معرفی امیلی دیکنسون
پست معرفی امیلی دیکنسون ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. امیلی الیزابت دیکنسون شاعر آمریکایی در شهر امهرست در ایالت ماساچوست آمریکا و در یک خانواده متشخص و اصیل به دنیا آمد، او بیشتر خلوت گزیده بود و زندگی در انزوا را ترجیح می داد. در دوران جوانی به مدت ۷ سال در آکادمی امهرست درس خواند و قبل از بازگشتش به شهر خود، مدت کوتاهی را نیز در یک مدرسه مذهبی گذراند.
او به خاطر پوشیدن لباس سفید و عدم استقبال از مهمان در بین ساکنین معروف گشت، و بیشتر دوستی هایش از طریق نامه و مکاتبه بود. اگرچه او شاعر پرکاری بود ولی تعداد کمی از شعرهایش (نزدیک به ۱۸۰۰عدد) به چاپ رسید.آثاری که در زمان حیاتش به چاپ رسید دچار تغییر می گشتند تا با معیارهای متعارف شعری وقت مطابق شوند.
شعرهای دیکنسون در زمان خود منحصر به فرد بودند، زیرا دارای خطوط کوتاه، عدم وجود عنوان در شعر و از قافیه کج یا نیم قافیه برخوردار بودند که چیزی غیرمتعارف بود بسیاری از شعرهای او دارای درون مایه مرگ و جاودانگی بودند، که در نامه هایش نیز مشهود بود.اگرچه بیشتر آشنایان او از نوشتنش آگاه بودند، اما پس از مرگش بود که خواهرکوچکترش لاوینیا از حافظهٔ نهان شعری او پرده برداشت و آثارش آشکار گشت.
اولین مجموعه شعری او، در سال ۱۸۹۰ و توسط آشنایانش، توماس ونت وورث هیگنسون و مابل لومیس تاد منتشر شد، که آن دو نیز آثارش را بسیار ویرایش کردند. کامل ترین مجموعه شعری او در سال ۱۹۵۵ توسط پروفسور توماس جانسون با نام شعرهای امیلی دیکنسون چاپ گشت. با وجود برخی از شک و تردیدها در اواخر قرن۱۹ و اوایل ۲۰ در خصوص قابلیت های ادبی دیکنسون، امروزه دیکنسون به عنوان یکی از مهم ترین شاعران آمریکایی شناخته می شود.
۱۱ دانستنی از زندگی امیلی دیکنسون، شاعر خلوتگزین
امیلی الیزابت دیکنسون شاعری امریکایی است که به خاطر انزوا و خلوت گزینی و همینطور اشعار منحصربهفردش شناختهشده است. او در 10 دسامبر 1830 در خانوادهای متشخص به دنیا آمد. وی پس از 7 سال تحصیل آکادمیک و گذراندن مدت زمانی کوتاه در مدرسهای مذهبی، به خانه بازگشت تا در سکوت و آرامش شروع به نوشتن کند
1_ پدربزرگ امیلی، ساموئل دیکنسون، موسس کالج امهرست است که امیلی 7 سال در آنجا تحصیل کرد.
2_ بسیاری از اشعار امیلی دیکنسون در اتاق خواب طبقه دوم خانهشان نوشته شدهاند.
3_ تنها 11 مورد از اشعار امیلی در دوران حیاتش به چاپ رسیدند.مشخص نیست که چه کسی اشعار را برای چاپ برده است. شاید خود امیلی، دوستان و یا خانوادهاش بودهاند.
4_ تخمین زده میشود که امیلی دیکنسون در طی زندگیاش بیش از 1800 شعر نوشتهاست.
5_ برای اکثراشعار کسی غیر از امیلی عنوانی انتخاب کرده؛ امیلی معمولا برای کارهایش عنوانی تعیین نمیکرد، مخصوصا اشعار کوتاه. گویا دلیل اینکه اشعار بیشتری را برای چاپ نداده این است که برای آنها عنوان میگذاشتند.
6_ امیلی تعدادی از افرادی که بسیار به او نزدیک بودند را از دست داد، کسانی که بسیار جوان بودند، و درگذشت آنها بر او و نوشتههایش تاثیر گذاشت.
