معرفی ای تی ای هافمن
پست معرفی ای تی ای هافمن ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. ای تی ای هافمن هنرمند آلمانی و یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان مکتب ادبی رمانتیسم در طول قرن نوزده بود که با نوشتن داستانهایی که توأمان کودکانه و جدی بودند توانست بر بسیاری از داستاننویسان قرن نوزدهم و بیستم میلادی تأثیر بگذارد. از آثار مهم او میتوان به کتاب «فندق شکن» و «کوزهی طلایی» اشاره کرد.
زندگینامه ای تی ای هافمن
ای تی ای هافمن (E. T. A. Hoffmann) با نام کامل ارنست تئودور ویلهم هافمن در روز بیستوچهارم ژانویهی سال 1776 در کونیگسبرگ امپراتوری مقدس روم به دنیا آمد. هافمن در خانوادهای بزرگ شد که از گذشتهی دور به شغل «قضاوت» شناخته میشدند. وقتی پدر و مادرش از هم جدا شدند، او به عنوان فرزند کوچک خانواده نزد مادر ماند و به همراه دو خاله و داییاش بزرگ شد.
در آن زمان رئیس خانه داییاش بود و هافمن رابطهی صمیمانهای با یکی از خالههایش داشت که بعدها یکی از کتابهایش را براساس او نوشت. هافمن در مدرسه استعداد و مهارتهای گوناگون خود را نشان داد و چیزهای مختلفی از جمله نوازندگی و نقاشی آموخت.
او علاقه و شیفتگی خاصی نسبت به ساز پیانو داشت و در اوقات تنهاییاش این ساز را مینواخت. گفتنی است با وجود استعدادهای گوناگونی که داشت، به ایدههای مد روز در فضای هنری آلمانِ آن زمان بیتوجه بود، با این وجود از نویسندگانی چون ژان-ژاک روسو، شیلر، گوته و لارنس استرن کتاب خوانده بود.
ای تی ای هافمن در مدرسهی لوتریانیسم درس خواند و در دوران دانشگاه به واسطهی یکی از دوستانش که از آشنایان ایمانوئل کانت بود، در سخنرانیهای کانت در دانشگاه کونیگسبرگ شرکت کرد و به این گفتارهای فلسفی گوش سپرد. در سال 1794، ارنست هافمن به زنی به نام دورا هت علاقهمند شد که زنی متأهل بود و در آن زمان ششمین فرزند خود را به دنیا آورده بود. هافمن که معلم موسیقی دورا هت بود، مجنونِ او شده بود. در سال 1976 به عنوان کارمند برای عمویش شروع به کار کرد.
در این دوره به درسدن رفت و پس از رفتن به یک گالری هنری، تحتتأثیر نقاشیهای کاراواجو و رافائل قرار گرفت. وقتی عمویش توانست موقعیتی در یک دادگاه به دست آورد، همراه با او و دخترعمویش به برلین رفتند که برای هافمن تجربهای بزرگ بود چرا که برای نخستینبار بود که به یک شهر بزرگ قدم میگذاشت. در این دوران بود که هافمن به آهنگسازی علاقهمند شد و اپرت خود را برای ملکهی پروس نوشت. اما زمانی پاسخ مثبت را دریافت کرد که دیگر در برلین به سر نمیبرد.
ای تی ای هافمن در ورشو
ارنست هافمن دورانی را که در ورشوی لهستان گذراند به عنوان دلچسبترین دوران و خوشبختی کامل توصیف میکرد. او آنجا با دوستانی همبسته و همراه شد که یکی از آنان در ادامه به بیوگرافینویس او تبدیل شد و یکی دیگر از آنان او را با آثار نویسندگان مختلف آشنا کرد. اما این طعم خوشبختی هنگامی که نیروهای ناپلئون ورشو را تسخیر کردند از بین رفت.
یک بیماری شدید باعث شد تا ارنست هافمن نتواند به موقع برای ترک ورشو به وین اقدام کند و پس از گذشت چند ماه به دستور نیروهای دولتی مجبور شد به برلین بازگردد. ماههای آتی از بدترین دورههای زندگی ارنست هافمن بودند چرا که برلین نیز توسط نیروهای ناپلئون تصرف شده بود.
پس از آنکه از مدیریت یک سالن تئاتر برکنار شد، کارش را به عنوان منتقد موسیقی برای نشریهی «موسیقی عمومی» دنبال کرد. نوشتهاش در باب بتهوون بسیار مورد توجه واقع شد و حتی خود بتهوون این مقاله را تحسین کرد. در واقع میتوان از همین لحظه شاهد موفقیتهای او در حرفههای مختلف از جمله نوشتن داستان بود.
اما موفقیت اصلی ارنست هافمن به سال 1809 بازمیگردد، زمانی که داستانی کوتاه در باب مردی نوشت که باور دارد کریستف ویلیبالد گلوک، آهنگساز آلمانی، را بیست سال پس از مرگ این هنرمند ملاقات کرده است. این داستان هافمن متأثر از نوشتههای یوهان پاول فریدریش زیشتر، ملقب به ژان پل، بود که درونمایهی «همزاد» از ابداعات ادبی وی بود.
