معرفی عباس معروفی
پست معرفی عباس معروفی ، توسط سایت دانلود کتاب برای شما عزیزان تهیه شده است. عباس معروفی نویسندهی مشهور و معاصر ایرانی است که در غربت درگذشت. او را به واسطهی سالها کار فرهنگی، انتشار رمان، نمایشنامه و فعالیت در نشریات ادبی میشناسند. کتابهای مشهوری مانند «سمفونی مردگان» و «سال بلوا» از آثار اوست.
سمفونی مردگان | سال بلوا |
پیکر فرهاد | فریدون سه پسر داشت |
ذوب شده | تماما مخصوص |
نام تمام مردگان یحیاست | روبروی آفتاب |
آخرین نسل برتر | عطر یاس |
دریاروندگان جزیره آبیتر | شاهزاده برهنه |
چرخ گردون با گلریز عباس پور |
عباس معروفی (Abbas Maroufi) 27 اردیبهشت 1336 متولد شد. با مادربزرگش زندگی میکرد. خانوادهاش زمانی که او هفتساله بود به خانهی جدیدی نقل مکان کردند، اما پسرک را در خانهی مادربزرگ جا گذاشتند تا پیرزن تنها نباشد. همین تنهایی و دوری از خانواده سبب شد تا عباس معروفی به آدم خیالپروری تبدیل شود و خیالاتش را هم روی کاغذ بیاورد. از کودکی به نوشتن علاقه داشت و گاهی با تغییر نام آثار نویسندگان بزرگ، سعی میکرد اثری بیافریند. عباس معروفی در دبیرستان در رشتهی ریاضی درس خواند اما در دانشگاه ادبیات دراماتیک را انتخاب کرد.
عباس معروفی در سال 1355 در مسابقهی داستاننویسی مجلهی کیهان نوجوانان شرکت کرد و مقام اول را به دست آورد. این اولین قدم عباس معروفی در انتشار داستانهایش در روزنامهها و مطبوعات بود. کمی بعد، آشنایی او با محمدعلی سپانلو سبب عضویتش در کانون نویسندگان ایران و معاشرت با چهرههای مشهور دیگری در ادبیات ایران شد. احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، باقر پرهام، محمد محمدعلی و محمد مختاری از جمله کسانی بودند که عباس معروفی به واسطهی عضویت در کانون نویسندگان با آنان آشنا شد.
یکی دیگر از فعالیتهایی که عباس معروفی در این دوران انجام داد، تأسیس نشریهی آهنگ، نشریهی ادبی گردون، جایزهی قلم زرین گردون و انتشارات گردون بود. او برای پا گرفتن نشریهی گردون از آثار بزرگان ادبیات ایران مانند احمد شاملو، محمدعلی سپانلو، سیمین دانشور، سیمین بهبهانی، هوشنگ گلشیری، نصرت رحمانی، حمید مصدق، پرویز کلانتری، محمد مختاری و پری صابری استفاده کرد.
مهاجرت و ادامهی فعالیتهای عباس معروفی :
وقتی نشریهی گردون در سال 1374 توقیف شد، فشارهای سیاسی نیز بر روی این نویسنده افزایش پیدا کرد. عباس معروفی به آلمان مهاجرت کرد و زندگی را آنجا از سر گرفت. مدتی را هم به دلیل اینکه فعالیت ادبی نداشت و نمینوشت، گرفتار افسردگی شد. فعالیتهای ادبی عباس معروفی در آلمان، مدیریت خانهی هاینریش بل، راهاندازی کتابفروشی هدایت و از سر گرفتن کار دوبارهی نشریه بود. کتابفروشی عباس معروفی محلی برای گردهماییهای دوستداران زبان و ادبیات فارسی است. او کلاسهای داستاننویسیاش را هم همانجا برگزار میکرد.
عباس معروفی با اکرم ابویی، هنرمند نقاش، ازدواج کرده است. معروفی در شهریور سال 99 به سرطان مبتلا شد. مدتی را به درمان گذراند. در طول این ایام از طریق صفحهی اینستاگرامش، از حال خودش خبر میداد. در نهایت، دهم شهریور 1410، عباس معروفی به مبارزهاش با بیماری پایان داد و دارفانی را وداع گفت. او را در برلین به خاک سپردند.
سبک نگارش عباس معروفی :
عباس معروفی برای نوشتن رمان معروفش، سمفونی مردگان، از تکنیک جریان سیال ذهن استفاده میکند. این روش را پیشتر، ویلیام فاکنر در کتاب «خوشههای خشم» به کار برده است. در این تکنیک، نویسنده خط زمانی مشخصی را دنبال نمیکند.
