معرفی فدریکو گارسیا لورکا
پست معرفی فدریکو گارسیا لورکا ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. فدریکو گارسیا لورکا مشهورترین شاعر و نویسندهی اسپانیایی در قرن بیستم است و بهخاطر کتابهای «عروسی خونین»، «خانهی برنارد آلبا» و شعر بلند «مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس» محبوبیت و شهرتی جهانی دارد. منتقدان، این نمایشنامهنویس اسپانیایی را بهخاطر غنا بخشیدن به هنر آوانگارد و مبارزهاش در راه آزادی، نابغهی نابغهها خواندهاند و معتقدند او بزرگترین تراژدینویس جهان در قرن بیستم بود.
زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا (Federico García Lorca) بزرگترین فرزندِ خانوادهای ثروتمند و فرهیخته بود که روز پنجم ژوئن 1898 در روستایی کوچک در جنوب اسپانیا به دنیا آمد و تا دهسالگی که به همراه خانوادهاش برای ادامهی زندگی به شهر گرانادا مهاجرت کرد، در همان روستا زندگی کرد.
فدریکو گارسیا لورکا تا چهارسالگی به دلیل یک بیماری ناشناخته، توانایی حرکت و بازی نداشت، به همین دلیل دورهی کودکیاش با داستانها، ترانهها و افسانههای کولیهای روستایش سپری شد. او در این دوره تحتتأثیر مادرش که پیانو مینواخت، به موسیقی علاقهمند شد، اما در سن هجدهسالگی موسیقی را کنار گذاشت و به سراغ نوشتن شعر و داستان رفت.
فدریکو گارسیا لورکا در سن بیستسالگی برای ادامهی تحصیل در رشتههای حقوق و فلسفه به شهر مادرید رفت، اما دو سال بعد دانشگاه را رها کرد. بااینحال حضورش در فضای آکادمیک پایتخت اسپانیا، منجر به آشنایی و دوستی نزدیک با سالوادور دالی و لوئیس بونوئل، دو هنرمند آوانگارد مشهور آن زمان شد.
همنشینی و دوستی نزدیک لورکا با سالوادور دالی باعث شد که او با جنبش سورئالیسم آشنا شود و همین آشنایی، تأثیری عمیق بر درونمایهی نمایشنامهها و شعرهای این نویسنده در سالهای بعد گذاشت. او اولین دفتر شعر خود را در سن بیستودوسالگی منتشر کرد و کمی بعد نامش بهعنوان شاعری آزادیخواه و چپگرا بر سر زبانها افتاد.
فدریکو گارسیا لورکا در دههی سوم زندگی تصمیم به مهاجرت گرفت، اما پس از حضوری دوساله در کشورهای آمریکا و کوبا به زادگاهش اسپانیا برگشت. این نویسنده در میانهی دههی 30 میلادی که کشورش درگیر جنگ داخلی شد، بهعنوان یک شاعر و نمایشنامهنویسِ مارکسیست شهرت پیدا کرده بود و همین مسئله، او را ناگزیر کرد که برای درامانماندن از دست نظامیهای راستگرا، به روستای زادگاه خود در نزدیکی گرانادا پناه ببرد. در این سالها، شعرها و نمایشنامههای زیادی از فدریکو گارسیا لورکا منتشر و بعضی از آثارش نیز بر صحنهی تئاتر اجرا شده بود.
سیر نویسندگی فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا در طی عمر کوتاه سیوهشتسالهی خود، دهها نمایشنامه و دفتر شعر منتشر کرد که بعضی از آنها در شمار محبوبترین آثار ادبی قرن بیستم شهرت یافت. این نویسنده اولین نمایشنامهی خود را در سال 1918 به نام «دوران نحس پروانهها (The Butterfly’s Evil Spell)» نوشت، اما اولین اثری که رسماً از او منتشر شد، «کتاب شعرها (Libro de poemas)» نام داشت که در سال 1921 به چاپ رسید. این کتاب که گزیدهای از مجموعهی شعرهای لورکا را تا سن بیستودوسالگی در بر میگرفت، لحنی عاطفی، تندوتیز و کنایهآمیز داشت و سرشار از استعارههای شاعرانهی او بود.
