معرفی افضل الدین خاقانی
پست معرفی افضل الدین خاقانی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. افضل الدین خاقانی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی است که در قرن ششم هجری میزیست. او بهسبب بهرهمندی از طبعی توانمند، قریحهای سرشار و اندیشهای ژرف، اشعاری بدیع آفریده و بهعنوان الگوی شاعران پس از خود شناخته شده است. در میان بهترین آثار این ادیب برجسته، میتوان از کتابهای «تحفةالعراقین» و «دیوان اشعار افضل الدین خاقانی» نام برد.
زندگینامه افضل الدین خاقانی
افضل الدین خاقانی (Khaqani) با نام کامل افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی، و با لقب حُسانالعجم، در شهر شروان واقع در جنوب شرقی قفقاز زاده شد. (از آنجایی که این شهر را انوشیروان، پادشاه ساسانی بنا نهاده، نام شروان یا انوشروان را بر آن گذاشتهاند.) از سال تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست، اما با استناد به پژوهشهای بدیع الزمان فروزانفر میتوان گفت در سال 520 هجری قمری بهدنیا آمده است. البته خود خاقانی در یکی از قصایدش سال تولد خود را سال 500 هجرت عنوان کرده است.
با اینکه تدکرهنویسان و تاریخنگاران ادعا میکنند نام افضل الدین خاقانی، ابراهیم بوده، اما خود او در اشعارش اظهار میکند که نامش «بدیل» است. خاقانی در سالهای اول شاعری، تخلص «حقایقی» را برای خود برگزیده بود؛ اما پس از آشنایی با ابوالعلاء گنجوی، از شاعران ایرانی، و راهیابی به دربار خاقان شروان، لقب «خاقانی» را برگزید. با این حال «افضلالدین» هم یکی از القاب مشهور این شاعر گرانقدر محسوب میشود.
پدر افضل الدین خاقانی، نجار ماهری بود و با نام استاد علی نجار شناخته میشد. مادر او کنیزی مسیحی بود که او را در طی جنگهای صلیبی از رم به شروان آورده و پس از مسلمان شدن به همسری استاد علی نجار درآورده بودند. خاقانی شروانی که ارتباط خوبی با مادرش داشت، از طریق او بهخوبی با دین مسیحیت و اصطلاحات آن آشنا شد؛ بهطوری که این تأثیر در برخی از اشعارش نیز مشهود است.
پدر این شاعر، از سواد بهرهمند نبود و از پسرش هم میخواست که بهجای تحصیل، حرفهی خانوادگیشان را ادامه بدهد. اما افضل الدین از این پیشنهاد رنجیدهخاطر شد و به همین دلیل نزد عمویش، کافیالدین عمربن عثمان رفت.
عموی خاقانی که هم فیلسوف بود و هم طبابت میکرد، او را به تحصیل علم تشویق و ترغیب نمود. به این ترتیب وی تصمیم گرفت با جدیت درس بخواند و تلاش خود را بر یادگیری زبانهای فارسی و عربی که دانش معمول آن زمان بود، معطوف ساخت. او بارها در اشعارش، به نیکی از عموی خود یاد کرده است.
افضل الدین خاقانی در مدت کوتاهی بر علوم زمانهاش مسلط شد و در علم حدیث، قرآن، قصصالانبیا و… مهارت یافت. تا آنجا که عمویش لقب «حُسانالعجم» را به او اعطا کرد. خاقانی بیستوپنجساله بود که عمویش از دنیا رفت.
در این شرایط نیز، با وجود اینکه تنها حامی زندگی و تحصیلی خود را از دست داده بود، از علمآموزی دست نکشید. بههمین منظور تلاش کرد تا به دربار راه پیدا کند و برای حصول دانش از امکانات دربار بهره ببرد. از قضا در این مسیر با ابوالعلاء گنجوی آشنا شد و به کمک وی توانست وارد قلمروی درباریان شود.