پرشهای زمانی و مکانی مرتب در داستان سر برمیآورند و قواعد دستوری نیز به شکل غیرمعمول استفاده میشوند. به عبارت بهتر، استفاده از این تکنیک درست مانند این است که تلاش کنیم داستانی را از دل هزاران لایهی پیچیدهی ذهن آدمی بخوانیم.
بهترین کتابهای عباس معروفی :
از عباس معروفی، رمان و داستان، نمایشنامه و شعر به جا مانده است. داستانهای عباس معروفی از درک عمیق او از تاریخ و سیاست ایران سخن میگوید و شعرهایش لطافت و سادگی را به یاد میآورند. او ترجمهی کتاب موسیو ابراهیم و گلهای قرآن نوشتهی اریک امانوئل اشمیت را هم در کارنامهی حرفهای خود دارد.
- کتاب سمفونی مردگان:
مشهورترین اثر عباس معروفی است. نوشتن این کتاب از سال 1363 آغاز شد و در سال 1367 به پایان رسید. داستانی که سبک و سیاقش، جریان سیال ذهن است و نویسنده انتخاب آگاهانه و هوشمندانهای برای نوشتن چنین داستانی با سبک جریان سیال ذهن داشته است.
سمفونی مردگان، داستان خانوادهای سنتی است که در آذربایجان ساکنند. خانوادهای که در سالهای آخر سلطنت رضاشاه زندگی میکنند و در گذار از سنتگرایی به سوی مدرنیته هستند. این داستان زندگی اعضای مختلف خانواده اورخانی را روایت میکند.
خانوادهای با درد و رنج بسیار که درگیریهای خاصی دارند. خوشیها و بدبختیهای خاص و از همه مهمتر، دعواها و چالشهای خاص. میان پیر و جوان، آنکه تفکر سنتی دارد و آنکه مدرن فکر میکند و ….
سمفونی مردگان یک شاهکار است. در وصف آن بسیار نوشتهاند و بسیار خواهند نوشت. همان طور که از نام کتاب مشخص است، داستانی غمانگیز دارد اما بهقدری زیبا و عالی نوشته شده که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند.
نوع روایت داستان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض میشود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان میشود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض میشود.
«آیدین»، شخصیت دوستداشتنی، جذاب و متفاوت سمفونی مردگان، یک پسر روشنفکر، شاعر، بسیار فعال و پرانرژی است که در یک خانواده به شدت سنتی و پدرسالار زندگی میکند.
جابر، پدر آیدین، از شعر گفتن و کتاب خواندن او هراس دارد و او را از همه این کارها و شعر گفتنها منع میکند و حتی کار را به جایی میرساند که کتابها و حتی اتاقش را میسوزاند و عقیده دارد اینها فتنه و اسباب شیطانند. در نهایت فشار روانی روی آیدین زیاد میشود و ماجراهای دردناکی را رقم میزند.
برادرکشی، فروپاشی خانواده، عشق و تاثیر مذهب مضامین اصلی کتاب سمفونی مردگان هستند.
سمفونی مردگان بارها و بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب به زبانهای آلمانی، انگلیسی، عربی، ترکی و … ترجمه شده است و نظرات مثبت منتقدان را هم به خود جلب کرده است. همچنین این کتاب در سال 2001 برنده جایزه بنیاد ادبی فلسفی سورکامپ آلمان شد.
- کتاب سال بلوا:
اثر دیگری از عباس معروفی بود که نوشتنش در اردیبهشت 1368 آغاز شد و در خرداد 1371 به پایان رسید. این کتاب هم همانند سمفونی مردگان، اثری است که به سبک جریان سیال ذهن روایت میشود. سال بلوا داستانی است از زنان و درباره زنان.
آنهایی که در یک جو مردسالار، به حاشیه رانده میشوند و قربانی سنتها میشوند. این کتاب، روایتگر خاطرات دختری به نام نوشافرین است. دختری که دل به عشق یک کوزهگر داده است اما پدر سختگیرش که از قضا نظامی هم است، چیز دیگری برای دخترش در نظر دارد …
- کتاب پیکر فرهاد:
این کتاب از زبان زن اثیری است که در داستان بوف کور صادق هدایت آمده است؛ همان زنی که نقاشی روی یک قلمدان بود. عباس معروفی این داستان را برای صادق هدایت نوشته است.
پیکر فرهاد را باید زمانی بخوانید که بوف کور هدایت را خوانده باشید. معروفی، داستان پیکر فرهاد را برای صادق هدایت نوشته است و داستان را از زبان زن شخصیت اثیری بوف کور نوشته است. این کتاب در سال 1381 در ایران منتشر شد و در سال 2002 جایزه سال بنیاد کتاب آرتولد تسوایگ را از آن خود کرد.
