معرفی گونتر گراس

معرفی گونتر گراس

پست معرفی گونتر گراس ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. گونتر گراس رمان‌نویس، شاعر، نمایشنامه‌نویس، مجسمه‌ساز و نقاش آلمانی است که با تألیف رمان «طبل حلبی»، به‌عنوان نماینده‌ی نسلی شناخته شد که زیستن در آلمانِ تحت سلطه‌ی نازی‌ها را از سرگذرانده‌اند.

این اثر شاهکار در سال ۱۹۹۹ جایزه‌ی نوبل را برای او به ارمغان آورد. کتاب‌های «در حال کندن پوست پیاز» و «میرایی» ازجمله‌ی دیگر آثار تحسین‌شده‌ی گونتر گراس محسوب می‌شوند.

زندگینامه گونتر گراس

زندگینامه گونتر گراس

گونتر گراس (Günter Grass) با نام کامل گونتر ویلهلم گراس، شانزدهم اکتبر سال 1927 در دانسیگ (گدانسک امروزی در لهستان) زاده شد. پدرش ویلهلم گراس، پروتستان لوتری آلمانی‌تبار و مادرش هلن ناوف، کاتولیک رومی لهستانی‌تبار بود. گونتر گراس در این خانواده‌ی مذهبی که اداره‌ی یک فروشگاه مواد غذایی را برعهده داشتند، به‌عنوان یک کاتولیک پرورش یافت. گراس در سال 1930 صاحب خواهری شد که نام والترود را بر او نهادند.

در سال 1943 گونتر گراس شانزده‌ساله بود که برای فرار از محیط مذهبی و خفقان‌آور خانه، داوطلبانه به ارتش آلمان نازی پیوست و تا زمان مجروح شدنش در 20 آوریل 1945 به این ارتش خدمت کرد. البته او تا سال 2006، راز خدمتش به نازی‌ها در این دوره‌ی زندگی خود را آشکار نکرد.

از سال 1946 تا 1947 گونتر گراس به کار در یک معدن مشغول بود و در آن‌جا فنون سنگ‌تراشی را فراگرفت. او همچنین طراحی و مجسمه‌سازی را به‌طور آکادمیک در مدرسه‌ی هنر دوسلدورف آموخت.

گونتر گراس یکی از بنیانگذاران گروه «47» بود. محفلی که هانس ورنر ریشتر، نویسنده‌ی آلمانی، سازمان‌دهی‌اش را برعهده داشت و خیلی زود به تأثیرگذارترین محفل منتقدین ادبی آلمان تبدیل شد. هاینریش بل، نویسنده‌ی شهیر آلمانی نیز یکی از اعضای این محفل بود و گونتر گراس را به‌شدت به نویسندگی تشویق می‌کرد. سال 1953 گونتر گراس برای تحصیل در دانشگاه هنر برلین، راهی برلین غربی شد.

یک سال پس از رفتن به برلین غربی، گونتر گراس با زنی سوئیسی به نام آنا مارگارت شوارتز ازدواج کرد. باوجوداینکه ازدواج این دو نفر در سال 1978 به جدایی ختم شد، اما آن‌ها در مدت زندگی با یکدیگر، صاحب چهار فرزند با نام‌های فرانتس، رائول، لورا و برونو شدند.

گونتر گراس در ازدواج‌های بعدی خود صاحب فرزندان دیگری با نام‌های هلن و نله نیز شد. سرانجام گونتر گراس روز سیزدهم آوریل سال 2015، بر اثر یک بیماری ناگهانی در شهر لوبک آلمان درگذشت. او در زمان مرگش، هجده نوه از فرزندان خود داشت.

سیر انتشار آثار گونتر گراس

«طبل حلبی» که به‌عنوان یکی از مشهورترین کتاب‌های گونتر ویلهلم گراس شناخته می‌شود، در سال 1959 منتشر شد. سال 1961 گراس دنباله‌ای بر این کتاب، تحت عنوان «موش و گربه (Cat and Mouse)» نوشت و سال 1963، این دو رمان را با کتاب «سال سگ (Dog Years)» ادامه داد.