افضل الدین خاقانی در دربار خاقان اکبر
حضور افضل الدین در دربار، راه او به جهان شاعری را باز کرد. ابوالعلاء گنجوی کسی بود که استعداد شاعریاش را کشف کرد و اصول سرودن شعر و بلاغت را به او آموخت. در همان دوران خاقان شروان نیز لقب خاقانی را به وی اعطا کرد. مدتی بعد نیز افضل الدین خاقانی با دختر ابوالعلاء ازدواج کرد.
اما با تمام اینها پس از چندی رابطهی وی با ابوالعلاء تیره و تار شد و مهرشان از میان رفت؛ تا جایی که حتی خاقانی در برخی اشعار خود به دور از احترام از استاد سابقش یاد میکند. اما چرخ روزگار چرخید و این شاعر بعدها از شاگردش، مجیرالدین بیلقانی، چنین بیحرمتیای را دریافت کرد و سرانجام کیفر کار خود را دید.
افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی، در دربار خاقان اکبر فخرالدین منوچهر فریدون شروانشاه به شهرت بسیاری دست یافت و پاداش فراوانی دریافت کرد؛ اما ملال حاصل از این زندگی مرفه، هوای سفر را به سرش انداخت. بنابراین پس از کسب اجازه از پادشاه، در سال 550 هجری قمری روانهی سفر شد؛ اما در ری بیماری گرفتارش کرد و به این ترتیب سفرش ناتمام ماند.
سال بعد وی راهی مکه شد و قصیدهی معروف «کورةالاسفار و مذکورةالاسحار» را در وصف این شهر سرود. مثنوی «تحفةالعراقین» نیز یکی از دیگر اشعار خاقانی است که آن را در این سفر سرود. در سال 569 هجری قمری او بار دیگر عازم مکه شد و در مسیر بازگشت به تماشای خرابههای مدائن نشست و تحت تأثیر آن شعر مشهور «ایوان مدائن» را به رشتهی نظم درآورد.
در سال 570 هجری قمری، زمانی که حسانالعجم برای بار سوم عزم سفر به مکه کرد، بدون کسب اجازه از شروانشاه راهی سفر شد. از این رو پادشاه به خشم آمد و دستور دستگیری و بازداشتش را صادر کرد. به این ترتیب او حدود هشت ماه تا یک سال را در زندان سپری کرد؛ هرچند دلایل بسیار دیگری نیز برای این مجازات برشمردهاند.
با این وجود در این دوران، افضل الدین خاقانی اشعار ارزشمند و پرباری را سرود. او حتی با سرودن قصیدهای که بعدها به «ترساییه» و یا «حبسیه» مشهور شد، از مهمان شاه، آندرونیکوس کمنتوس که یکی از بزرگان مسیحی بیزانس بود، درخواست کمک کرد که البته حاصلی نداشت. تا اینکه با مددجویی از خواهر شاه و وساطتهای او، از زندان آزاد شد و راه حج را در پیش گرفت.
در سال 571 هجری قمری افضل الدین خاقانی پس از بازگشت از حج، به سوگ پسر بیستسالهاش نشست و پس از چندی، همسرش را نیز از دست داد. اگرچه بعد از مرگ همسرش، دو بار دیگر هم ازدواج کرد؛ اما نهایتاً در اواخر عمر از دیگران کناره گرفت و به گوشهی عزلت خزید.
در نهایت خاقانی شروانی که از بزرگترین قصیدهسرایان زبان و ادبیات فارسی محسوب میشود، در سال 595 هجری قمری، در شهر تبریز دار فانی را برای همیشه بدرود گفت. پیکر این چهرهی برجسته در مقبرةالشعرا واقع در کوی سرخاب تبریز، برای همیشه آرام گرفت.