- کتاب فریدون سه پسر داشت:
در سال 1378 به پایان رسید و چندسال بعد منتشر شد. در سال 2016 هم به آلمانی ترجمه شد. این کتاب داستانی است که معروفی آن را بر اساس وقایع حقیقی و ماجراهایی نوشته است که واقعا اتفاق افتاده است.
او به این موضوع در ابتدای کتاب هم اشاره کرده است. داستان درباره یکی از جوانان مبارز سیاسی است که زندگی او و البته اعضای خانوادهاش، در جریان انقلاب ایران زیرورو میشود. در این داستان هم مرز میان خیال و واقعیت، آنچنان مشخص نیست.
- کتاب دریاروندگان جزیرهی آبیتر:
در سال 1398 منتشر شده است. در این کتاب میتوانید مجموعهای از داستانهای کوتاه عباس معروفی را بخوانید. برخی از داستانهای این کتاب قبلاً منتشر شده بودند و برخی جدیدند.
از عباس معروفی، نمایشنامههایی نیز به جا مانده است؛ دلیبای و آهو، ورگ و آونگ خاطرههای ما از جمله این آثارند. او نمایشنامه ورگ را به عنوان پایاننامه دانشگاهش نوشت. به طور کلی، معروفی، هم در داستانهایش، هم در رمانها و هم در نمایشنامهها، نشان داده است که چه توانایی عجیبی در داستانگویی دارد و چه درک درست و عمیقی از تاریخ ایران دارد.
شناخت او از تاریخ ایران، نفوذش به عمق زندگی مردمانی که در طول سالهای اخیر در ایران زندگی کردهاند و آشنایی با مشکلاتی که پشتسر گذاشتهاند، آثار عباس معروفی را به فهرست مهمترین کتابهای داستانی معاصر ایران وارد کرده است.
جوایز و افتخارات عباس معروفی :
- کتاب سمفونی مردگان در سال 2001 برندهی جایزهی بنیاد ادبی فلسفی سورکامپ آلمان شد.
- کتاب پیکر فرهاد در سال 2002 جایزهی سال بنیاد کتاب آرنولد تسوایگ را از آن خود کرد.
حقایقی جالب درباره عباس معروفی :
عباس معروفی در خانوادهی ثروتمندی به دنیا آمده بود. اما برای رسیدن به استقلال شخصی، شغلهای مختلفی را هم تجربه کرد. او دربارهی تأثیر پدر بر کارهای ادبیاش اینطور نوشته است:
«فهمیدم که اگر تمام ثروت پدرم را به من بدهند با یک دقیقهی خیالهای خودم عوض نمیکنم. نجاری و طلاسازی و عطاری یاد گرفتم. گرسنگی کشیدم. مرد شدم. نگاه بیتفاوت پدرم و بعدها نگاه تحسینآمیزش تأثیر عجیبی بر کار ادبی من داشت. هنوز نگاهش نوشتههام را دنبال میکند، هرچند که سالها از غم دوری من بیمار و افسرده شد، و بعد هم درگذشت.»
زمانی که صادق هدایت در برلین زندگی میکرد، دوست داشت در خیابان کانت، کتابفروشی باز کند. اما زندگی مجال این کار را به او نداد. بعداً وقتی عباس معروفی برای زندگی به آلمان رفت، به این آرزوی صادق هدایت جامهی عمل پوشاند و خانهی کتاب هدایت را تأسیس کرد.
عباس معروفی کتاب «نام تمام مردگان یحیاست» را زمانی منتشر کرد که 62ساله بود. قرار بود آن را به دوست دیرینش، محمدعلی سپانلو، تقدیم کند اما در مقدمهی کتاب از زندگیاش و بلاهایی میگوید که بر سرش آمده است. در همین ایام نیز دوستش، سپانلو، را از دست میدهد.
در نهایت این کتاب را با این نوشته به بچهها تقدیم کرده است: نوشتن این رمان سی سال طول کشید. با آن عاشقی کردم، گریستم، نوشتم، و خوش بودم. با اجازهی سپان، این رسالهی عشق را به بچهها تقدیم میکنم. «بیخود نترس ای بچهی تنها نام تمام مردگان یحیاست».
جملات برگزیده عباس معروفی :
- وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد، بیشتر تنهاست. چون نمیتواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد؛ و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق میکند، تنهایی تو کامل میشود! (کتاب سمفونی مردگان)
- انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک میشود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست. (کتاب سمفونی مردگان)
- پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجرهی خودش تنها باشد، تنهاست. نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد. (کتاب سمفونی مردگان)