گونتر گراس در این سه رمان که به «سه‌گانه‌ی دانسیگ (Danzig Trilogy)» مشهور شده‌اند، به ظهور نازیسم و تأثیر جنگ جهانی دوم بر شهر دانسیگ می‌پردازد. شهری که بعد از جنگ جهانی اول از آلمان جدا گشته و به‌عنوان شهری آزاد به استقلال رسید. دانسیگ امروزه بخشی از کشور لهستان محسوب می‌شود.

طی دهه‌ی 1960، گونتر گراس با انتشار آثاری مثل «بی‌حسی موضوعی»، «از خاطرات یک حلزون (Diary of a Snail)» و «پابرهنه‌ها انقلاب را تمرین می‌کنند (The Plebeians Rehearse the Uprising)»، در تلاش بود تا مسئولیت روشنفکران را به آن‌ها گوشزد کند. او همچنین با انتشار مقالاتی متعدد، بر شکل‌گیری آلمانی عاری از تعصب و ایدئولوژی‌های توتالیتر تأکید می‌کرد.

گونتر گراس در سال 1977 با برداشتی آزاد از داستان کهن «ماهی‌گیر و همسرش»، رمان «کفچه ماهی (The Flounder)» را تألیف و منتشر کرد و در سال 1999، با انتشار کتاب «قرن من (My Century)» به روایت بسیاری از رویدادهای تاریخی و وحشیانه‌ی قرن بیستم پرداخت.

گونتر گراس در دهه‌ی 1980 به جنبش صلح پیوست. او بعد از سفر شش‌ماهه‌اش به کلکته، خاطرات خود را به زبان نقاشی و تصویر درآورد و آن‌ها را در دفتری به انتشار رساند. البته باید اشاره کرد که گونتر گراس، اغلب اوقات طراحی جلد و تصویرسازی آثارش را خود برعهده می‌گرفت.

گراس برای این دفتر که سفرنامه‌اش از هند را در بر می‌گرفت، به تأسی از یک افسانه‌ی هندی، عنوان «زبانت را نشان بده (Zunge zeigen)» را انتخاب کرد. در سال 2002 گونتر گراس با انتشار کتاب «بر گام خرچنگ (Crabwalk)»، برای چندمین‌بار موفق شد که توانمندی‌هایش در نویسندگی را به رخ مخاطبان بکشد.

این نویسنده در سال 2006، اولین مجلد از سه‌گانه‌ی خاطراتش، با عنوان «در حال کندن پوست پیاز (Peeling the Onion)» را منتشر کرد و با اعتراف به یک دوره عضویت در نیروهای مسلح نازی، همه را شگفت‌زده کرد. گونتر گراس در سال 2008، دومین جلد از این سه‌گانه‌ی خاطرات را با نام «شهر فرنگ (The Box)» و مجلد سوم را در سال 2010، تحت عنوان «کلمات گریم (Grimm’s Words)» به انتشار رساند. سرانجام گونتر گراس چند روز پیش از مرگ خود، آخرین کتابش را به پایان رساند و عنوان «میرایی» را برای آن انتخاب کرد. این اثر پس از مرگ او و در سال 2015 منتشر شد.

بهترین کتاب‌های گونتر گراس

بهترین کتاب‌های گونتر گراس

کتاب طبل حلبی (The Tin Drum): اسکار ماتزرات، روی تخت بیمارستان روانی تصمیم به روایت زندگی آشفته‌اش می‌گیرد. گونتر گراس، نویسنده‌ی کتاب طبل حلبی، با کمک قهرمان داستانش اسکار، که رشد فیزیکی او به خواست خودش متوقف شده، تاریخ آلمان و مصائب آلمانی‌ها در جنگ جهانی دوم و پس از آن را به تصویر می‌کشد.

کتاب بی‌حسی موضعی (Local Anaesthetic): این رمان نیز مثل اغلب آثار گونتر گراس بر دغدغه‌های جامعه‌ی آلمان متمرکز است. گونتر گراس با استفاده‌ی استعاری از شخصیت‌ داستانی ابرهارد استاروش، معلم ادبیات و تاریخ، مسائل مذهبی و سیاسی جامعه را نشانه می‌گیرد.

