکی از ارزشمندترین افرادی است که تابهحال با آنها آشنا شدهام. او یکی از دانشمندان برجستهی تاریخ است. (چارلز داروین)
هربرت اسپنسر، پدر نظریهی انتخاب طبیعی، در حقیقت یک جامعهشناس نبود؛ چرا که او بهجای مطالعهی جامعه، از مطالعات زیستشناسی الهام گرفت و نظریهی خود را برایناساس مطرح کرد. (امیل دورکیم)
حقایقی جالب دربارهی هربرت اسپنسر
هربرت اسپنسر فردی آرام، عبوس، منزوی و گوشهگیر بود و تا پایان عمر ازدواج نکرد.
نظریههای هربرت اسپنسر در قرن بیستم میلادی در کشور آمریکا هواداران بسیاری داشت.
هربرت اسپنسر هرگز به مدرسه نرفت و ریاضیات و علومتجربی را بهصورت خصوصی و خودآموز یاد گرفت.
شدت بیماری عصبی هربرت اسپنسر چنان بود که او در دورهای از زندگی، برای کاهش آلام خود به استفاده از تریاک روآورد.
جملات برگزیده هربرت اسپنسر
هوش و فراست در موجودات، از پستترین تا والاترین آنها، معمولاً به شکل تبعیضآمیز رشد میکند و این امر در میان انسانها از کندذهنترین تا باهوشترین آنها نیز صادق است. درک تفاوتها و توان طبقهبندی درست امور یا اشیا با ماهیت مشابه در یکجا، و امور یا اشیا با ماهیت متفاوت در جای دیگر، شرطی اساسی برای پیشرفت کارکردهای ذهن است. (کتاب انسان در مقابل دولت)
ظاهراً مشکل است که بیوهها و یتیمان را در جدال با مرگ و زندگی رها کنیم. بااینوجود، چنانچه این موضوع را نه بهصورت جداگانه، بلکه به صورتی مرتبط با منافع کل بشر در نظر بگیریم، میبینیم که این فجایع هولناک سرشار از منفعت است؛ ازجمله اینکه، فرزندان افراد بیمار سریعتر میمیرند و افراد نابههنجار و ضعیف بهمثابهی قربانیهای بیماریهای همهگیر جدا میشوند. (کتاب ایستایی اجتماعی)