بهترین کتابهای افضل الدین خاقانی
کتاب دیوان اشعار افضل الدین خاقانی: دیوان خاقانی هفدههزار بیت را در بر دارد و مهمترین اشعار آن، شامل 106 قصیدهی بلند، 110 قصیدهی کوتاه، 330 غزل، 300 رباعی، 290 قطعه و 450 بیت به زبان عربی است. این دیوان اشعار اولینبار در هند به چاپ رسید و در سال 1316 شمسی با تصحیح مرحوم عبدالرسولی در تهران چاپ و منتشر شد. دیوان خاقانی در سال 1338، با تصحیح تازهای از سیدضیاءالدین سجادی انتشار یافت.
کتاب تحفةالعراقین: این منظومه که یکی از بهترین آثار افضل الدین خاقانی محسوب میشود، در قالب مثنوی به رشتهی تحریر درآمده و 3200 بیت را شامل میشود. خاقانی سرودن این مثنوی را در اولین سفرش به مکه آغاز کرد. وی در تحفةالعراقین به شرح ماجراها و رویدادهای سفرش به مکه و عراق میپردازد و از بزرگان هر شهر نیز یاد میکند و در آخر با شرح احوال خود، این مجموعه شعر کهن را به اتمام میرساند.
کتاب ختمالغرائب: خاقانی این منظومه را نیز در قالب مثنوی سروده و موضوعش را حمد و ثنای شهر صفاهان (اصفهان) و ستایش صدرالدین خجندی و جمالالدین موصلی قرار داده است. تاکنون تصحیحات مختلفی از این منظومه، به کوشش سید ضیاءالدین سجادی و ایرج افشار تهیه شده است.
کتاب منشآت: این کتاب نامههای افضل الدین خاقانی را در دل خود جای داده است. این نامهها که به افراد مختلفی ازجمله بزرگان دوران و یا دوستان و یاران وی نوشته شدهاند، علاوهبر اینکه از جنبهی زیباییشناختی و ادبی جالب توجهاند، بهنوعی روشنگر زوایای پنهان شخصیت و نقاط مبهم زندگی این شاعر قصیدهسرا نیز هستند. بررسی این نامهها نشان میدهد که خاقانی به رعایت قواعد زبان توجهی ویژه داشته و هر نامه را به تناسب مخاطب خود، به شیوههای متنوع دبیرانه، واعظانه و حتی پژوهشگرانه نوشته است.
سبک نگارش و دیدگاههای افضل الدین خاقانی
با نگاهی به آثار افضل الدین بدیل بن علی خاقانی، بهسادگی میتوان دریافت که اغلب اشعار او در قالب قصیده سروده شدهاند. او برای سرایش شعرهای خود، از روش «شعر فنی» بهره میگرفت. اندیشهی توانا و ابتکاراتش در خلق مضامین و معانی نو، سرودههایش را از سایر شعرا متمایز میکند. توصیفات خاقانی در شعر فارسی منحصربهفرد هستند.
او به سبب توصیفات بسیارش از زیباییهای صبح، با لقب «شاعر صبح» نیز شناخته میشود. استفادهی فراوان این شاعر از آرایههای ادبی مختلف مثل تشبیه، استعاره، ایهام، کنایه و… نیز زبانزد است. او در بهکارگیری قافیهها و ردیفهای دشوار نیز تبحر خاصی داشت.
مطالعات بسیار خاقانی در اشعارش نیز رسوخ کرده بود و آگاهی او از علوم مختلف مثل تاریخ، فلسفه، تفسیر، فقه، حدیث و… در سرودههایش نمود پیدا میکرد. بههمین سبب برخی از آثار او بهسادگی قابل فهم نیستند و برای درکشان نیاز به کسب حداقل اطلاعاتی در باب علوم زمانهی وی وجود دارد.
با وجود اینکه افضل الدین خاقانی اشعار فراوانی در مدح شاهان و امیران گفته، اما هیچگاه بلندهمتی خود را زایل نکرده است. او ابیاتی را نیز به ستایش پیامبر اسلام و مناسک حج اختصاص داده است. علاوهبر اینها مرثیههای خاقانی بسیار جانگدازند که یکی از این مراثی، سرودهی او بعد از وفات عمویش است.