توضیحات
کتاب دختری با گوشواره ی مروارید گلی امامی PDF توسط وب سایت جزوه پرو برای شما عزیزان تهیه شده است ، تریسی شوالیه در کتاب دختری با گوشواره مروارید ، داستان دختر 16 سالهای را به تصویر میکشد که ناچار میشود برای کار به خانه نقاشی مشهور برود. این اثر تاریخی و پرفروش بر اساس یک نقاشی معروف به همین نام از یوهانس ورمر ، نقاش معروف هلندی نوشته شده است.
معرفی کتاب دختری با گوشواره ی مروارید گلی امامی
راوی رمان دختری با گوشواره مروارید (Girl with a Pearl Earring) دختری به نام گرت است که به عنوان خدمتکار در خانه یوهانس ورمر نقاش هلندی مشغول به کار میشود. کل ماجرای داستان در شهر دلف که محل سکونت نقاش و خانوادهاش است ، روی میدهد. داستان از نقطهای آغاز میگردد که ورمر و همسرش کاترینا در جستوجوی خدمتکاری برای خانه خود هستند ، از این رو راهی منزل خانواده گرت میشوند تا او را از نزدیک ببینند.
خانواده گرت شرایط اقتصادی مناسبی ندارند ، چرا که پدر او که کاشیساز بود بر اثر حادثهای بیناییاش را از دست میدهد و دیگر قادر به کار کردن نیست ، به همین علت تصمیم میگیرند دختر 16 ساله خود را به عنوان خدمتکار به خانه یوهانس ورمر بفرستند.
از آنجایی که گرت یک دختر مذهبی محسوب میشود از اینکه باید در خانهای کار کند که صاحبانش کاتولیک هستند ، دل خوشی ندارد. ورمر و همسرش میپذیرند تا او در روزهای یکشنبه به خانهشان برود. با جلو رفتن داستان ، گرت توجه یوهانس را به خود جلب و رابطهای دوستانه با او برقرار میکند و این اجازه را مییابد که کارگاه نقاشی صاحبکارش را تمیز کند.
این در حالی است که ورمر به هیچکس حتی اعضای خانواده خود اجازه وارد شدن به کارگاهش را نمیدهد ، به همین دلیل این موضوع برای دیگران حساسیت ایجاد میکند. تا اینکه یوهانس تصمیم میگیرد یک نقاشی پرتره از دخترک بکشد ، او از گرت میخواهد گوشوارههای مروارید همسرش را به گوشهایش بیندازد و در صندلی مدل بنشیند. این موضوع موجب ایجاد شایعات بسیاری در سطح شهر میشود و حرف و حدیثهای فراوانی پشت سر گرت و یوهانس شکل میگیرد.
در مورد نقاشی دختری با گوشواره مروارید حدسیات فراوانی وجود دارد ، عدهای بر این باورند که سوژه این پرتره یکی از دختران یوهانس ورمر میباشد و عدهای دیگر معتقدند که او تصویری از دختر خدمتکار خانهاش را نقاشی کرده ، تریسی شوالیه رمان خود را بر مبنای حدس دوم نوشته است.
ورمر این نقاشی را بین سالهای 1665 تا 1675 خلق کرده است. این تابلوی نقاشی هماکنون در موزه مائوریتشیوس در لاهه نگهداری میشود.
پیتر وبر در سال 2003 یک فیلم سینمایی بر اساس این رمان در لوکزامبورگ ساخت. اسکارلت جوهانسون بازیگر معروف آمریکایی نقش گرت دختر خدمتکار را بازی کرد. این فیلم در رشتههای فیلمبرداری ، کارگردانی هنری و طراحی لباس نامزد جایزه اسکار شد.
معرفی گلی امامی
او رماننویسی آمریکایی – انگلیسی است که بیشتر به خاطر نوشتن رمان دوم خود با نام دختری با گوشواره مروارید شناخته میشود.
تریسی شوالیه (Tracy Chevalier) خالق رمانهای تاریخیست و به عنوان نمایندهای از جامعه نویسندگان در سازمانهای مختلف اجتماعی عضویت داشته و در صنعت نشر و کتابخانههای معتبر بریتانیا نیز فعالیت کرده است.
این نویسنده پرفروش مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان انگلیسی دریافت کرد و برای مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل در رشته نویسندگی خلاق دانشگاه آنگلیای شرقی مشغول شد.