7_ امیلی دیکنسون در 15 می 1886 در 55 سالگی درگذشت.
8_ پس از درگذشت او خانوادهاش مجموعههای عظیمی از اشعار سروده شده توسط وی را پیدا کردند. این مجموعه شامل 40 کتاب بود که حاوی حدود 1800 شعر بودند.
9_ اولین مجموعه شعر امیلی 4 سال پس از درگذشت او منتشر شد و در سال 1955 مجموعهی کامل اشعارش به چاپ رسید.
10_ امیلی قبل از مرگ از خواهرش خواسته بود تا قول دهد تمام نامههای او را میسوزاند.
11_ امیلی دیکنسون قوانین بزرگ نویسی حروف یا نشانهگذاری را رعایت نمیکرد، به همین دلیل عمدهی کارهایش قبل از چاپ ویراستاری میشدند.
ادبیات
اگرچه امیلی دیکینسون شاعر پرکاری بود ولی تعداد کمی از شعرهایش (نزدیک به ۱۸۰۰عدد) به چاپ رسید. آثاری که در زمان حیاتش به چاپ رسید دچار تغییر میگشتند تا با معیارهای متعارف شعری وقت مطابق شوند. شعرهای دیکینسون در زمان خود منحصربهفرد بودند، زیرا دارای خطوط کوتاه، عدم وجود عنوان در شعر و از قافیهٔ کج یا نیمقافیه برخوردار بودند که چیزی غیرمتعارف بود. بسیاری از شعرهای او درونمایهٔ مرگ و جاودانگی داشتند، که در نامههایش نیز مشهود بود.
اگرچه بیشتر آشنایان او از نوشتنش آگاه بودند، اما پس از مرگش بود که خواهر کوچکترش لاوینیا از حافظهٔ نهان شعری او پرده برداشت و آثارش آشکار گشت. اولین مجموعهشعر او در سال ۱۸۹۰ و توسط آشنایانش، توماس ونتوورث هیگنسون و مابل لومیس تاد منتشر شد، که آن دو نیز آثارش را بسیار ویرایش کردند. کاملترین مجموعهشعر او در سال ۱۹۵۵ توسط پروفسور توماس جانسون با نام شعرهای امیلی دیکینسون چاپ شد. با وجود برخی از شک و تردیدها در اواخر قرن ۱۹ و اوایل ۲۰ در خصوص قابلیتهای ادبیِ دیکینسون، امروزه دیکینسون به عنوان یکی از مهمترین شاعران آمریکایی شناخته میشود.
او را شاعر معتکف نیز خواندهاند، یا به قول الهی قمشهای دختر مولانا؛ چرا که او بسیار با ابهام سخن میگوید. او شاعر قطعهٔ معروفِ “I’m nobody! Who are you?” (من هیچکسم، تو که هستی؟) است.
آثار منتشرشده پس از مرگ
پس از مرگ دیکنسون، لاوینیا دیکنسون، برسر قولش ایستاد و بیشتر شعرهای شاعر را سوزاند. این درحالی بود که دیکنسون هیچ اطلاعاتی از ۴۰ دفتر و کاغذهای آزادی که در یک صندوقچهٔ بسته نگهداشته بود، برجای نگذاشت.
جلد نخستین نسخه از شعرها، انتشار سال ۱۸۹۰
نخستین نسخه از شعرهای دیکنسون، که توسط مابل لومیس و هیگنسون ویرایش شد، در نوامبر سال ۱۸۹۰به چاپ رسید. اولین نسخه شامل ۱۱۵شعر منتقدانه، و با موفقیت همراه شد و در طول ۲ سال ۱۱ بار به چاپ رسید شعرها: سری دوم در سال ۱۸۹۱، تا ۵بار تا سال ۱۸۹۳ویرایش شد؛ سری سوم نیز در سال ۱۸۹۶پدیدار گشت.