فدریکو گارسیا لورکا در آغاز دههی 20 میلادی، با الهام از ترانههای محلی اسپانیایی، هایکوهای ژاپنی و شعرهای آوانگارد معاصر جهان، به طبعآزمایی در سرودن شعرهای کوتاه پرداخت که آن سرودهها دههها بعد از مرگش، در کتابی با عنوان «سوئیتها (suites)» منتشر شد.
این شاعر و نویسنده، در سن بیستودوسالگی و تحتتأثیر آشنایی با آهنگساز مشهور اسپانیایی، مانوئل دو فالا، مجموعه شعرهایی با عنوان «آهنگ عمیق» را بر اساس ترانههای کولیهای گرانادا سرود. او سپس به مطالعهی سنت تئاتر عروسکی اسپانیا پرداخت که نتیجهی آن، نوشتن نمایشنامهی «عروسکهای بیلی کلاب (The Billy-Club Puppets)» بود.
فدریکو گارسیا لورکا سپس با تأثیرپذیری از سالوادور دالی، به تجربهاندوزی در هنر آوانگارد و سورئالیسم پرداخت و نمایشنامههایی مانند «همسر شگفتانگیز کفاش (The Shoemaker’s Prodigious Wife)» و «تراژدی گروتسک (grotesque tragedy)» را منتشر کرد.
لورکا در سال 1928 با انتشار کتاب «تصنیفهای کولی (Gypsy Ballads)» نام خود را بر سر زبانها انداخت و در همین زمان، به تشویق نقاش بزرگ اسپانیایی، سالوادور دالی، نمایشگاهی از نقاشیهای خود را در شهر مادرید بر پا کرد. آنچه باعث شهرت دوچندان فدریکو گارسیا لورکا شد، انتشار کتاب «عروسی خونین» بود که در سال 1933 بر صحنهی تئاتر نیز اجرا شد.
فدریکو گارسیا لورکا یک سال بعد و تحتتأثیر مرگ دوستش در مسابقهی گاوبازی، مشهورترین اثر خود را با عنوان «مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس» که به نام «در ساعت پنج عصر (A las cinco de la tarde)» نیز شهرت دارد، منتشر کرد و بهعنوان بزرگترین شاعر مرثیهسرای اسپانیا شناخته شد.
بعد از انتشار این سروده، او دو کتاب نمایشنامهی تراژدی به نامهای «یرما» و «خانهی برنارد آلبا» را منتشر کرد که منتقدان آنها را «سهگانهی تراژدی لورکا» نامگذاری کردهاند. زندگی فدریکو گارسیا لورکا اما دیری نپایید و با شروع جنگ داخلی در اسپانیا، نظامیهای راستگرا، این شاعر و نمایشنامهنویس بزرگ را بهخاطر دیدگاههای سیاسی و تمایلات شخصیاش، در شامگاه نوزدهم اوت 1936 در دامنهی تپههای بیرون از شهر گرانادا به گلوله بستند.
بهترین کتابهای فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا جایگاهی دستنیافتنی در ادبیات جهان دارد و او را بزرگترین شاعر و نمایشنامهنویس ادبیات اسپانیا میدانند. این نویسنده باآنکه تنها سیوهشتسال زندگی کرد، به چنان جایگاهی در ادبیات و هنر دست یافت که دولت وقت اسپانیا در سال 1986، بنای یادبودی برای او در محل بهقتلرسیدنش برپا کرد.
کتاب مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس (Llanto por Ignacio Sanchez Mejias)، مشهورترین اثر فدریکو گارسیا لورکا به شمار میرود که آن را در رثای دوست ماتادور خود نوشته است. این سرودهی بلند که از درخشانترین مرثیههای جهان به شمار میرود، چهار بخش دارد و عبارت «در ساعت پنج عصر» در آن بارها بهصورت موتیفوار تکرار میشود.