شوالیه اولین کتابش را در سال 1997 با نام the virgin blue به چاپ رساند. از دیگر کتابهای او میتوان به «آخرین فراری، نور شعلهور و سقوط فرشتگان» اشاره کرد.
نکوداشتهای کتاب دختری با گوشواره مروارید گلی امامی
– درخشان! (Entertainment Weekly)
– به طرز شگفتانگیزی خاطرهانگیز! (مجله نیویورکتایمز)
– تریسی شوالیه زندگی یوهانس ورمیر هنرمند نقاش را در رمانش زنده میکند. (تایم)
-شوالیه جهانی را پدید میآورد که در یک لحظه معلق از زمان و مکان خود فراتر میرود. (نیویورکر)
– شوالیه به روشنی زندگی این نقاش را به تصویر کشیده است. (Milwaukee Journal Sentinel)
– یک رمان پرجنبوجوش و مجلل… پیروزمندانه… داستانی که به زیبایی نوشته شده است. (وال استریت ژورنال)
– رمانی است فوقالعاده، اسرارآمیز و سرشار از حال و هوای زمانش … در روند به وجود آمدن نقاشی عمیقاً آشکارکننده است … حقیقتاً تجربهای اسرارآمیز است. (روزنامه گاردین لندن)
– شوالیه استاد جزئیات است، استاد تصاویر خاطرهبرانگیز … براساس این جزئیات است که خواننده را به درون نقاشی میکشاند، به درون شاهکاری که میکارد: کتابی است تکاندهنده، اسرارآمیز و گاه حتی به گونهای غیرقابل تحمل تأثربرانگیز. گهگاه چنان نیرومند است که خواننده آن را حس میکند و تنفساش را در اطراف خود میشنود. قطعاً این رمان مستحق یک یا دو جایزه است و تردید ندارم که برنده هم خواهد شد. (روزنامه تایمز لندن)
برشی از کتاب دختری با گوشواره مروارید گلی امامی
سرم را که بلند کردم و چشمم به او افتاد، چیزی نمانده بود چاقو از دستم بیفتد. ده سال میشد که ندیده بودمش. کمابیش مثل آنوقتها بود، هر چند چاقتر شده بود، و علاوه بر علائم آبله، حلا چهرهاش رد یک طرف چند جای زخم داشت. مرتگه، که هنوز گهگاه به دیدنم میآمد، جریان حادثه را برایم گفته بود، علتش روغنی بود که از سرخ کردن گوشت به صورتش پریده بود. هیچوقت در گوشت سرخ کردن مهارت نداشت.
به اندازهای دور ایستاده بود که معلوم نبود عملاً برای دیدن من آمده. هر چند میدانستم این تصادفی نیست. ده سال تمام موفق شده بود در آن شهر کوچک از روبهرو شدن با من پرهیز کند. حتا یکبار هم در سبزهمیدان یا بازار گوشتفروشان به او برنخوردم، یا حتا در کنار کانالها. ولی خوب، من هم پایم را به اوده لانگندیک نمیگذاشتم.
با اکراه به غرفه نزدیک شد. چاقویم را گذاشتم پایین و دستهایم را با پیشبندم پاک کردم. با آرامش و چنان که گویی همین چند روز پیش دیده بودمش گفتم، «سلام تانکه، حالت چهطور است؟»
با سگرمههای درهمرفته و بدون مقدمه گفت، «خانم میخواهد تو را ببیند. باید امروز بعدازظهر بیایی خانه.»
سالها بود کسی با این لحن به من دستور نداده بود. مشتریها، درخواست میکردند، ولی فرق میکرد. اگر چیزی میگفتند که خوشم نمیآمد، سفارششان را نمیگرفتم.
سعی کردم مؤدب باشم، «ماریاتینز حالش چهطور است؟ و کاترینا؟»
«با درنظر گرفتن اتفاقاتی که افتاده بد نیستند.»
«مطمئنم از عهده بر میآیند.»
فهرست مطالب
- سال 1664
- سال 1665
- سال 1666
- سال 1376
📙💌 فایل های پیشنهادی جزوه پرو :
دانلود کتاب امضای مرموز ژرژ سیمنون ترجمه کریم کشاورز PDF
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.