نزدیک به ۱۲ ویراست جدید از اشعار دیکنسون، چه آنهایی که قبلاً منتشر نشده بودند و چه ویراستهای جدید، بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ منتشر شدند. اولین نسخه از انتشارات علمی اشعارش، با جمعآوری و ویراست توسط توماس جانسون منتشر شد. برای بهدستآوردن بورسیه تحصیلی، جانسون با جمعآوری چند منبع، همه اشعار دیکنسون را برای اولین بار در یکجا جمعآوری کرد.
هدف جانسون از اینکار، تهیه چیزی شبیه به آن چیزی بود که دیکینسون در دستنوشتههایش برجا گذاشته بود. ۳سال، جانسون به همراه تئودورا وارد، مجموعه کامل ۳ نسخهای از آثار و نامههای دیکینسون را تدوین و منتشر کرد.
در سال ۱۹۸۱، نسخه خطی کتابهای امیلی دیکینسون، منتشر شد. با استناد به شواهد فیزیکی موجود در آثار اصلی، برای اولین بار اشعار به همان شکل اصلی اولیه منتشر شدند. پس از آن بسیاری از منتقدان به وحدت موضوعی در این مجموعه کوچک استدلال کردند، معتقد بودند که ترتیب اشعار به صورت تاریخی یا متناسب است.
اواخر عمر
در ۱۶ ژوئن ۱۸۷۴، هنگامی که در بوستون بودند، ادوارد دیکنسون سکته کرد و جان سپرد. هنگام برگزاری مراسم تدفین، که در ورودی سالن منزل برگزار میشد، امیلی در اتاق خود ماند؛ و در مراسم گرامیداشتی که در ۲۸ ژوئن برگزار میشد، شرکت نکرد.
او به هیگینسون نامه نوشت و در آن اظهار داشت: که پدرش قلب صاف و دردمندی داشته و فکر نمیکند که کسی همچون او وجود داشته باشد.یک سال بعد، در ۱۵ ژوئن سال ۱۸۷۵، مادر امیلی نیز دچار سکتهای گشت، که سبب فلج جزئی و ازدستدادن بخشی از حافظهاش گشت. با روزبهروز بدترشدن وضعیت جسمانی مادرش، امیلی با نوشتن: «خانه دیگر خانه نیست»، تاسف خود را بیان کرد.
اوتیس فیلیپ لرد، قاضی پیر در دادگاه عالی قضایی ماساچوست از سالم در سال ۱۸۷۲ یا ۱۸۷۳ با خانواده دیکینسون آشنا گشت. پس از مرگ همسر لرد در سال ۱۸۷۷، دوستی او با امیلی تبدیل به یک رابطه رومانتیک گشت، و دلیل این ادعا نامههایی است که نابود شدند.چندین نامهای که باقی مانده، شامل نقل قولهایی از آثار شکسپیر است که دربردارندهٔ اتلو، آنتونی وکلئوپاترا، هملت و کینگ لیر میباشد. دیکینسون این مطلب را نوشت که: «درحالی که بقیه مردم به کلیسا میروند، من به درون خود مراجعه میکنم، مگر نه این است که تو کلیسای من هستی، و ما سرود روحانی داریم که کسی جز خودمان از آن آگاه نیست؟».
و آنها هر یکشنبه نامههای مذهبی به یکدیگر مینوشتند. دیکینسون با دید مثبتی به این روز مینگریست، چنانکه از یکی از نامههایی که از او باقیمانده، او این مطلب را نوشتهاست: «سهشنبهها یک روز واقعاً غمگین است». پساز چندین سال بیماری، قاضی لرد در مارس ۱۸۸۴ جان سپرد. دیکینسون از این اتفاق با نام «آخرین ازدسترفته» یاد کرد.
زوال و مرگ
اگرچه دیکینسون در سالهای پایانی عمرش نیز به نوشتن ادامه میداد، ولی از ویرایش و ترتیببندی شعرهایش دست کشید. او همچنین از طرف خواهرش لاوینیا، مجبور به سوزاندن برگههایش شد. لاوینیا که هیچگاه ازدواج نکرد، تا پایان عمر در موطن خود ماند و در سال ۱۸۹۹ درگذشت.