کتاب یرما (Yerma) به همراه کتابهای عروسی خونین (Blood Wedding) و خانهی برنارد آلبا (The House of Bernarda Alba)، از مشهورترین آثار دراماتیک تاریخ ادبیات جهان به شمار میروند. این سه کتاب درونمایهای سیاسی – اجتماعی دارند، بنمایهشان تراژدی و نفی دیکتاتوری است، هر سه با زبان و لحنی شاعرانه نوشته شدهاند، میلیونها نسخه از آنها به زبانهای زندهی جهان به فروش رسیده و هزاران بار در کشورهای مختلف جهان بر صحنهی نمایش اجرا شدهاند.
سبک نگارش و دیدگاههای فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا در ابتدای جوانی و بعد از آشنایی با هنر آوانگارد، رویکردی متفاوت در سرودن شعر و نوشتن نمایشنامه در پیش گرفت و با درآمیختن ژانرهای مختلف ادبی، زبان و سبک نوشتاری شورانگیز، شاعرانه، فولکلوریک، استعاری و تراژیک مخصوص به خودش را آفرید. او شاعری چپگرا و انقلابی بود و در آثارش فقر، بیعدالتی، استبداد و سرکوب را نکوهش میکرد. نمایشنامهها و شعرهای فدریکو گارسیا لورکا تبلور خواست و میل جامعهی فقیر و استبدادزده برای تغییر بود و او بهعنوان هنرمندی با بینش عمیق سیاسی، کوشش میکرد مبارزه با دیکتاتوری را در آثارش بازتاب دهد.
اقتباس سینمایی از زندگی فدریکو گارسیا لورکا
پل موریسون در سال ۲۰۰۸ میلادی، فیلمی سینمایی به نام «خاکسترهای ناچیز (Little Ashes)» را کارگردانی کرد. این اثر سینمایی به دوستی نزدیک فدریکو گارسیا لورکا با لوئیس بونوئل و رابطهی نزدیک این شاعر اسپانیایی با نقاش هموطنش سالوادور دالی میپردازد.
حقایقی جالب دربارهی فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا هیچگاه ازدواج نکرد و هرگز صاحب فرزندی نشد.
فدریکو گارسیا لورکا دوستی نزدیکی با پابلو نرودا، شاعر مشهور اهل کشور شیلی داشت.
فدریکو گارسیا لورکا به همراه جمعی از هنرمندهای آوانگارد اسپانیا از جمله رافائل آلبرتی و اسکار دومینگوئر، گروهی هنری را در سالهای 1923 تا 1927 تشکیل دادند که بعدها به «نسل 27» مشهور شد.
جملات برگزیدهی فدریکو گارسیا لورکا
درست ساعت پنج عصر بود. پسری پارچهی سفید را آورد، در ساعت پنج عصر، سبدی آهک، از پیش آماده، در ساعت پنج عصر، باقی همه مرگ بود و تنها مرگ، در ساعت پنج عصر. (مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس)
مادر: اما همه چیز اینطوری نیست. زمان زیادی میخواهد و این نشان میدهد که چقدر وحشتناکه وقتی که خون همخونت را ریخته روی زمین ببینی، یک چشمه یکلحظه فواره میزنه اما یک عصر ما را سیراب میکنه. (عروسی خونین)
روزی که فقر ریشهکن شود، ما شاهد بزرگترین انقلاب روحیای خواهیم بود که جهان به خود ندیده است، ما توان تصور روزی را نداریم که آن انقلاب بزرگ در رسد. (بخشهایی از یک مصاحبهی مطبوعاتی)
فدریکو گارسیا لورکا در میان ایرانیان
فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامهنویسی بسیار مشهور در میان فارسیزبانهاست و تاکنون مترجمهای بسیاری از جمله احمد شاملو، نجف دریابندری، یدالله رؤیایی و احمد پوری شعرها و نمایشنامههای او را به زبان فارسی برگرداندهاند که در این میان، ترجمه و خوانش احمد شاملو از شعر «مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس»، از محبوبیت زیادی برخوردار است. همچنین نمایشنامههای مشهور او نیز بارها با کارگردانی هنرمندانی از جمله علی رفیعی بر صحنهی نمایش اجرا شدهاند.