کتاب میرایی (Vonne Endlichkait): این کتاب به‌عنوان آخرین اثر گونتر گراس، مجموعه‌ای از اشعار او را دربردارد. گراس با ترکیب نظم و نثر در این اثر، سعی دارد مرگ و سالخوردگی را به تصویر بکشد. کاری که به‌شکلی هنرمندانه از پس انجام آن برمی‌آید.

کتاب در حال کندن پوست پیاز (Peeling the Onion): گونتر گراس در این اثر خودزندگی‌نامه‌ای، خاطرات کودکی تا نوجوانی‌اش را مرور و روایت می‌کند. کاری که از نظر او، مثل کندن و نفوذ کردن به لایه‌های پیاز است. این کتاب نه‌تنها زوایای پنهان زندگی و شخصیت گونتر گراس را نمایان می‌کند، بلکه زندگی آلمانی‌ها زیر سلطه‌ی نازی‌ها را نیز به تصویر می‌کشد.

سبک نگارش و دیدگاه‌های گونتر گراس

سبک نگارش و دیدگاه‌های گونتر گراس

آثار گونتر ویلهلم گراس عمدتاً بر جنگ جهانی دوم و اثرات آن بر آلمان و مردم این کشور متمرکز هستند. او همیشه در آثار خود، استدلال‌های ایدئولوژیک رژیم نازی را به نقد می‌کشید. گونترگراس در داستان‌هایش از موقعیت زادگاه خود، دانسیگ و شرایط تاریخی مبهم آن، به‌عنوان نمادی از ابهامات و اعتقادات نامفهوم که در میان قومیت‌ها و نژادهای مختلف وجود دارد، استفاده می‌کرد.

علت این امر می‌تواند اصالت خانوادگی گونتر گراس باشد که از طرف پدر به آلمان و از طرف مادر به اسلاوها می‌رسید. به همین دلیل است که حافظه‌ی او با خاطراتی فراوان از اختلافات و جنگ‌های میان این دو قوم انباشته شده بود.

سبک ادبی گونتر گراس را می‌توان در دسته‌ی رئالیسم جادویی قرار داد؛ سبکی که با میلی شدید نسبت به پرسش‌گری و نقد ترکیب شده است. او با استفاده از عناصر اتوبیوگرافیک و واقع‌گرایانه و تلفیق آن‌ها با راویان غیرقابل‌اعتماد و رخدادهای خارق عادت در کنار هجوها و کنایه‌ها، به نقد مسائل اجتماعی می‌پرداخت.

جوایز و افتخارات گونتر گراس
گونتر گراس در سال 1993 به‌عنوان عضو افتخاری انجمن سلطنتی ادبیات برگزیده شد.
گونتر گراس در سال 1965 جایزه گئورگ بوشنر، مهم‌ترین جایزه‌ی ادبی آلمان را دریافت کرد.
در سال 1995 موفق به دریافت مدال ادبی هرمان کِستِن شد.
گونتر گراس در سال 1999 جایزه‌ی نوبل ادبیات را از آن خود کرد.

او همچنین موفق شد از کالج کنیون و دانشگاه‌های هاروارد، پوزنان و گدانسک، مدرک دکترای افتخاری دریافت کند.
گونتر گراس در فاصله‌ی میان سال 1983 تا 1986، ریاست آکادمی هنری برلین را برعهده داشت.
اقتباس سینمایی از آثار گونتر گراس
طبل حلبی (The Tin Drum) عنوان فیلمی است که فولکر شلوندورف (Volker Schlöndorff)، کارگردان آلمانی، در سال 1979 با اقتباس از مشهورترین کتاب گونتر گراس با همین عنوان ساخت. این فیلم، نخل طلای کن و همچنین اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان را از آن خود ساخت.

📚✨ مقالات پیشنهادی جزوه پرو
برچسب ها
دیدگاه ها

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کابین وردپرس قالب وردپرس آموزش وردپرس