دهه ۱۸۸۰ زمان سختی برای بازماندگان خانواده دیکینسون بود. مادر دیکینسون در ۱۴ نوامبر ۱۸۸۲ فوت کرد. سال بعد فرزند سوم آستین و سو، گیلبرت – سوگلی امیلی- از تب تیفوئید یا حصبه درگذشت. در تابستان همان سال، تاریکی بزرگی که به سویش میآمد را مشاهده کرد و در حال آشپزی در آشپزخانه غش کرد. او تا نیمههای آن شب بیهوش ماند و سپس هفتهها بیماری به دنبال آن به سویش آمد.
در ۳۰ نوامبر ۱۸۸۵ ضعف و بیماریاش به حدی گشت که آستین را از سفر به بوستون منصرف کرد. در ۱۵می ۱۸۸۶، پس از وخیمترشدن علائم بیماری، امیلی دیکینسون در سن ۵۵سالگی درگذشت. آستین در خاطرات خود نوشتهاست: «آن روز بسیار بد بود. . . او از نفسکشیدن دست کشید و آن نفسهای سوزناکش تا ساعت ۶ ادامه یافت.» پزشک دیکینسون علت مرگ او را بیماری آشکار (نوعی بیماری کلیوی) و مدت زمان بیماری را دو سال و نیم اعلام کرد.
دیکینسون در یک تابوت سفید با گل آفتابگردان معطر به ثعلب و با یک جفت کفش راحتی زنانه ارغوانی رنگ و یک دسته گل بنفشه در کنارش، دفن شد. مراسم تدفین در کتابخانه محلی، و ساده و کوتاه برگزار شد؛ هیگینسون که او را فقط ۲بار دیده بود، شعر «من روح ترسویی ندارم» از امیلی برونته را خواند که مورد علاقه دیکنسون بود. بنا به درخواست دیکنسون، تابوتش از میان زمینهای گل آلاله حمل شده و در آرامگاه خانوادگیشان در گورستان غربی در خیابان سهبر دفن شد.
اثار ترجمه شده فارسی
سه مجموعه شعر از امیلی دیکینسون به زبان فارسی ترجمه شدهاست. این ترجمهها عبارتند از:
گزیده نامهها و اشعار امیلی دیکینسون، ترجمه سعید سعیدپور، نشر مروارید
مزه میوه ممنوعه، گزیده شعر امیلی دیکینسون، ترجمه سید مادح پیریونسی، نشر داستان
رویش خاموش گدازهها، شعرهای امیلی دیکینسون، ترجمه محمد رحیم اخوت و حمید فرازنده، انتشارات آگاه
فاطمه نفری مترجم ومولف نیز در کتاب خود به نام «عشق به سه روایت» به تطابق اندیشهها و درونمایه اشعار امیلی دیکنسون با دو شاعر دیگر (سیمین بهبهانی و سعاد الصباح) پرداختهاست.
اشعار
یک ساعت به انتظار نشستن طولانیست.
اگر آن سوی آن عشق باشد
انتظار کشیدنی ابدی کوتاه است
اگر در پایان، عشق پاداش آن باشد
عشق سرتاسر ما را در بر گرفتهاست،
و این تمام چیزیست که از عشق میدانیم.
ما عشق را میپرورانیم
و در قفسه میگذاریم
تا در نمایش مدهای قدیمی
مثل لباسهای پدربزرگمان
به نمایش بگذاریم.
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت
خانهٔ خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث آن، عشق است.
مرا با زنگ صبحدم
از این رؤیای زیبا بیرون نکشید
زنده هستم
تا که رؤیا ببینم.
«عشق پیشوند زندگی و پسوند مرگ است. سرآغاز آفرینش و تعریف هر نفس است.
«وجد و نشاط، رفتن روح است از خشکی به دریا و گذشتن از خانهها به ژرفای ابدیت.»
«هرگز نمی دانیم که میرویم. وقتی روانهایم در به شوخی میبندیم، سرنوشت در پی ما میآید و کلون در را میاندازد، و ما را دیگر دیداری نیست.»
اشعار جمعآوری شده، انتشارات فال ریورز، ۱۹۹۳