تأثیر مادر در شکلگیری استعدادهای لورکا
مادر لورکا، یک معلم بود. اولین معلم او نیز بود. مادرش به او خواندن و نوشتن را آموخت، او بود که فدریکو را با موسیقی و نواختن پیانو و گیتار آشنا کرد. مادر او، ویسنتا لورکا رومرو، فدریکو جوان را با ترانههای کولیان آشنا نمود و همواره مشوق او بود. مادرش در سال 1916 چشم از جهان فرو میبندد و درگذشت او، فدریکوی هجدهساله را عمیقاً به غم و اندوه فرو میبرد، تا جایی که موسیقی را کنار میگذارد.بیوگرافی لورکا
شروع نمایشنامهنویسی لورکا
لورکا، نمایشنامهنویسی را از ادواردو مارکینا و گرگوریو مارنینز سیرا آموخت. او به تئاتر عشق میورزید، او بر این باور بود که تئاتر شعری است که از کتاب برمیخیزد و برای انسان کافی است تا درباره آن حرف بزند، گریه کند، فریاد بکشد و یا از او ناامید شود. در سالهای 1919-1920 به دعوت سیرا، اولین نمایشنامه خود، «طلسم شیطانی پروانه» را بر روی صحنه برد.
«بیلی- کلوب عروسکهای خیمهشببازی» را در بین سالهای 1922 تا 1925 نوشت و در سال 1937 به روی صحنه برد. نمایشنامه عروسکی «دان کریستوبال» را در سال 1923 نوشت و در سال 1935 برای اولینبار اجرا کرد. «ماریانا پیندا» را در بین سالهای 1923 تا 1925 خلق کرد. این نمایش، اولینبار، با طراحی صحنهای از سالوادور دالی، در سال 1927 بر روی سن رفت.
به گفته خودش، این اولین نمایشنامهای بود که نوشته. در همین سال، «دوران نحس پروانهها» را نیز در تئاتر اسلاوا مادرید به روی صحنه برد. نمایشنامه «همسر شگفتانگیز کفاش» را بین سالهای 1926 تا 1930، نوشته بود و در سال 1930 برای اولینبار به روی صحنه برد و در سال 1933، نسخه تجدیدنظرشده آن را مجدداً اجرا کرد.
«عشق دون پرلیملین و بلیسا در باغ»، نوشته سال 1928 با اولین اجرا در سال 1933، «عمومی»، نوشته سال 1929 تا 1930، با اولین اجرا در سال 1972 و «وقتی پنج سال میگذرد»، نوشته 1931 بود که پس از مرگش اولینبار در سال 1945 به روی سن رفت. سهگانه «عروسی خون» نوشته 1932، با اولین اجرا در سال 1933، «یرما» نوشته 1934، با اولین اجرا در سال 1934 و «خانه برناردا آلبا»، نوشته 1936 که اولین تولید آن در سال 1945 بود، از دیگر آثار برجسته لورکا هستند. «دونا رزیتا اسپینستر» نوشته 1935، با اولین اجرا در سال 1935 و «بازی بدون عنوان» نوشته 1936 با اولین اجرا در سال 1986 از آخرین آثار لورکا در نمایشنامهنویسی هستند.لورکا کیست؟
قتل لورکا به دست فاشیستها
در نوزدهم آگوست سال 1936 و در میانه جنگ داخلی اسپانیا، لورکا، در نزدیکی گرانادا، در هالهای از ابهام و شایعات، به قتل میرسد. او شخصی سیاسی نبود هرچند که آزادی و صلح را میستود، ازاینرو قتل او را غیرسیاسی میدانند. لورکا توسط فاشیستهای اسپانیایی، به شکلی تلخ کشته شد.
او به دلیل جمهوریخواهی، شاعر خلق بودن و اتهام به همجنسگرایی، توسط دژخیمان زندانی و کشته شد. تا همین چند سال پیش نیز معمای قتل لورکا مسکوت مانده بود. تا مدتها تصور میشد که او، قربانی تیرباران سال 1934 بوده و در قبری دستهجمعی دفن شده است، اما چندی پیش، گروهی باستانشناس، در جنوب گرانادا، بخشی از جسد او را پیدا کردند.