ارنست هافمن در آن زمان نوشتههایش را با نام ادبی ای تی ای هافمن چاپ کرد و تا به امروز با همین نام شناخته میشود. او اظهار کرده بود که حرف «ای» برای او ادای احترامی به «آمادئوس موتسارت»، آهنگساز نابغهی کلاسیک است.
پس از شکست ناپلئون در سال 1814، هافمن به برلین بازگشت و در آنجا شغلی در یک دادگاه خصوصی پیدا و شروع به کار کرد. این دوران برای ارنست هافمن عصری بسیار سخت و ناهموار بود. پس از اتهامات سیاسی و قضایی که متحمل شد، زندگی او و بسیاری از متفکران اروپایی در آن دوره دگرگون شد.
با آغاز شدن برنامههای ضدلیبرال پرنس فون مترنیخ، هر کسی که از دیدگاهها و باورهای سیاسی متضاد با سیستم برخوردار بود، بهواسطهی قانون تحت تعقیب قرار میگرفت. هافمن که در این دوران به دلیل بیماری سیفلیس و دائمالخمر بودن ریههایش ناتوان گشته بود، پس از مدتی بدنش فلج شد و بستری شد. او در آخر در روز بیستوپنجم ژوئن سال 1822 درگذشت.
بهترین کتابهای ای تی ای هافمن
کتاب فندق شکن (The Nutcracker and the Mouse King): این کتاب کلاسیک که در سال 1816 منتشر شد همچنان توانسته تازگی و طراوت خود را حفظ کند و جریانسازی و تأثیرات ادبی خود را ادامه دهد، دلیل بیزمانیِ آثار هافمن به این واقعیت بازمیگردد که این نویسندهی داستانهای آلمانی در باب فانتزیها، شگفتیها، ترسها و دلمشغولیهایی مینوشت که اکثر اذهان انسانی در آنها شریک هستند.
این کتاب مشهور که از جمله بهترین آثار ای تی ای هافمن است، با طراحیهای دلربا و نقاشیهای اغواگری که دارد و همچنین با توصیفات کمنظیر هافمن، میتواند هر نوع مخاطب با هرگونه سلیقهای را به خود جذب کند.
کتاب کوزهی طلایی (The Golden Pot): یک رمان کوتاه که به گفتهی خود ارنست هافمن بهترین داستانی است که نوشته است و منتقدان ادبی نیز با این ادعا موافق هستند و این داستان را «شاهکار ادبیات رمانتیسم» نام دادهاند. این رمان کوتاه در بدترین دوران زندگی هافمن نوشته شده است.
سبک نگارش و دیدگاههای ای تی ای هافمن
ارنست هافمن را یکی از مهمترین نویسندگان و رهبران سبک ادبی رمانتیسم میدانند. نوشتههای هافمن، به اعتقاد بسیاری از مورخین ادبی، نویسندگانی چون فئودور داستایوفسکی، نیکلای گوگول و ادگار آلن پو را تحتتأثیر قرار داده. داستانهای هافمن متشکل از المانهایی چون وحشت و ترس هستند. هافمن با وجود اینکه کتابهایش مورد توجه کودکان نیز واقع میشد اما در نوشتهها و توصیفات ادبیاش بیش از هر چیز سعی داشت تا بخش تاریک و مهیب روح انسان را به نمایش بگذارد.
ارنست هافمن بیش از هر چیز با ویژگیهای مرتبط با رمانتیسم آلمانی شناخته میشود، ویژگیهایی که در تمام آثارش به وضوح آشکار هستند. او همچنین از سردمداران ژانر فانتزی در ادبیات است که با بهره بردن از تخیل ادبی خود و با به کار گرفتن «تصورات غیراینجهانی» داستانهایی را روایت میکرد که تا به امروز دنیای ادبیات را تحتتأثیر خودش قرار داده است.
او این ابعاد فانتزی را با تمایلی نسبت به موقعیتهای وحشتناک پیش میبرد که باعث شد نویسندهای چون ادگار آلن پو از نوشتههای او حیرتزده شود. گقتنی است که به اعتقاد صاحبنظران ادبی، داستان «مادلن دو سکودری: حکایتی از عصر لوئی چهاردهم» (Mademoiselle de Scuderi. A Tale from the Times of Louis XIV) اولین داستان کارآگاهی تاریخ است که تأثیری مستقیم بر داستان «قتلهای خیابان مورگ» نوشتهی آلن پو گذاشت است.
میخائیل باختین، نظریهپرداز بزرگ ادبی، آثار ارنست هافمن را در دستهی «منیپین ساتیر» قرار داد، که یعنی نوشتههای هافمن به لحاظ فرمی ساتیر و خود-پارودی هستند و برای همین در کنار نویسندگانی چون میگل د سروانتس، دنی دیدرو و ولتر قرار میگیرد.